گروه اینترنتی جرقه ایرانی

عاشقانه-خبری اس ام اس اهنگ موزیک شعر ادبی بهداشتی خدماتی-خفن-عکس-موبایل

گروه اینترنتی جرقه ایرانی

عاشقانه-خبری اس ام اس اهنگ موزیک شعر ادبی بهداشتی خدماتی-خفن-عکس-موبایل

قصه من و تو

قصه من و تو از همان روزی آغاز شد که دفتر عاشقی لیلی و محنون قصه ها بسته شد !
قصه من و تو همان روزی آغاز شد که مهتاب چشمهایت بر حوزچه فلب من تاپید
قصه من و تو از همان روزی آغاز شد که سایه خیالی وجود تو بر کوچه سوت و کور ما پر آوازه شد
از همان روزی آغاز شد که نگاه خیست بر چشمهایم غم ندیده من افتاد و مرا با خود به آن سو برد
به آن سوی سرزمین های دور و دورتر برد !
قصه من و تو ، قصه پر خاطره ، قصه پر از غصه و پریشانی !
تو قصه شکایت از دوری و انتظار بودی ، تو قصه فراتر از دلهره ها بودی
قصه تو ، قصه بهترینها بود ... قصه تو ، قصه عاشقی بی همتا بود
قصه عاشقی من و تو ، غوغایی در قلب پر احساسم بود
قصه تو ، همان قصه پر احساس من بود ...
و ... قصه من ، قصه مجنون ترینها بود ، قصه پر احساس و پر آوازه ای در دفتر عشق و عاشقی بود
من و تو قصه ای به یاد ماندنی داشتیم ، من و تو آرزویی فراتر از عشق داشتیم !
من و تو حادثه ای آفریدیم ، حادثه ای پس از لیلی و مجنون قصه ها خلق کردیم
با دو قلب عاشق خود آفریدیم
جنسی از مهربانی ها بودیم ، سایه خیالی در قلب خورشید تابان آسمانهای آبی بودیم
قلبی همیشه پر تپش داشتیم ، احساسی همیشه شبنمی داشتیم
شیشه پر احساس قلب احساسی من و تو آن زمان در خود شکست و خرد خرد شد ،
که نگاه مهتابی مانند تو ، از حوضچه قلب من به دور افتاد
آن زمان دفتر عمرش همچو دفتر لیلی و مجنون بسته شد و پاره پاره شد که بین نگاه
خیسمان فاصله ای اندک و اندک افتاد ... !
من و تو آن زمان دفتر عشق پاکمان را به نسیم ها دادیم که ، دیگر هیچ مجالی برای
ماندن و عاشقتر ماندن نبود ...
آری قصه من و تو آغازش پر قصه بود ، پایانش پر از غصه بود !
قصه من و تو شروعی به یاد ماندنی داشت ، آروزیی برای دوباره زیستن داشت ...
شروعی بودیم برای ثبت حادثه ای نو ... برای خلق عشقی پاک و نو
قصه من و تو به یاد ماندنی بود و در خاطره ها همیشه ماندنی

(((عاشق کوچولو نظربده با تشکر از عشق شما فقط عشق تو ، آره !!!. )))
نظرات 1 + ارسال نظر
امیر یکشنبه 19 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 05:14 ب.ظ http://golayepune.blogsky.com

صبح خواهد شد

و به این کاسه ی آب

آسمان هجرت خواهد کرد

باید امشب بروم.

(سهراب سپهری)

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد