من بدهکارم؟؟؟!!!...

من بدهکارم ، جیبهایم خالی اما هنوز هر دو عاشق ،
کفشهایم کهنه اما هنوز هر دو عاشق ، چشم کور من عجب دنده نرمی دارد!
من وقتی پولهایم را در خواب میشمارم ؛ که فاتحه اش رازنم خوانده باشد؛
زن من ، سر گلدسته برج ، صاحب خانه می آید ،
جیب من جای گره خوردن هیچ است و شپش ها عروسی ننه اش آن را گرفته اند ؛
هر کجا هستم باشم ، خانه ای خواهم ، رهن ، کرایه ؛ همه اش مال من است ؛
نه خرید ؛ چرا در خواب با کلاه براداری که بلد نیستم ،
چه اهمیت دارداجاره بالا ست ؛ صاحبان خانه چه خبر دارند ؛
از ته جیب من ؛ آخه !!! پول راباید جست ، وام باید گرفت ،
خانه ای نقلی ساخت ، که با یک ریشتر با خاک یکسان شود ،
تا از این زندگی راحت گردیم همگی ؛ با همه اهل وعیال ،
نان خوشک گندیده باید ، خورد ، تا مورفحان راحت تر زندگی کنند ؛
مگر این اشکنه ها ، چه کم از دیزی سنگی دارد ؛
بهتر آن است که عاشق و فانع باشم تا بمیرم ؛ تا که نتوانم بگویم پول وپله لازم داریم ،
حرف دیگر کافی است ؛ خانه در یک قدمی است ؛
طلبکار هست تا من عاشق را در زندان بیندازد ،
راحت کند مرا از نان خوشک و گندیده دست کم آنجا یک ساچمه پوگوز به ما می دهند ،
کفش را باید کند خود را باید کامل اجاره داد ، پول گند آشغال را ابید جست !!!؟؟؟!!!!!!!!!!! ...............
اینها را ولگوز باید پول جست! اینها را ولگوز باید پول جست!
اینها را ولگوز باید پول جست! اینها را ولگوز باید پول جست!

(((عاشق کوچولو نظربده با تشکر از عشق شما فقط عشق تو ، آره !!!. )))