گروه اینترنتی جرقه ایرانی

عاشقانه-خبری اس ام اس اهنگ موزیک شعر ادبی بهداشتی خدماتی-خفن-عکس-موبایل

گروه اینترنتی جرقه ایرانی

عاشقانه-خبری اس ام اس اهنگ موزیک شعر ادبی بهداشتی خدماتی-خفن-عکس-موبایل

راز درون چشمهای تاریکم

اندک اندک پلک های سیاهم را از هم جدا می ساختم و چشمهای سیاهم را

روشن تر می کردم ... ! با چشمهای پر از امیدم نگاهی شوم داشتم ،

نگاهی غضبناک به آسمان تاریک و سیاه !

آسمانی که مرا پر از درد و سوز و پریشانی کرده بود .

به ماه تابان که می نگریستم ، حس آرام بخشی به خود می گرفتم !

آری چه زیباست به آسمان نگریستن و به نگهبانان آسمان آبی عشق در روشنایی ،

و به آسمان سیاه و تاریک در شب خیره شدن !!!

چشمهایم حادثه ای را برایم نقل می کردند ، حادثه ای از آسمان آتشین پر از درد و ...

از چشمهایم اشک چون جویباری سرازیر می شدند و می چکیدند همانند قطرات

بی مهر باران ... چشمهایم را لب پنجره تنهاییم گشودم و راز چشمهایم را

در درون قلب آتشین خود ، امانتی از جانب آسمان سرد و خاموش نگه داشتم !
نظرات 1 + ارسال نظر
[ بدون نام ] جمعه 27 آذر‌ماه سال 1388 ساعت 09:56 ق.ظ

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد