علی لهراسبی چهگونه از «دریاییها» به «14» رسید؛
حال من دست خودم نیست
علی لهراسبی از «دریاییها» به «مثلث» رسید، یعنی دورهای که به نوعی آغاز همکاری او با بهروز صفاریان و حضور پررنگاش در تیتراژهای تلویزیونیست،اتفاقی که مهمترین پلهى ترقی برای او بود. در شرایطی که موسیقی بهغیر از ماهواره و تیتراژ هیچ جایگاه تبلیغی برای معرفی آثار و هنرمنداناش ندارد، علی لهراسبی با انتخابهای دقیق و سماجتاش برای اجرا نکردن هر آهنگی برای عنوانبندیهای تلویزیون، توانست جایگاه محکمی در تلویزیون و مدیران سختگیرش برای خودش دست و پا کند..
برای سریال «پیلههای پرواز» بود که وقتی او به پیشنهاد جمشید مشایخی برای اجرای آهنگی آماده شد، توسط یکی از آهنگسازان مطرح روبرو شد، رودربایستی نکرد و پیشنهاد متفاوتتر خودش را ارایه کرد و نتیجه طوری شد که ترانه آن سریال با نام «پیلههای کاغذی» با شروع معروف: «اونی که مدعی بود عاشقته/ تو رو تو فاصلهها تنها گذاشت/ بیخبر رفت و تو این بیراههها/ ردپاشم واسه چشمات جا نذاشت/ آه...دل رو سوزوندی/آه...چرا نموندی» جزو پرمخاطبترین کارها و حتی زنگ و آلارم گوشیهای موبایل شد.
علی لهراسبی بعد از آن سالها و بعد از خواندن چند تیتراژ موفق که آخریناش تیتراژ سریال «دلنوازان» بود تصمیم گرفته آلبوم تازهاش را به نام «14» به مخاطباناش عرضه کند. آلبومی که تازه منتشر شده و در آن چهرههای مطرحی مثل بهروز صفاریان، محسن یگانه، عبدالجبار کاکایی و... بیشترین نقش را دارند و پررنگ هستند. آلبوم تازه لهراسبی به نسبت آلبومهای قبلی او از ریتم و بالانس بسیار بهتری برخوردار است . ضمن اینکه او تغییراتی را در جهت مثبت در سبک و سیاق موسیقیاش بهوجود آورده است.
باز هم ترانه متن سریال «دلنوازان» را در مهمانیها، کافی شاپها،مراکز خرید و ماشینهای عبوری و.... زیاد خواهید شنید. حتی اگر یکیدو هفتهای از پایان این سریال گذشته باشد. علی لهراسبی میخواهد روزهای بهتری را تجربه کند.
گفت با سحر قریشی بازگر نقش "یلدا " سریال ((دلنوازان))
http://www.pic-ir.com/Img/images/472mh0io5ec972xuk5cy.jpg
"سحر قریشی" متولد ۱۳۶۶ است. کارش را با بازی در فیلم سینمایی «لج و لج بازی» مهدی برقعی شروع کرد. پس از دادن تست، از میان نامزدهای مختلف برای ایفای نقش «یلدا» انتخاب شد. وی در نخستین حضور تلویزیونیاش، در مجموعه پرمخاطب «دلنوازان»، در کنار هنرپیشههای مطرح سینما، تئاتر و تلویزیون بازی کرد. به گفته خودش خیلی شانس آورده که در هر دو کار هنریاش، از تجربیات بازیگران مطرح برای ارائه بهتر نقش بهره برده است.
حضورش در مجموعه «دل نوازان» و بازی در نقش «یلدا»، نقطه عطفی در کارنامه هنری او به حساب می آید. در فرصتی که دست داد با وی به بهانه پخش این سریال گفت وگویی داشتیم.
با وجود چندین نامزد برای این نقش چه شد شما برای ایفای نقش «یلدا» انتخاب شدید؟
از طریق تستی که نامزدهای مختلف برای نقش «یلدا» دادند، من برای این نقش انتخاب شدم. از نظر چهره همان چیزی بودم که مد نظر کارگردان بود. به گفته آقای «سهیلی زاده» ایشان برای این نقش، معصومیتی با ته چهره منفی میخواستند.
قبل از تصویربرداری این مجموعه چه تمریناتی انجام دادید؟
من در پیش تولید حضور نداشتم. هنگامی که برای نقش «یلدا» انتخاب شدم چند نفر از بازیگران جلوی دوربین رفته بودند و چند سکانس هم گرفته شده بود. آن زمان مشغول بازی در فیلم سینمایی «لج و لج بازی» مهدی برقعی بودم. بعد از اتمام بازی ام در این فیلم، سر تصویربرداری «دل نوازان» آمدم و مشغول به بازی شدم. برای بازی در نقش «یلدا» تمرین نداشتم. البته دیگران تمرین و دورخوانی داشتند، من چون به گروه دیر ملحق شدم، فقط دو جلسه دورخوانی با محمد حاتمی داشتم.
مهم ترین ویژگی فیلم نامه «دل نوازان» چیست؟
داستان قشنگی دارد و اتفاقاتی که در آن به وقوع میپیوندد، واقعی است. همین واقعی بودن داستان مجموعه و نقش «یلدا» برایم جذابیت داشت و مرا ترغیب به بازی در «دل نوازان» کرد. خیلی از هم نسلان من به واقع در زندگی، با چنین مشکلاتی روبه رو هستند و زندگی آنها مانند یلداست.
هنگام ضبط اولین پلانی که در آن بازی کردید چه حسی داشتید؟
چند روز بعد از بستن قرارداد، جلوی دوربین «دل نوازان» بازی کردم. تا آن روز اعضای گروه را ندیده بودم و هیچ کدام شان را نمیشناختم. به همین دلیل معذب بودم چون همه بازیگران شناخت قبلی از یکدیگر داشتند. ابتدا احساس غریبی کردم ولی اندکی که گذشت، متوجه شدم کارگردان با مدیریت خوبی که در کار دارد، گروه شاد و سرحالی را گردهم آورده است که به هم انرژی مثبت میدهند. با این وجود پس از ورودم همه مرا پذیرفتند. البته استرس هم داشتم چون قرار بود برای نخستین بار در یک مجموعه روتین، نقش مهمی را در کنار پیشکسوتان سینما، تئاتر و تلویزیون بازی کنم، البته در اولین حضور سینمایی ام -لج و لج بازی- هم اتفاق خوبی برایم افتاد. در کنار بازیگران مطرح سینما بازی کردم اگرچه استرس داشتم. اما هنگام بازی در مجموعه «دل نوازان» این استرس کم تر بود. نگرانی ام از این بابت بود که مبادا بد بازی کنم.
با توجه به این که «دل نوازان» با یک فشردگی خاص تصویربرداری میشود تا به پخش برسد، فکر نمیکنید به عنوان اولین تجربه تلویزیونی تان کار سختی را انتخاب کردید؟
خواست خداوند و سپس قسمت بود که در مجموعه «دل نوازان» بازی کنم. در اولین حضور سینمایی ام نیز مانند این مجموعه شرایط دشواری را سپری کردم. چون تا آن زمان تجربه حضور در هیچ گونه کار هنری و فیلم تلویزیونی را نداشتم.
در کارنامه «حسین سهیلی زاده» آثار موفق و مخاطب پسندی مثل «ترانه مادری» و «آخرین دعوت» وجود دارد. احتمال میدادید که این مجموعه هم پرمخاطب باشد؟
تاکنون که این گونه بوده است. سهیلی زاده، مدیر، همراه و دوست خوبی است. چون این کارشان را با عشق انجام میدهند، بی شک موردپسند و استقبال مردم قرار میگیرد.
آیا قبل از حضور در این مجموعه به کلاس بازیگری رفته بودید؟
به دلیل علاقه ای که به حرفه بازیگری داشتم، از طریق چند تن از دوستانم پشت صحنه چند کار رفتم. تصور نمیکردم از سینما به تلویزیون بیایم. چون نه کلاس رفته بودم و نه پی گیر بودم که به تئاتر بروم. مانند سایر دوستان، علاقه مند شرکت در کلاسهای بازیگری و فن بیان نبودم. به همین سبب ورود به عرصه بازیگری برایم تازگی داشت.
اکنون که وارد این حرفه شدید آیا برای کسب تجربه بیشتر، به کلاسهای بازیگری میروید؟
کسانی که به کلاسهای بازیگری و فن بیان میروند، حرفه ای تر فکر میکنند و خودشان را بیشتر میشناسند. به دلیل علاقه ای که به بازیگری دارم و در مجموعه «دل نوازان» مشغول بازی هستم، از تجربیات پیشکسوتان این عرصه برای ارائه بهتر نقش بهره جستم.
برای ارائه بهتر این نقش تا چه حد با کارگردان مشورت کردید؟
برای ارائه نقش خود درباره کار، نوع بازی و نوع بیان دیالوگهایم، با ایشان بسیار مشورت می کنم.
اگر در انتخاب نقشی در «دل نوازان» آزاد بودید، کدام نقش را انتخاب میکردید؟
باز هم «یلدا» را انتخاب میکردم.
چرا؟
چون بخشی از خصوصیات «یلدا» به «سحر قریشی» نزدیک است. واقعی بودن نقش و داستان زندگی «یلدا» برایم اهمیت داشت. دوست داشتم نقشی بازی کنم که برایم جای کار داشته باشد و مردم آن را باور کنند.
با توجه به این که «دل نوازان» هم زمان با تصویربرداری در حال پخش است، آیا براساس بازخوردها تغییری در نوع بازی آن هم در قسمتهای پایانی داده اید؟
اگر روند بازی همین طور ادامه پیدا کند خیلی بهتر است. چون مردم متوجه تغییرات میشوند و با خود میگویند «یلدا» چه قدر تغییر کرده است. البته بازخوردها در ارائه بهتر نقش به من کمک کرده است. بازی ام را که تماشا میکنم صددرصد از آن راضی نیستم. عقیده دارم اگر فلان سکانس یک بار تکرار میشد بهتر بود اگرچه هنگامی که آن سکانس را بازی کردم کارگردان تایید کرد خودم هم از بازی ام راضی بودم.
به عنوان یک بازیگر، «شهرت» تا چه حد برایتان مهم است؟
شهرت برایم اهمیتی ندارد، بلکه ارائه نقش خوب و مردم پسند برایم مهم است. من به بازی در نقشهای متفاوت علاقه مندم تا این که به دنبال شهرت باشم. دوست دارم تواناییهایم را با بازی ام نشان دهم.
واکنش مردم از دیدن شما پس از پخش «دل نوازان» چگونه است؟
در خیابان و بازار، همه مرا به نام «یلدا» صدا میزنند و به یکدیگر نشان میدهند. تاکنون رفتارها و عکسالعملها مثبت و خوب بوده است و همه «یلدا» را دوست دارند.
بیوگرافی انریکو
Enrique Iglesias mole
انریکه در 7 می 1975 در مادرید اسپانیا متولد شد. او سومین و آخرین فرزند خانواده ایگلسیاس است
والدینش وقتی که او 3ساله بود از هم جدا شدند و او همراه مادرش در اسپانیا زندگی کرد.وقتی 8ساله بود مادرش او, برادرش خولیو و خواهرش جابلی را به میامی نزد پدرشان فرستاد. وی در میامی به تحصیل و تجارت پرداخت. یک سال بعد به خوانندگی روی آورد و در مادرید با سه فرهنگ اروپایی,آمریکایی و لاتین آشنا شد که بعد ها باعث موفقیت بیشترش شد و در سال1995 به عنوان یک خواننده ناشناس آمریکایی با نام انریکو مارتینز شروع به خواندن کرد. بعد از تورنتو رفت و چون هیچ کس وی را نمیشناخت توانست بر روی موسیقی متمرکز شده , و در عرض 5 ماه اولین آلبوم خود را به ضبط برساند.
انریکه توانست در سال 2002 با 6 آلبوم, 2 تا در انگلیس و 4 تا در اسپانیا رکورد شکن باشد و این تنها چیزی بود که انریکو را راضی نگه می داشت. او می توانست در زمینه پاپ کار کند اما ترجیح داد با موسیقی آواز بخواند. اولین آلبوم انریکو به نام "معتاد" بسیار زیبا و گیرا بود و وی را به آمریکا سپس اروپا , مکزیک و خاورمیانه کشاند.
او می گوید : تمام مدت در یک استدیوی کوچک می نشستم و ترانه هایی می نوشتم که هرگز به آن خوبی ننوشته بودم و تمام سعی من این بود تا برای بشریت کاری انجام دهم و انسانها را از خطراتی که در اطرافشان است آگاه کنم.
انریکه با پل باری و مارک نایلر هم گروه شد و آهنگ های "قهرمان" , "با تو بودن" و "موسیقی الهی" را ساخت .
همچنین با همکاری نایلر آهنگهای "معتاد" , "خانه قدرت" , "عشق نیست" , "کالیفرنیا صدا می زند" , "رها باش" , "با خودت_ باش" , "آرزو کن با من باشی" , "تو مرا می لرزانی" را تولید کردند. سپس با کارانیو گوارد آلبوم "گردش گر" را روانه بازار کرد. او با شریک جدیدش الکس آندرو و روبسا دیویس آهنگ واقعا زیبای "آنرا بگو" و سپس "توری که مرا احساس می کنی" " مرا بشکن , مرا بلرزان" یا اسم دیگر آن " نمیتونی مرا بفهمی" عرضه کردند.
انریکه می گوید: برای اولین بار که خواندم احساس کردم , می توانم در انگلیس هم این کار را ادامه دهم اما احتیاج به کمک داشتم که هیچ کس این کار را نکرد. بنابر این خودم دست به کار شدم. پیدا کردن یک موضوع برای ترانه هایم بسیار مشکل بود ولی نوشتم در حالی که نمی دانستم دارم چه می نویسم و خوشبختانه بد از آب در نیامد.
او در مورد آلبوم جدیدش می گوید: می خواهم این بار بیشتر روی موسیقی کارم تمرکز کنم چون اعتقاد دارم که اگر موسیقی جذاب و گیرا باشد , ترانه ها و حتی موسیقی ها صداقت نشان دهد و چیزهایی را بنویسم که در زندگی من واقعا اتفاق افتاده.
آلبوم جدیدک انعکاس زندگی من در این یک سال و نیم پیش است. ترانه های زیادی که خیلی از آنها درباره عشق نیست. تقریبا میتوان گفت این یک آلبوم خصوصی است. من برای بهتر شدن ترانه هایم آنها را به صورت داستان در می آورم , البته ساختن موسیقی برای آنها کار ساده ای نیست.
دوست ندارم احساس کنم ترانه هایم مسخره و احمقانه از آب در آمده برای همین روی آنها حساسیت زیادی به خرج می دهم. درباره آلبوم جدیدش "هفت 7 " ادامه می دهد: فکر می کنم این آلبوم بسیار کامل است زیرا حقایق زندگی من را در مقایسه با آلبوم های قبلی ام در بر گرفته. { آلبوم "هفت" به لیست آلبوم های انگلیسی او اضافه می شود}
انریکه می گوید: در سفرهایی که به کشورهای مختلف داشتم از اینکه مردم نمیتوانند ترانه های مرا بفهمند ناراحت می شدم به همین دلیل تصمیم گرفتم ترانه هایم را به انگلیسی بخوانم که مردم بیشتری بتوانند آن را بفهمند.
او ادامه می دهد: یکی از دلایلی که اسم آلبوم جدیدم را "هفت" گذاشتم پیراهن شماره هفتم است که در زمانی که با پدرم در میامی زندکی می کردم .
بیش از یک میلیون کپی از اولین آلبوم اودر سه ماه به فروش رسید . این آلبوم به بیش از هفت میلیون نتطه از نقاط جهان فروخته شد. در طول سه سال انریکه بیش از 13 میلیون آلبوم فروخته بود و بزرگترین خواننده اسپانیایی زبان در جهان شده بود.
در سال 1999 آهنگ های آلبوم جدیدش از رادیوی آمریکای شمالی پخش شد . از انریکو خواسته شد که آهنگ هایش را به تعداد بیشتری در غرب توضیع کند و این برای انریکو افتخار بزرگی بود.
tyانریکو به چهار زبان"ایتابیایی .پرتغالی. اسپانیایی و انگلیسی شعر می گفت. ضمن اینکه میلیون ها از کارش به فروش می رسیدند . سال 2000 آلبوم "با تو بودن" را آغاز کرد. انریکه بیش از 4 میلیون از این آلبوم را به فروش رساند و سپس به کار روی آلبوم "موسیقی الهی" پرداخت.
انریکه می گوید: آلبوم جدیدم با آلبوم های قبلی من بسیار متفاوت است به طوری که مورد توجه بسیاری از مردم قرار می گیرد. من فکر می کنم این یک موقعیت عالی برای من است تا در کار هایم تنوع ایجاد کنم. من فکر می کنم کوچک شمردن من باعث می شود که کارهای بزرگ انجام دهم و همین شروع آلبوم 7 "seven" است و مرا به سمت این می کشاند که یه آلبوم قشنگ و زیبا بسازم.
بیوگرافی کتایون ریاحی:
در آن زمان در سینما چندان موفق نبود اما با بازی در مجموعه « پدرسالار » توانست خود را مطرح کند و حضور او در مجموعه های « روزهای زندگی » و خصوصا سریال « پس از باران » از او چهره محبوبی ساخت.
ریاحی موفق شد در مجموعه های « پس از باران » و « شب دهم » بازی بسیار زیبایی ارائه دهد.
او پس از پنج سال دوری از سینما با بازی در « شام آخر » مهمترین و زیباترین بازی دوران زندگی خود را به معرض نمایش گذاشت و برای بازی در همین فیلم کاندیدای جایزه بهترین بازی نقش اول زن از بیستمین جشنواره فیلم فجر شد.
نام: کتایون ریاحی
تاریخ تولد: 1340
مدرک تحصیلی: لیسانس ادبیات و مردم شناسی.
خواهر علیرضا ریاحی (بازیگر)
............................................
بیوگرافی
با نویسندگی برای کودکان شروع کرد و با فیلم « خبرچین » به سینما آمد. اما فیلم در نیمه راه متوقف شد و او برای بازی در فیلم « پاییزان » انتخاب شد.
در آن زمان در سینما چندان موفق نبود اما با بازی در مجموعه « پدرسالار » توانست خود را مطرح کند و حضور او در مجموعه های « روزهای زندگی » و خصوصا سریال « پس از باران » از او چهره محبوبی ساخت.
ریاحی موفق شد در مجموعه های « پس از باران » و « شب دهم » بازی بسیار زیبایی ارائه دهد.
او پس از پنج سال دوری از سینما با بازی در « شام آخر » مهمترین و زیباترین بازی دوران زندگی خود را به معرض نمایش گذاشت و برای بازی در همین فیلم کاندیدای جایزه بهترین بازی نقش اول زن از بیستمین جشنواره فیلم فجر شد.
« این زن حرف نمیزند » دیگر فیلمی بود که توانایی های کتایون ریاحی را به رخ همگان می کشید. ریاحی برای بازی در این فیلم هم کاندید جایزه از هفتمین جشن خانه سینما شد.
بیوگرافی هدیه تهرانی:
نام: هدیه تهرانی
تاریخ تولد: 1351
محل تولد: تهران
مدرک تحصیلی: دیپلمه
...............................................
برای بازی در فیلم « روز واقعه » انتخاب شد اما بعد ها لادن مستوفی جای او را گرفت. کیانوش عیاری هم او را برای بازی در « بودن یا نبودن » انتخاب کرد که بعدها عسل بدیعی به جای او برگزیده شد. اما سرانجام مسعود کیمیایی او را برای فیلم « سلطان » انتخاب کرد و هدیه تهرانی وارد سینمای حرفه ای شد.
بازیهای راحت و روان او در فیلمهای « غریبانه » و به خصوص « شوکران » تحسین همگان را برانگیخت. او سال 1381 را با بازی در فیلمهای « آبادان » و « دنیا » آغاز کرد و بازی اش در فیلم « رومی و زنگی » - جدیدترین فیلم ناصر تقوایی - با توقف کامل فیلمبرداری عملا منتفی شد. او در فیلم دختر ایرونی هم خوش درخشید.
- برنده سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول زن از هفدهمین جشنواره فیلم فجر برای بازی در فیلم قرمز - 1377
- برنده جایزه از جشنواره پیونگ یانگ برای بازی در فیلم پارتی - 1381
- برنده سیمرغ بلورین جشنواره بیست و چهارم فیلم فجر و تندیس زرین دهمین جشن خانه سینما برای بازی در فیلم « چهارشنبه سوری » در سال های 1384 و 1385
هدیه تهرانی یکی از معدود ستارگان واقعی تاریخ سینمای ایران است. از آن معدود نامهایی که طی ۱۰ سال گذشته ، اسمش به روی پوسترهای سینما، فروش فیلم را تا حد زیادی تضمین میکند.
طی ۱۰ سال گذشته فیلمهای بسیاری از او در فهرست پرفروشهای سال قرار گرفتهاند. زندگی سینمایی او علیرغم تمام شایعات و جنجالها، همچنان با قدرت تمام ادامه دارد. در فهرست فیلمهای او، میتوان علاقه یک بازیگر محبوب را به قبولاندن تصویر متفاوتی از خود به عنوان بازیگری قدرتمند پیدا کرد.
او در حداقل دو فیلم شوکران و چهارشنبهسوری نشان داده که از تواناییهای ویژهیی به عنوان یک بازیگر سینما برخوردار است و کار خود را کاملا جدی میگیرد. خودش اذعان دارد در بدو ورودش به سینما اینگونه نبود و سینما برایش یک وجه تفنن بیشتر نبود.
او را محمدرضا شریفینیا کشف کرد و به هدایت فیلم معرفی کرد. برای ایفای نقش در فیلم روز واقعه. در تستهای بازیگری قبول نشد و نقش به لادن مستوفی رسید. دو سال بعد، کیانوش عیاری از روی عکسش، او را برای بازی در فیلم بودن یا نبودن انتخاب کرد، اما طولانی شدن روند تولید فیلم، موجب شد تا تهرانی جذب پروژه سلطان شود. (نقش بودن یا نبودن عاقبت به عسل بدیعی رسید).
کیمیایی شخصا برای مذاکره با این چهره عازم مذاکره با او شد و بلافاصله او را تایید کرد. اینگونه بود که هدیه تهرانی در ۲۴ سالگی بالاخره وارد عرصه سینما شد.
حالا ۱۰ سال گذشته است و تهرانی علاوه بر تثبیت خود به عنوان یک کاراکتر ثابت با ویژگیهایی مثل خونسردی، نفوذناپذیری و نگاه از بالا به مردان، توانسته تجربیات متفاوتی را نیز در نقش زنان زخم خورده و شکست خورده از سر بگذراند.
حالا او میتواند با غرور به کارنامه سینماییاش نگاه کند.تهرانی در ادامه تجربیات ویژهاش، حالا حضور در آخرین فیلم بهمن قبادی را نیز از سر گذرانده و او پروژه ایرج کریمی و منیژه حکمت را هم در دستور کار دارد.
آن دختر ۲۴ ساله فیلم سلطان، اکنون زنی است در اوج محبوبیت که در میان منتقدان و اهالی سینما نیز از محبوبیت شگرفی برخوردار است. دو سیمرغ بلورین (برای قرمز و چهارشنبهسوری) و یک تندیس خانه سینما که هفته پیش به او تعلق گرفت، نشانههایی از کمال یک بازیگر هستند.
●● بهترین فیلمها
● سلطان
حضور ناگهانی هدیه تهرانی در اقتباس مسعود کمیایی از جیببر خیابان جنوبی، در نقش دختر یک سرایدار که از کاراکتر قدرتمندی برخوردار است. هدیه تهرانی در اولین فیلم، بازیگر خوبی نیست. نه میمیک خوبی دارد، نه بیان قدرتمندی اما از همان اولین فیلم یک ویژگی خاص را نمایش میدهد. در هیچ صحنهیی حاضر به قبول برتری بازیگر روبرویش نیست.
او در تمام صحنههایی که با فریبرز عربنیا همبازی است، تمام انگارههای موجود درباره نقش زن در چنین فیلمهایی را تحتالشعاع قرار میدهد. سلطان در جشنواره فجر چندان مورد توجه قرار نگرفت. اما برخی از منتقدان و کارشناسان مجذوب کاراکتر خاص هدیه تهرانی در این فیلم شدند.
● غریبانه
کاراکتر تهرانی به شکلی افراطی در غریبانه به نمایش در میآید. یک خانم دکتر لجباز و پرخاشگر، که در پناه این کاراکتر خشن خود، درون زخمپذیر و زنانه خود را پنهان میکند. در غریبانه با ابوالفضل پورعرب همبازی بود و به نسبت فیلم سلطان، بازی متکاملتری از خود نشان میدهد. منتقدان و کارشناسان نکتهیی را کشف کردند، غریبانه مثل سلطان پرفروش از آب درآمد.
● قرمز
یک بازی حیرتانگیز از هدیه تهرانی. این بار با محمدرضا فروتن همبازی است. بازی فوقالعاده او در نقش زنی که در مقابل ستم مرد و خانوادهاش سر به طغیان برمیدارد و حتی تا کشتن او پیش میرود، بسیار به طبع دختران و زنانی که پس از فضای دوم خرداد، حال و هوای جدیدی را تجربه میکردند، خوش آمد.
فیلم یک جایزه سیمرغ بلورین بهترین بازیگری را برای او به ارمغان آورد، آن هم در حالی که رقیب بزرگی مثل نیکی کریمی در فیلم دوزن را همراه خود داشت. قرمز اعلام موجودیت هدیه تهرانی در عرصه سینمای ایران بود. قرمز باز هم پرفروش از آب درآمد.
● شوکران
قدرتنمایی باورنکردنی از هدیه تهرانی. فیلمنامه دقیق و سنجیده فیلم این اجازه را میدهد تا هدیه تهرانی با مفهوم کاراکتر تثبیت شدهاش بازی کند و حدسیات تماشاگر را بر هم بزند. او در ابتدا زنی بیبندوبار به نظر میرسد که هراسی از ویران ساختن زندگی مرد روبرویش ندارد، اما بتدریج مشخا میشود که او یک قربانی است.
قربانی رسم و رسوم جامعه که آمادهاند زنی مستقل و متکی به خود مانند او را در چرخدنده سوءبرداشتها نابود کنند. شوکران یکی از بهترین فیلمهای پس از انقلاب ایران است که بخش عمدهیی از قدرت خود را از بازی غافلگیرانه هدیه تهرانی کسب میکند.
● کاغذ بیخط
تجربه بازی تهرانی با یکی از مشهورترین کارگردانهای ایران بیشتر به نفع هدیه تهرانی تمام شد. فیلم ناصر تقوایی، بخاطر ریتم کندش چندان مورد استقبال تماشاگران قرار نگرفت، اما هدیه تهرانی در نقش زنی خانهدار که دنیایی خیالبافانه برای خودم ترسیم کرده و میخواهد تا تجربههای جدیدی را پشت سر بگذارد فوقالعاده و دیدنی است. تهرانی این بار با خسروشکیبایی همبازی است و باز هم سر سوزنی از همتای خود کم نمیآورد.
● دنیا
اولین تجربه هدیه تهرانی در سینمای کمدی، یک موفقیت تجاری کامل بود. این بار او در نقش زنی مجرد و از فرنگ برگشته است که دنیای آرام و بیسکون مرد صاحبخانهاش (با بازی محمدرضا شریفینیا) را به شکل کامل برهم میزند و او را شیفته خود میسازد.
در برخی صحنهها اعتمادبهنفس تهرانی در ادای کلمات با لهجه فرنگی کمی تو ذوق میزند اما هرچه هست تهرانی استعداد خود را در عرصه سینمای کمدی به همه ثابت کرد. این استعداد را سال بعد در فیلم دختر ایرونی نیز دیدیم.
● چهارشنبهسوری
این بار هدیه تهرانی در بالاترین سطح بازیگری سینمای ایران ظاهر میشود. بازی او در چهارشنبهسوری یک شگفتی کامل است. او پوسته نقش بازی کردن را که در میان بازیگران سینمای ایران مرسوم است، میشکافد و با نقش یکی میشود.
در برخی صحنههای فیلم هدیه تهرانی به تمام معنی معجزهیی را شکل میدهد. در صحنهیی که با خواهرش در حال گفتوگو است و صدایش در بغض و گریه میشکند، تماشاگر حدفاصل بازیگر و نقش را به شکل کامل فراموش میکند. چهارشنبهسوری صعود هدیه تهرانی و ادامه روند تکاملیاش در کارنامه بازیگریاش است. چهارشنبه سوری پس از دو سال فترت ، یک نقطه عطف کامل در پرونده هدیه تهرانی بود.
● نقشهای سوم
هدیه تهرانی در چند فیلم، در نقشهای فرعی ظاهر شده است. در خانهیی روی آب ساخته فرمانآرا، او در نقش منشی دکتر سپیدبخت ظاهر میشود که در انتقام از بیتفاوتی و هوسبازی دکتر، مقدمات مرگ او را فراهم میکند.
بازی در این فیلم اگرچه تجربه متفاوتی بود اما چندان جلب توجه نکرد.تهرانی در فیلم دوئل ساخته احمدرضا درویش باز هم نقش کوچکتری را ایفا کرد. حضور او در یک فصل ۵ دقیقهیی محدود میشد و به نظر میرسید فیلمساز بیشتر در پی قرارگرفتن نام او در پوستر فیلم بوده است.
در یک بوس کوچولو، هدیه تهرانی در نقش فرشته مرگ ظاهر میشود که در طول فیلم به شکل متناوب حضور پیدا میکند. در مجموع نقشهای کوتاه هدیه تهرانی، هرچند نشانگر عدم هراس او از تجربههای متفاوت است، اما هیچکدام نقطه مثبتی به کارنامه او اضافه نکردهاند.
● فیلمهای دیگر: دستهای آلوده، آبی، چتری برای دو نفر، دختر ایرونی، جایی برای زندگی
بیوگرافی نفیسه روشن:
متولد اردیبهشت 1361 در محله باغ صبا تهران
فعالیت هنری اش را از سال دوم دبیرستان با ایفای نقش در تئاتر " بسوی سعادت " آغاز نمود که در این اولین تجربه ، موفق به دریافت لوح تقدیر از آموزش و پرورش منطقه گردید.
همراه با ادامه تحصیل به فعالیت هنری اش ادامه داد و پس از ورود به دانشگاه در مقطع کارشناسی و طی یک دوره کلاس بازیگری ، بصورت جدی پا به عرصه تصویر گذاشت . شروع فعالیت تلویزیونی او را می توان بازی در سریال " روزهای بیادماندنی " به کارگردانی همایون شهنواز در تابستان 1382 دانست .
اشتغال به تحصیل در مقطع لیسانس علتاصلی کم کاری وی در این سالها بود ، اما پس از پایان تحصیلات دانشگاهی خود ، دامنه فعالیتش را گسترش داد . در پائیز سال 1382 در سریال "بچه های خیابان " به کارگردانی همایون اسعدیان ایفای نقش کرد که این تجربه را یکی از بیادماندنی ترین کارهایش می داند .
پس از آن در پائیز 1383 ، پیشنهاد کیانوش عیاری برای حضور در سریال " روزگار غریب " را پذیرفت و به گروه عیاری پیوست تا برگ زرین دیگری بر افتخارات خود بیافزاید ، وی همکاری با عیاری را یکی از ایده آل های خود می داند .
بازی خوب و تجربه و آموخته هایش سبب شد تا پیشنهادات مختلفی از کارگردانان بنام تلویزیون و سینما دریافت کند ، از جمله کارهای او :
- سریال " خوش رکاب " به کارگردانی علی شاه حاتمی در نوروز 1384
- تله فیلم " مسافر " به کارگردانی محمد دستگردی در اردیبهشت 1384
- تله فیلم " آوای زمین " به کارگردانی مهرداد خوشبخت در تیر 1384
- سریال " کلانتر " به کارگردانی محسن شامحمدی در آذر 1384
- سریال " سالهای برف و بنفشه " به کارگردانی سعید سلطانی در پائیز 1385
توانائیهای حیرت آور او سبب شد تا در ماه مبارک رمضان سال 1386 ، ایفای نقش "پری" در سریال "اغماء" به وی سپرده شود . "اغماء" از دیدگاه وی یک معجزه کاری است که علاوه بر امکان حضور در کنار اساتیدی همچون امین تارخ ، لعیا زنگنه ، ناصر ممدوح ، عبدالرضا اکبری و ... ، برگ زرین دیگری بر افتخارات خود بیافزاید . به گفته وی : " کارکردن با سیروس مقدم یکی از آرزوهای او بوده که موفقیت خود را در اغماء را نیز مدیون او می داند ."
درخشش وی در بازی منحصر بفرد و تاثیرگذار در نقش "پری" تحسین منتقدان و مردم را برانگیخت و سبب تقدیر و تمجید از وی در مجامع مختلف هنری و دانشگاهی گردید . پس از اغماء پیشنهادات متعددی به وی گردید که از جمله کارها :
- تله فیلم " این پرونده مختومه نیست " به کارگردانی مهرداد خوشبخت در اردیبهشت 1386
- تله فیلم " ماموریت بهار " به کارگردانی حسن لفافیان در بهمن 1386
- تله فیلم " سرگرد " به کارگردانی کاظم معصومی در فروردین 1387
- تله فیلم " پیوند " به کارگردانی سعید عالم زاده در اردیبهشت 1387
- سریال " مثل هیچکس " به کارگردانی عبدالحسن برزیده در رمضان
بیوگرافی مریم کاویانی:
در چند سال اخیر بیشتر در سریالهای تلویزیونی ایفای نقش کرد. بازیهای خوب او باعث شد بیننده تلویزیونی با چهره او آشنا شود. اوج کارش در مجموعه «او یک فرشته بود» به چشم آمد که ماه رمضان سه سال پیش (84) از شبکه دوم پخش شد و او در نقش همسر حسن جوهرچی ایفای نقش کرد.از این بازیگر هماکنون دو مجموعه «روزگار قریب» و «خطشکن» پخش میشود که بازهم استعدادهای خود را به نمایش گذاشته... اما شاید برایتان جالب باشد که بدانید وی ابتدا بازیگر نبود و در 32 سالگی پا به این وادی گذاشت؛
زمانی که «نادر مقدس» برای بازی در فیلم «رویای جوانی» از او دعوت به کار کرد وی پس از تست دادن، نشان داد که میتواند بازیگر قابلی باشد. شاید شما خواننده محترم بپرسید شغل مریم کاویانی در ابتدا چه بود؟مریم کاویانی پس از دیپلم، رشته تحصیلی پرستاری را در دانشگاه انتخاب کرد و همین امر باعث شد پس از فارغالتحصیلی و اخذ مدرک فوقلیسانس پرستاری، به حرفه مقدس پرستاری روی بیاورد. در واقع مریم کاویانی یک «خانم پرستار» بود که به قول خودش قضا و قدر او را به سوی بازیگری کشاند. با این خانم پرستار بازیگر گفتگوی کوتاهی انجام دادیم که در ادامه خواهید خواند؛ گفتگو با هنرمندی که پدر و مادرش اصالتی مازندرانی دارند، خودش در اهواز به دنیا آمده و حالا در تهران زندگی میکند.
مازندرانی، اهوازی!
در سال 1349 به دنیا آمدم و یک برادر کوچکتر از خود دارم. من در اهواز به دنیا آمدم اما پدر و مادرم اصالتی مازندرانی دارند. شغل اصلیام پرستاری است اما سرنوشت طوری رقم خورد که در سال 1381 بازیگری را آغاز کردم. اولین کارم یک اثر سینمایی به نام «رویای جوانی» به کارگردانی نادر مقدس بود و پس از آن «تردست»، «اسپاگتی در هشت دقیقه»، «مخمصه» و «هوو»، اما با مجموعه «او یک فرشته بود» کار علیرضا افخمی که در رمضان سال 84 از تلویزیون پخش شد، خیلی از علاقهمندان هنر با من بیشتر آشنا شدند و آن سریال باعث شد که از آن سال به بعد بیشتر به کارهای تلویزیونی روی بیاورم که عبارتند از: «به دنیا بگویید بایستد»، «روز رفتن»، «شکرانه»، «خطشکن» و «روزگار قریب» که این دو تای آخر در حال پخش است.
از او میخواهیم از دوران کودکیاش برایمان بگوید و او میگوید: خیلی مظلوم بودم. یادم میآید همیشه مادرم میگفت پدرت نگران است که نکند وقتی بزرگ شوی، هیچ کاری از تو برنیاید. یکی از رویاهای دوران کودکیام این بود که بتوانم روی طناب راه بروم. تمرین هم میکردم اما هیچوقت این اتفاق نیفتاد اما چون دوست داشتم، به خیلیها به دروغ میگفتم که من روی طناب راه میروم.
شهرت وحشتناک است
شهرت یک پدیده وحشتناک است. از شهرت باید ترسید. به نظر من فوایدش کمتر از ضررهایش است. اگر ظرفیت نداشته باشید، شما را زمینگیر میکند. در عوض محبوبیت ماندنی است. سعی من هم همین است که به این جایگاه برسم اما نمیدانم چقدر موفق میشوم.
ستون اصلی
خانواده، ستون اصلی برای موفقیت افراد است. انسان ذات خود را از خداوند هدیه میگیرد اما فرهنگ و تربیت را از خانوادهاش فرا میگیرد. به نظر من اگر یک خانواده خوب فرهنگی، چهارچوب مشخصی داشته باشند، مطمئنا حرص و طمع در فرزندان آن خانواده هم کمتر به چشم میخورد، از طرفی کمتر دچار حادثه و اتفاقات بد خواهند شد و ناخودآگاه به سمت درستی هدایت میشوند.از او میخواهیم بارزترین ویژگی اخلاقیاش را برایمان بگوید که میگوید: «گاهی اوقات خودم از صداقتم خسته میشوم.»
نقشهای دوستداشتنی
تمامی نقشهایم را دوست دارم اما فکر میکنم نقش «رعنا» در مجموعه «او یک فرشته بود» بیشتر به دل مردم نشست؛ همچنین نقشم در سریال «روزگار قریب».اما چه شد که مریم کاویانی از پرستاری به بازیگری روی آورد؟ «خواست خدا بود. در واقع خودم نمیخواستم اما اصرار باعث شد که حداقل یک بار هم شده، بازیگری را تجربه کنم. تجربه به من چسبید و حالا شش سال است که این شغل را انتخاب کردهام. تا حالا در نزدیک به سی اثر سینمایی و تلویزیونی بازی کردهام.»
او در سریال روزگار قریب نقش یک پرستار مسئول را بازی میکند. «نقش بسیار خوبی بود. این نقش برای من خیلی جای کار داشت چون در واقع نقش خودم را بازی میکردم. با این حال عقیدهام این بود که باز هم نقش یک پرستار واقعی را بازی نمیکردم، بلکه فقط داشتم بازی میکردم. از طرفی این مجموعه از سه سال پیش تصویربرداری شد و با بازی من در مجموعه «او یک فرشته بود» همزمان شد ولی کیانوش عیاری حسن نیت داشتند و پافشاری کردند که من حتما این نقش را بازی کنم. از طرفی همزمانی بازی باعث شده بود که طوری از من بازی گرفته شود که به بازیام لطمهای وارد نشود.»
پرستار موفق
یک پرستار موفق ابتدا باید دانش خود را بالا ببرد و پس از آن وجدانش است که باید همیشه آن را سرلوحه کار خود قرار دهد و از همه مهمتر، احساس مسئولیت که باید آن را در تمامی دقایق و ثانیههای کارش حفظ کند و به عبارتی بهتر از آن محافظت کند.
برای اینکه ببینیم خانوادهای سبز است یا نه، ابتدا باید به سراغ پدر و مادر آن خانواده رفت. باید دید که این دو، عشق و محبت خود را چگونه خرج خانه و خانواده میکنند؛ برای مثال خود من، با اینکه از پدر و مادرم دور هستم اما عشق را در چشمان پدر و مادرم میبینم و زندگیام را مدیون آنها هستم، سعی خودم را میکنم فرزندی باشم که زحماتشان را جبران کنم اما نمیدانم آنها از من راضی هستند یا نه.
دلم میخواهد به جوانان بگویم سعیشان این باشد که با خودشان روراست باشند و دلشان برای خودشان بسوزد. به خانوادهها میگویم که قدر کانون گرم زندگیشان را بدانند و از لحظه لحظه آن لذت ببرند و اسیر زندگی و رویاهای کاذب نشوند.
John Belushi Biography
(1949–1982)
Actor, comedian, singer. Born on January 24, 1949, in Wheaton, Illinois. Known for his legendary characters and skits on Saturday Night Live, John Belushi imbued his brilliant performances with a manic, boisterous energy that has never seen before or since. One of four children born to Albanian immigrants, he was good at getting laughs in high school. Belushi was also captain of his school's football team and played in a rock band as a drummer. More than anything, however, he wanted to be an actor.
After high school, Belushi performed in summer stock productions before starting college. He attended the University of Wisconsin and the College of DuPage where he graduated with an associate degree in 1970. The next year, Belushi made a big splash in the Chicago comedy scene as a member of the legendary Second City improvisational troupe. He wowed audiences with his over-the-top impressions of Marlon Brando, singer Joe Cocker, and others.
In 1973, Belushi was selected to appear in an off-Broadway production of Lemmings, a collection of comedy sketches by the staff of National Lampoon, a popular, but offbeat humor magazine. He received great reviews for his work on the show. Two years later, producer Lorne Michaels asked Belushi to join the cast of his new late night comedy show, Saturday Night Live.
Premiering on October 11, 1975, Saturday Night Live featured nine talented comedians boldly going where television had not gone before. Along with Belushi, there was Dan Aykroyd, Chevy Chase, George Coe, Jane Curtin, Garrett Morris, Laraine Newman, and Gilda Radner. The show soon became a hit and Belushi became one of its emerging stars. Some of his most famous characters were a sword-wielding samurai, a killer bee, and a coneheaded alien named Kuldroth. Belushi also continued making fun of the famous with hilarious takes on the likes of Elizabeth Taylor, Henry Kissinger, Truman Capote, and William Shatner. While he was on Saturday Night Live, there were many stories going around about rampant drug use by the members of the cast. To deal with pressures and his own insecurities, Belushi is said to have done cocaine and other drugs.
Not long after starting the show, Belushi married his high school sweetheart, Judith Jacklin, in 1976. Two years later, he made the move to the big screen with the hit comedy National Lampoon's Animal House, directed by John Landis. Playing Bluto Blutarsky, Belushi created one of film's most memorable charactersëa thoroughly gross, barely verbal frat brother whose immortal lines included "toga, toga, toga" and "food fight." The havoc created by Bluto and the rest of his Delta House brothers against their school has become one of the most famous college comedies of all time.
Belushi's other 1978 film effort was less successful. Only in a small part, he appeared in the western flop Goin' South with Jack Nicholson and Mary Steenburgen. The next year, he took on a serious role in Old Boyfriends with Talia Shire, which failed to find an audience. Belushi fans wanted him to see him return to a Blutolike character, not in a dramatic part. And he did in a way with 1941 (1979) as Captain Will Bill Kelso in this World War II comedy. The film was loosely based on an historical incident when a Japanese submarine was off the West Coast after the attack at Pearl Harbor. Belushi played a manic National Guard pilot, who along with some other concerned citizens, including an overeager tank sergeant played by Dan Aykroyd, tries to protect a California small town under siege from the Japanese. Directed by Steven Spielberg, the film was a complete flop and received numerous bad reviews. A review in The New York Times said that it was "less comic than cumbersome, as much fun as a 40-pound wristwatch."
همه چیز درباره ترانه علی دوستی
متولد 1362 و دارای مدرک تحصیلی دیپلم عکاسی.
دوره بازیگری را در کلاسهای آزاد بازیگری زیر نظر حسین محجوب، امین تارخ، آتیلا پسیانی و مهدی فتحی گذرانه است.
در کودکی به بازیگری علاقه نداشت، اما به سنما رفتن علاقه مند بود و فیلم زیاد می دید. در دوران کوکی به بازیگر خاصی هم علاقه نداشت اما بعده ها به بازی پرویز پرستویی، عزت ا... انتظامی و آتیلا پسیانی علاقه مند شد.
او در حال حاضر از بازیگران هم نسل خو د بازی باران کوثری و گلشیفته فراهانی را دوست دارد. پدرش به سینما علاقه مند است و خیلی فیلم می بیند. یکی از اولین فیلم هایی که ترانه دیده و به یادش مانده فیلم «سینما پارادیزو» است.
پدرش آرشیو تاریخ سینما را دارد مخصوصاً فیلم های برگمان، فلینی و کیشلوفسکی.
اولین حضورش در سینما در سال 80 و با بازی در فیلم سینمایی «من ترانه پانزده سال دارم» بود. حبیب رضایی برای انتخاب این نقش از 600 نفر تست گرفت و از میان آنها ترانه پذیرفته شد. به خاطر بازی در این فیلم سیمرغ بلورین بهترین بازیگر زن را از آن خود کرد. معمولاً وقتی اتفاق خیلی بزرگ و خوشحال کننده ای برایش رقم می خورد خیلی به سرعت نمی تواند عکس العمل نشان دهد.
با آنکه موقع بازی در فیلم «من ترانه پانزده سال دارم» نه ازدواج کرده و نه مادر شدن را تجربه کرده بود، آن قدر خوب نقش خود را ایفا کرد که همه او را تحسین کردند.
در کنار بازیگری دوست دارد فیلمنامه نویسی را هم تجربه کند.
به بازی «رابرت دنیرو» علاقه مند است.
در اوقات فراغت گهگداری نقاشی میکند. اما مطالعه را هیچ گاه از یاد نمی برد و کتابخانه خوبی دارد.
سبک نقاشیش سیاه قلم است که آن را به صورت تجربی فرا گرفته است.
به آرام آرام حرکت کردن و درست گام برداشتن اعتقاد دارد. پدرش حمید علیدوستی از فوتبالیست ها و مربیان خوب فوتبال کشو را ست.
دختر مسوولیت پذیری است.
دوستان معدودی دارد.
وقتی پدرش فیلم «من ترانه پانزده سال دارم» را دید گریه کرد.
مادرش سنگتراش و مجسمه ساز است.
قبل از اینکه بازیگر شود فکر میکرد خواننده اپرا می شود. دو سال هم در هنرستان موسیقی درس خواند و با پگاه آهنگرانی هم کلاس بود. کلارینت، ساز تخصصییش بود و به عنوان ساز دوم پیانو میزد.
در دوران مدرسه بچه درسخوان و زرنگ بود.
همیشه به دنبال پویایی و تحرک است. در تمام فیلم هایی که بازی کرده به نوعی از سن واقعی خود جلوتر بوده است.
او در فیلمهای«شهر زیبا» و «کنعان» هم خوش درخشیده است. لذتی را که از لحظه بازی می برد، دوست دارد.
احساساتی است و ترجیح می دهد کاری را که انجام می دهد با احساساتش در ارتباط باشد.
تحلیل کردن را دوست دارد. یکی از دل مشغولی هایش داستان نویسی است و چند تا از قصه هایش در نشریات چاپ شده است.
بسیار اهل ریسک کردن است. در فضای تئاتر هم فعالیت کرده است.
کلاً بازیگر گزیده کاری است و فیلمنامه برایش از اهمیت زیادی برخوردار است.
در خانه عادت دارد تلویزیون را دائم روشن نگاه دارد. معتقد است سطح برنامه های تلویزیون خیلی پایین است.
برای کار در تلویزیون پیشنهاد داشته، اما نپذیرفته است. معصومیت خاصی در چهره اش موج می زند.
حرفش را در نهایت ادب و احترام بازگو میکند.
میگوید: «سعی میکنم فروتنی بی جا نکنم تا خدای نکرده به ورطه ریاکاری نیفتم.»
به تازگی بازی در فیلم سینمایی «زندگی با چشمان بسته» به کارگردانی رسول صدرعاملی را به پایان رسانده است. در این فیلم نقش پرستو را بازی کرده که برادرش حامد بهداد است. او بعد از هشت سال دوباره در فیلم دیگری از رسول صدرعاملی ایفای نقش کرده است.
سوفیا لورن
سوفیا سیکولونه در ۲۰ دسامبر ۱۹۳۴ در رم متولد شد. پدرش تحصیلاتش مهندسی بود و مادرش بازیگر و معلم پیانو بود.
او در شانزده سالگی, مدل یک مجلّهٔ ماهانه بود و از همین راه به عالم سینما راه یافت فعالیت سینمایی اش را با نقشهای کوچک در فیلمهای کوچک ایتالیایی آغاز کرداولین نقشش را در فیلم روشناییهای وارتیه درسال ۱۹۵۰ ایفاکرد. سوفیا در رقابتهای زیبایی محلـی هم شـرکت میکـردو چنـدین جایزه دریافت نموده اما سرانجام توسط کارلو پونتی تهیه کننـده سینمایی کشف شد وبه عالم سینما راه یافت
حضور در سینما
باتلاش کارلو پنتی نامش به سوفیا لورن تغییر کرد اوابتدا در فیلمهای برده فروشی سفید و «دوشیزگان در خطر» بازی کرد و سپس در فیلمهای دختر رودخانه , آتیلا, چرخ و فلک تا پل و حیف که خیلی حقهای ظاهر شد.
