سالهاست انتظاری سردی را مزه مزه می کنم . انتظاری سرد برای آمدن . ولی به نیامدن ایمان دارم .کسی نمی آید . می دانم . ولی مگر بدون انتظار می توان زنده بود . برای نفس کشیدن باید منتظر بود . برای زنده بودن باید منتظر بود . انتظاری جانکاه . و روزی همین انتظار مرا خواهد کشت . انتظاری سرد تمام وجودم را در برخواهد گرفت و آن روز یخ خواهم کرد . و آن روز سرد خواهم شد. و آن روز خواهم مرد . در این انتظار سرد و طولانی . می دانم . آن روز خواهی آمد . با گلهای سرخ . می دانی عاشق گل سرخم . ولی دیر است . من در انتظار مرده ام . من در انتظار یخ زده ام . ولی تو آمده ای . همیشه دیر می آیی . همیشه دیر می فهمی . چه انتظار سردی . چه انتظار جانکاهی . می دانم . کسی نمی آید .
(((عاشق کوچولو نظربده با تشکر از عشق شما فقط عشق تو ، آره !!!. )))