گروه اینترنتی جرقه ایرانی

عاشقانه-خبری اس ام اس اهنگ موزیک شعر ادبی بهداشتی خدماتی-خفن-عکس-موبایل

گروه اینترنتی جرقه ایرانی

عاشقانه-خبری اس ام اس اهنگ موزیک شعر ادبی بهداشتی خدماتی-خفن-عکس-موبایل

زنده باد خلیج همیشه فارس

سایت گوگل در اقدامی عجیب و با زیر پا گذاشتن قوانین سازمان ملل در سایت خود نام خلیج فارس را به خلیج عربی تغییر داده، اگر یک میلیون نفر اعتراض خودشون رو به این آدرس بفرستند گوگل مجبور به برگرداندن خلیج عربی به خلیج فارس میشه لطفا ساکت نشینید این خبر رو به اطلاع همه برسونید

درقسمت اول نام Name

درقسمت دوم ایمیل Email Address

و درقسمت آخر کلمه Pesian Gulf

ودرآخر برای مخفی ماندن ایمیلتان گزینه Private رامارک دار نمایید

بعد از این کار دوستان خودر را به همین کار ترغیب نمایید.

کلیک کنید

هنوز باور ندارم

هنوز باور ندارم

همچنان لحظه های سرد تنهایی میگذرد اما هنوز باور ندارم که تنهایم!

همچنان عمر میگذرد ولی هنوز باور ندارم که در این دو روز دنیا دو روز آن پر از غم است !

همچنان زندگی ساز خودش را میزند ولی سرنوشت با آن ساز نمی رقصد!

همچنان در حسرت بهار نشسته ام ، اما نمیدانم که خزانی زیباتر از بهار را پشت سر گذاشته ام !

این دل لحظه به لحظه بهانه هایش را بیشتر میکند اما نمیداند حتی این بهانه ها نیز دیگر به یاری او نمی آید !

همچنان هوای چشمهایم گریان است ، روزها بارانیست و شبها طوفانیست !

همچنان این لحظه های نفسگیر زندگی را میگذرانم اما هنوز باور ندارم که دیگر هیچ امیدی در قلبم نیست !

امید من دیروز بود که گذشت ، امید من فرداست که از فردا نیز نا امیدم !

دیروز هر چه بود گذشت ، اما هر چه پیش خواهد آمد دیگر نخواهد گذشت و در دلم باقی خواهد ماند !

همچنان از نگاه گل پژمرده در گلدان خشک میفهمم که پرپرم!

همچنان از آواز بی صدای پرنده در قفس میفهمم که من نیز در قفسی به بزرگی دنیا اسیرم!

همچنان از سکوت سرد شبانه میفهمم که آسمان بی مهتاب است و امشب نیز شب دلگیریست !

کسی نیست که به داد این دل برسد ، هر کسی به داد دل خودش میرسد،به داد و فریاد این دل تنها نمیرسد !

همچنان باید درون خودم فریاد بزنم ، درون خودم اشک بریزم و ناله کنم !

ای خدا تو شاهد روزگار من باش ، و بیا این درد بی درمان مرا درمان کن !

دلم میخواهد شاد باشم ، اما شادی جای دیگری اسیر است !

دلم میخواهد امیدوار باشم ، اما امید من خواب است !

همچنان لحظه های سرد زندگی میگذرد اما هنوز باور ندارم که وجودم از سردی لحظه ها یخ زده است !

10 کلید طلایی که هر زن شیک باید داشته باشد

10 کلید طلایی که هر زن شیک  باید داشته باشد

مجلات مختلف همچون الی و ووگ چیزهای زیادی در مورد نحوه لباس پوشیدن می گویند، اما واقعیت این است که زنان همانند مردان نیاز به چیزهای دارند که داشتن آنها برای اینکه شیک و مد باشند، ضروری است و بدون آنها مثل این است که یک راهبه و فرد روحانی بدون دعا و نماز باشد.