نتیجه یک نظر خواهی در ایتالیا میگوید مردم ایتالیا بیشتر از هر نقش دیگر سوفیا لورن، بازی او را در برابر مارچلو ماستریانی در فیلم دیروز امروز و فردا ساخته ویتوریو دسیکا را دوست دارنداین فیلم با همین نام در زمان خود در ایران نیز با استقبال بسیار روبرو شد. لورن قراردادی که با استودیو پارامونت بست به شهرت جهانی دست یافت از جمله فیلمهای وی در این دوره را میتوان «غرور و شهوت ,هوس زیر درختهای نارون , قایق خانگی , ثعلب سیاه و زن اونجوری»را نام برد.وی از جمله هنر پیشگانی است که این حرفه را از صفر شروع کرد و درنتیجهٔ تلاش بسیار, مقام ممتازی به دست آورد. ودرسال ۱۹۶۱ فیلم مشهور ال سید را بازی کرد. سوفیا و کارلو پنتی روز ۱۷ سپـتامبر ۱۹۵۷ با هم ازدواج کردند ازدواج اول آنها به ناچار لغو شد تا پونتی به جرم دو همسری محکوم نشود، آنها ۹ آوریل ۱۹۶۶ دوباره با هم ازدواج کردند وصاحب دوپسر بنامهای کارلو و ادواردو شدند.لورن توانایی بازیگری وسعی حتی در حوزه کمدی داشت به ویژه در پروژههای ایتالیایی، که میتوانست به راحتی افکار خود را ابراز کند هر چند در یادگیری زبان انگلیسی هم به خوبی پیشرفت داشت، جایزه اسکاری که بدست آورده اولین جایزه مهم اسکار برای یک بازیگرزن غیر انگلیسی زبان بود.لورن یکی از مشهورترین بازیگران زن جهان بود و هم زمان به بازی در فیلمهای آمریکایی و اروپایی مشغول بود و با بزرگترین ستارگان مرد سینماکار میکرد. در سال ۱۹۶۴ با بازی در فیلم سقوط امپراطوری رم و دریافت دستمزد یک میلیون دلاری بازی اش را کامل کرد.فعالیت لورن پس از مادر شدنش کاهش یافت و در ۴۰ و ۵۰ سالگی در فیلمهای همچون سفر و روز خاص بازی کرد.در دهه ۶۰ در انتخاب فیلمها وسواس بیشتری به خرج میداد در سال ۱۹۹۱ به خاطر خدماتش به سینمای جهان اسکار افتخاری دریافت کرد و به عنوان یکی از گنجینههای سینمای جهان معرفی شد. در فیلم آماده پوشیدن رابرت آلتمن در سال ۱۹۹۵ هم حضوری موفق داشت.فعالیتهای جاری وی در سال ۲۰۰۳ حضور مختصری در کلیپ موسیقی زندگی آمریکایی مدونا داشت، در سال ۲۰۰۶ هم در مراسم افتتاحیه المپیک زمستانی تورین پرچم المپیک را حمل کرد در سال ۲۰۰۷ هم در سن ۷۲ سالگی در فیلم تقویم قراربود جلوی دوربین برهنه شود وازاین کار منصرف شد. سوفیا لورن بازیگر سرشناس آمریکایی در طول ۷۲ سال زندگی هنری درحدود۹۰ فیلم به ایفای نقش پرداختهاست از آخرین کارهایش میتوان به حضور در جشنواره ‘’ ونیز'’ به خاطر بازی در فیلم پسرش ‘’ ادواردو پونتی'’ با عنوان ‘’در میان غریبه ها'’ اشاره کرد.
دریافت جوایز
۱۹۵۸به خاطر بازی در فیلم ثعلب سیاه , موفق به دریافت جایزه فستیوال وِنیز شد. پس از جنگ جهانی دوم سوفیا لورن سمبل زن ایتالیائی به ایتالیا بازمیگردد و در افسانه مهم جنگی ویتوریو دسیکا که زندگی و نجات یک مادر و دختر را در جنگ به تصویر میکشد. با نام دو زن باهمکاری جان پل بلموندو ایفای نقش میکند و اولین جایزه اسکارش و جوایز «جشنواره فیلم کن»، «جشنواره فیلم ونیز»و «جشنواره فیلم برلین» را در سال ۱۹۶۰ به واسطه همین فیلم دریافت کرده ودومین جایزه اسکار را ازفیلم ازدواج بسبک ایتالیائی در سال ۱۹۶۴ در یافت میکند و در سال ۱۹۹۱ جایزه اسکار افتخاری رانیز کسب میکند. جشنواره فیلم استانبول جایزه یک عمرفعالیت پرثمرهنری را به «سوفیا لورن»، هنرپیشه قدیمی سینما اهدا کرد. این هنرپیشه اعلام کرد این جایزه را کنارتندیس اسکارش قرار خواهد داد.
بیوگرافی بهرام رادان
نام : بهرام رادان
تاریخ تولد: 8 اردیبهشت 1358
مدرک: کارشناس مدیریت بازرگانی
در سال 1378 در آموزشگاه هـیوا فیـلم بازیگری را آموخت.
در اولین حضور سینمایی تنها به واسطه چـهره اش شناخته شد: “شور عشق”
لیلا حاتمی و بهرام رادان
سیامک انصاری و بهرام رادان
اما فیلم به فیلم به دانش سینمایی خود افـزود و توانست فوت و فن بازیگری را بیاموزد تا اینکه در چهارمین نـقش آفـرینـی اش کاـندید دریافت تندیس بهترین بازیـگر نـقـش اول در پـنـجـمیــن جشن خانه سینما شد: “آواز قو”
دوسال بعد در بیست و دومــین جشـنواره فیلم فـجر سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نـقـش اول را تصاحب کرد: “شمعی در باد”
هنرپیشه -او را به جرات می توان یک استعداد تمام عیارو یک حادثه کم سابقه سینمای ایران دانست. اگر چه حضور اولش تنها به یک چهره و چشم آبی و زیبا محدود می شد ، اما رادان ثابت کرد که می تواند در حد و اندازه های یک ستاره بدرخشد . انتخابهای بعدی رادان در عمده موارد ، آگاهانه او را به مسیری درست هدایت کرد که امروز می تواند با افتخار آن تندیس زرشک زرین را برای شور عشق نادیده بگیرید. بهرام متولد 1358 و کارشناس مدیریت بازرگانی است ، او در سال 78 در آموزشگاه هیوا فیلم بازیگری را آموخت و همان سال برای بازی در شور عشق ساخته نادر مقدس انتخاب شد . داستان عاشقانه فیلم و چهره جذاب دو جوان اول کار یعنی رادان و ومهناز افشار فروش فیلم به زیبایی شکوفا شد و او امروز خود را به نمایش بگذارد. استعدادهای درونی رادان در هر فیلم در هر فیلم به زیبایی شکوفا شد و امروز ستاره ای است که مورد توجه هر کارگردانی قرار گرفته و تقریبا هر نقشی را در کارنامه اش بازی کرده. حضور بعدی او درآبی به کارگردانی حمید لبخنده باز می گردد که سال 79 ساخته شد و او در کنار سوپر استاری چون هدیه تهرانی به زور آزمایی می پرداخت. ساقی را در کنار یکتا ناصر بازی کرد که همان سال ساخته شد . اما چندان کار قابل توجهی نبود . سال 80 آواز قو از او به اکران در آمد که نقش مقابلش بر عهده ساره آرین بود. این فیلم ساخته سعید اسدی با فروش بسیار بالایی روبرو می شود و بازی رادان مورد توجه هئات داوران قرار می گیرد و او را کاندیدا دریافت جایزه نقش اول می کنند . از اینجا به بعد رادان می شود ستاره اول سینمای ایران که بالا طرفداران بیشماری مواجه بود. همان سال در تجربه فیلم کوتاه ابراهیم شیبانی با نام طلوع تاریک بازی می کند و اینگونه سال 80 را با موفقیت به پایان می رساند. محبوبیت رادان کارگردانان را متوجه او می سازد و همه به سویش هجوم می آورند.
سال 81 ،داریوش فرهنگ از او در رز زرد استفاده می کند که یک درام ترسناک نوجوان پسند بود. فیلم برداشتی ضعیف از اثر هالیوودی می دانم تابستان گذشته چه کردی ؟ که با استقبال مناسبی روبرو می شود. سپس در عطش ساخته محمد حسین فرح بخش بازی کرد که اثر چندان حرفه ای به شمار نمی رفت.بهروز افخمی در برگردان سینمایی یک اثر دشوار ادبی او را مورد ارزیابی قرار داده و این گونه فیلم عجیب گاو خونی ساخته می شود که رویکرد رادان به سینمای متفاوت و به دور از جنجال و جنبه های تجاری محسوب می شد.بازی در این نقش متفاوت به شدت مورد تحسین واقع می شود و رادان ثابت می کند که می تواند به عنوان بازیگر آثار هنری هم محسوب شود. سال 82 در سه کار درخشان به تم های بسیار متفاوت به عنوان بازی می کند که نشان از دقت انتخاب کارکترهای متفاوت داشت. ابتدا در ساخته درخشان بنی اعتماد با نام ننه گیلانه بازی می کند که از جمله بازی های اثر گذار و زیبای او به شمار می رود . او در این فیلم به نقش پسر فاطمه معتمد آریا که در بازگشت از جنگ دچار معلولیت جسمی شده و نامزدش تن به ازدواج ناخواسته داده است.رادان با نقش آفرینی خود در این قالب دشوار همه را انگشت به دهان می کند اما هیات داوران جشنواره بیست و سوم حضور او را نادیده می گیرند. سپس در اثر پر فروش شمعی در باد در کنار شهاب حسینی و حسام نواب صفوی به بازگویی مشکلات روز جوانان و مساله اعتیاد به قرص های توهم زا می پردازند . این دومین کار رادان با یک کارگردان خانم (پوران درخشنده )بود. سپس به تیم سربازهای جمعه مسعود کمیایی می پیوندد و در واقع به جای گلزار که از بازی در فیلم کنار کشید می آید، او در رستگاری در هشت و بیست دقیقه به کارگردانی الوند در سال 83 نقشی به شدت متفاوت را تجربه می کند و باز در کنار شهاب حسینی قرار می گیرد . ازدواج صورتی در نوروز 84 اکران می شود ،اما رویکردی منجر به شکست برای رادان در عرصه کمدی محسوب می شود. او بازی در ساخته آخر کمیایی با عنوان حکم را به پایان رسانده. مشغول بازی در تقاطع می باشد. بهرام رادان به خاطر بازی در شمعی در باد سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول را تصاحب کرد.