1- یک پیراهن مشکی:

داشتن آن برای هر زنی ضروری است. این لباس اشخاصی مانند آدری هیپبرن در

فیلم  صبحانه ای برای تیفانی و مونیکا بلوچی در فیلم مالن را ماندگار کرد. پیراهن مشکی لباسی است که می توان آن را در تمام موقعیتها و در هر زمان و مکانی پوشید.

 

2- یک کیف دستی شیک و با کیفیت خوب:

کیف هایی که از مواد خوبی تهیه شده باشند و ظاهر شیکی داشته باشند، باعث می شوند که به شما توجه شود. کیف نخستین چیزی که افراد متخصص مد و خوش سلیقه در افراد مشهور به آن توجه می کنند.

 

3- عینک آفتابی:

عینکها مکمل صورت شما هستند و زمانی که آن را به چشم می زنید، شما را اسرار آمیز و مرموز نشان می دهند.

 

4- یک دستبند یا النگوی طلا:

به شما زیبایی و شیکی خاصی می بخشد. خصوصا اگر دستبندی داشته باشید که نام شما در سرتاسر آن نوشته شده باشد.

 

5- عطری گرانبها و خوشبو:

بوی فریبنده و برانگیزنده عطری عالی، حسی از جذابیت و فریبندگی و مرموز بودن را به شما می بخشد. این عطر باعث می شود که فردی آن را بو کرده است، بخواهد تا شما را بشناسد و اسرار شخصیت شما را بداند.

 

6- کفش هایی عالی با پاشنه بلند:

این کفش ها ظاهر شما را برازنده تر می کنند و با آنها زیباتر قدم بر می دارید.

 

7- کت پوست و خز یا کتی از چرم عالی:

خواه شما به خز اعتقاد داشته باشید یا نه( در این صورت می توانید از نمونه مصنوعی استفاده کنید) یک کت خز همیشه قابل پوشیدن است و همیشه زیبا و شیک است. خزهای گران قیمت، پوست سمور و روباه است و نمونه ارزان، پوست و خز خرگوش است. یادتان باشد یک کت از چرم بسیار عالی می تواند جایگزین یک کت خز شود.

 

8- یک ساعت جواهرنشان و شیک:

نیازی نیست که مارک خیلی معروف و گرانی باشد. فقط کار کند و شیک و زیبا باشد.

 

9- روسری های ابریشمی:

این نوع روسری ظاهر شما را بهتر نشان می دهد و هیچ وقت از مد نمی رود.

 

10- اعتماد به نفس:

اینکه لباس را به خوبی بپوشید و با اعتماد به نفس رفتار کنید، هیچ هزینه ای برای شما ندارد. خودتان باشید و به خودتان اعتقاد داشته باشید

مدل لباس 87

 بقیه در ادامه مطلب

ادامه مطلب ...

آهنگ جدید و فوق العاده زیبای محسن یگانه با نام جای تو نیست ( گوش

آهنگ جدید و فوق العاده زیبای محسن یگانه با نام جای تو نیست ( گوشم پره )

کیفیت 192 با فرمت MP3

 

کیفیت 128 با فرمت MP3

 

فرمت OGG

هنوز باور ندارم

هنوز باور ندارم

همچنان لحظه های سرد تنهایی میگذرد اما هنوز باور ندارم که تنهایم!

همچنان عمر میگذرد ولی هنوز باور ندارم که در این دو روز دنیا دو روز آن پر از غم است !

همچنان زندگی ساز خودش را میزند ولی سرنوشت با آن ساز نمی رقصد!

همچنان در حسرت بهار نشسته ام ، اما نمیدانم که خزانی زیباتر از بهار را پشت سر گذاشته ام !

این دل لحظه به لحظه بهانه هایش را بیشتر میکنداما نمیداندحتی این بهانه ها نیز دیگر به یاری اونمی آید!

همچنان هوای چشمهایم گریان است ، روزها بارانیست و شبها طوفانیست !

همچنان این لحظه های نفسگیر زندگی را میگذرانم اما هنوز باور ندارم که دیگر هیچ امیدی در قلبم نیست !

امید من دیروز بود که گذشت ، امید من فرداست که از فردا نیز نا امیدم !

دیروز هر چه بود گذشت ، اما هر چه پیش خواهد آمد دیگر نخواهد گذشت و در دلم باقی خواهد ماند !

همچنان از نگاه گل پژمرده در گلدان خشک میفهمم که پرپرم!

همچنان از آواز بی صدای پرنده در قفس میفهمم که من نیز در قفسی به بزرگی دنیا اسیرم!

همچنان از سکوت سرد شبانه میفهمم که آسمان بی مهتاب است و امشب نیز شب دلگیریست !

کسی نیست که به داد این دل برسد ، هر کسی به داد دل خودش میرسد،به داد و فریاد این دل تنها نمیرسد !

همچنان باید درون خودم فریاد بزنم ، درون خودم اشک بریزم و ناله کنم !

ای خدا تو شاهد روزگار من باش ، و بیا این درد بی درمان مرا درمان کن !

دلم میخواهد شاد باشم ، اما شادی جای دیگری اسیر است !

دلم میخواهد امیدوار باشم ، اما امید من خواب است !

همچنان لحظه های سرد زندگی میگذرد اما هنوز باور ندارم که وجودم از سردی لحظه ها یخ زده است !

قصه عشق!

قصه عشق!

در روزگارهای قدیم جزیره ای دور افتاده بود که همه احساسات در آن زندگی می کردند: شادی، غم، دانش عشق و باقی

 

احساسات . روزی به همه آنها اعلام شد که جزیره در حال غرق شدن است. بنابراین هر یک شروع به تعمیر قایقهایشان کردند.

 

اما عشق تصمیم گرفت که تا لحظه آخر در جزیره بماند. زمانیکه دیگر چیزس از جزیره روی آب نمانده بود عشق تصمیم گرفت

 

تا برای نجات خود از دیگران کمک بخواهد. در همین زمان او از ثروت با کشتی یا شکوهش در حال گذشتن از آنجا بود کمک

 

خواست.

 

"ثروت، مرا هم با خود می بری؟"

 

ثروت جواب داد:

 

"نه نمی توانم. مفدار زیادی طلا و نقره در این قایق هست. من هیچ جایی برای تو ندارم."

 

عشق تصمیم گرفت که از غرور که با قایقی زیبا در حال رد شدن از جزیره بود کمک بخواهد.

 

"غرور لطفاً به من کمک کن."

 

"نمی توانم عشق. تو خیس شده ای و ممکن است قایقم را خراب کنی."

 

پس عشق از غم که در همان نزدیکی بود درخواست کمک کرد.

 

"غم لطفاً مرا با خود ببر."

 

"آه عشق. آنقدر ناراحتم که دلم می خواهد تنها باشم."

 

شادی هم از کنار عشق گذشت اما آنچنان غدق در خوشحالی بود که اصلاً متوجه عشق نشد.

 

ناگهان صدایی شنید:

 

" بیا اینجا عشق. من تو را با خود می برم."

 

صدای یک  بزرگتر بود. عشق آنقدر خوشحال شد که حتی فراموش کرد اسم ناجی خود را بپرسد. هنگامیکه به خشکی رسیدند

 

ناجی به راه خود رفت.

 

عشق که تازه متوجه شده بود که چقدر به ناجی خود مدیون است از دانش که او هم از عشق بزرگتر بود  پرسید:

 

" چه کسی به من کمک کرد؟"

 

دانش جواب داد: "او زمان بود."

 

"زمان؟ اما چرا به من کمک کرد؟"

 

دانش لبخندی زد و با دانایی جواب داد که:

 

"چون  تنها زمان بزرگی عشق را درک می کند."