در مورد او:
ا برادر به نام شهرام و یک خواهر به نام الهام و یک خواهر ناتنی به نام ژیلا دارد .
و حیوان خانگی او یک سگ است
بیوگرافی علی صادقی
نام و نام خانوادگی: علی صادقی
تاریخ تولد: 14 آذر 1359
محل تولد: بیمارستان طرفه تهران
مدرک تحصیلی: فوق دیپلم کامپیوتر
ساکن: خیابان شریعتی تهران
علی صادقی متولد 14 آذر 59 است و در بیمارستان طرفه تهران متولد شده است. پدرش تراشکار و مادرش خانه دار است یک خواهر کوچکتر و یک برادر بزرگتر از خودش دارد.
بیوگرافی هنری وی شامل اثار زیر می باشد:
آفتاب عالم تاب، فرزندان ایران، تابستانه پاییزه زمستانه، دردسر والدین، پشت کنکوری ها، کوچه اقاقیا، هوو، خانه به دوش، ترش و شیرین، تیغ زن، ...
با مجموعه آفتاب عالم تاب ساخته امیر سماواتی و مازیار حبیبی نیا وارد عرصه ی سینما شد.
اصلاً اهل فوتبال نیست و بین سازها به گیتار برقی بیشتر علاقه دارد.
خود او کار کوچه ی اقاقیااش را بیشتر از بقیه دوست دارد. بزرگترین آرزوی وی این است که آخر و عاقبتش به خیر باشد.
ایده ی وی در زندگی این است که یک مزرعه داشته باشد در استرالیا با گاو
خوبی اخلاق وی این است که دروغ در کارش نیست. بدی اخلاقش هم اینه که خیلی رک است.
در زندگی بیشتر ازموسیقی گوش دادن لذت می برد.
کارتون مورد علاقه علی صادقی در دوران کودکی یه کارتون عروسکی به نام ارگ و جیرجیر. بن و سباستین، گامبا (یه موش بود که خونه شود گم کرده بود) یونیکو اسب شاخداراست
بیوگرافی علی صادقی
نام و نام خانوادگی: علی صادقی
تاریخ تولد: 14 آذر 1359
محل تولد: بیمارستان طرفه تهران
مدرک تحصیلی: فوق دیپلم کامپیوتر
ساکن: خیابان شریعتی تهران
علی صادقی متولد 14 آذر 59 است و در بیمارستان طرفه تهران متولد شده است. پدرش تراشکار و مادرش خانه دار است یک خواهر کوچکتر و یک برادر بزرگتر از خودش دارد.
بیوگرافی هنری وی شامل اثار زیر می باشد:
آفتاب عالم تاب، فرزندان ایران، تابستانه پاییزه زمستانه، دردسر والدین، پشت کنکوری ها، کوچه اقاقیا، هوو، خانه به دوش، ترش و شیرین، تیغ زن، ...
با مجموعه آفتاب عالم تاب ساخته امیر سماواتی و مازیار حبیبی نیا وارد عرصه ی سینما شد.
اصلاً اهل فوتبال نیست و بین سازها به گیتار برقی بیشتر علاقه دارد.
خود او کار کوچه ی اقاقیااش را بیشتر از بقیه دوست دارد. بزرگترین آرزوی وی این است که آخر و عاقبتش به خیر باشد.
ایده ی وی در زندگی این است که یک مزرعه داشته باشد در استرالیا با گاو
خوبی اخلاق وی این است که دروغ در کارش نیست. بدی اخلاقش هم اینه که خیلی رک است.
در زندگی بیشتر ازموسیقی گوش دادن لذت می برد.
کارتون مورد علاقه علی صادقی در دوران کودکی یه کارتون عروسکی به نام ارگ و جیرجیر. بن و سباستین، گامبا (یه موش بود که خونه شود گم کرده بود) یونیکو اسب شاخداراست
بیوگرافی بهرام رادان
نام : بهرام رادان
تاریخ تولد: 8 اردیبهشت 1358
مدرک: کارشناس مدیریت بازرگانی
در سال 1378 در آموزشگاه هـیوا فیـلم بازیگری را آموخت.
در اولین حضور سینمایی تنها به واسطه چـهره اش شناخته شد: “شور عشق”
لیلا حاتمی و بهرام رادان
سیامک انصاری و بهرام رادان
اما فیلم به فیلم به دانش سینمایی خود افـزود و توانست فوت و فن بازیگری را بیاموزد تا اینکه در چهارمین نـقش آفـرینـی اش کاـندید دریافت تندیس بهترین بازیـگر نـقـش اول در پـنـجـمیــن جشن خانه سینما شد: “آواز قو”
دوسال بعد در بیست و دومــین جشـنواره فیلم فـجر سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نـقـش اول را تصاحب کرد: “شمعی در باد”
هنرپیشه -او را به جرات می توان یک استعداد تمام عیارو یک حادثه کم سابقه سینمای ایران دانست. اگر چه حضور اولش تنها به یک چهره و چشم آبی و زیبا محدود می شد ، اما رادان ثابت کرد که می تواند در حد و اندازه های یک ستاره بدرخشد . انتخابهای بعدی رادان در عمده موارد ، آگاهانه او را به مسیری درست هدایت کرد که امروز می تواند با افتخار آن تندیس زرشک زرین را برای شور عشق نادیده بگیرید. بهرام متولد 1358 و کارشناس مدیریت بازرگانی است ، او در سال 78 در آموزشگاه هیوا فیلم بازیگری را آموخت و همان سال برای بازی در شور عشق ساخته نادر مقدس انتخاب شد . داستان عاشقانه فیلم و چهره جذاب دو جوان اول کار یعنی رادان و ومهناز افشار فروش فیلم به زیبایی شکوفا شد و او امروز خود را به نمایش بگذارد. استعدادهای درونی رادان در هر فیلم در هر فیلم به زیبایی شکوفا شد و امروز ستاره ای است که مورد توجه هر کارگردانی قرار گرفته و تقریبا هر نقشی را در کارنامه اش بازی کرده. حضور بعدی او درآبی به کارگردانی حمید لبخنده باز می گردد که سال 79 ساخته شد و او در کنار سوپر استاری چون هدیه تهرانی به زور آزمایی می پرداخت. ساقی را در کنار یکتا ناصر بازی کرد که همان سال ساخته شد . اما چندان کار قابل توجهی نبود . سال 80 آواز قو از او به اکران در آمد که نقش مقابلش بر عهده ساره آرین بود. این فیلم ساخته سعید اسدی با فروش بسیار بالایی روبرو می شود و بازی رادان مورد توجه هئات داوران قرار می گیرد و او را کاندیدا دریافت جایزه نقش اول می کنند . از اینجا به بعد رادان می شود ستاره اول سینمای ایران که بالا طرفداران بیشماری مواجه بود. همان سال در تجربه فیلم کوتاه ابراهیم شیبانی با نام طلوع تاریک بازی می کند و اینگونه سال 80 را با موفقیت به پایان می رساند. محبوبیت رادان کارگردانان را متوجه او می سازد و همه به سویش هجوم می آورند.
سال 81 ،داریوش فرهنگ از او در رز زرد استفاده می کند که یک درام ترسناک نوجوان پسند بود. فیلم برداشتی ضعیف از اثر هالیوودی می دانم تابستان گذشته چه کردی ؟ که با استقبال مناسبی روبرو می شود. سپس در عطش ساخته محمد حسین فرح بخش بازی کرد که اثر چندان حرفه ای به شمار نمی رفت.بهروز افخمی در برگردان سینمایی یک اثر دشوار ادبی او را مورد ارزیابی قرار داده و این گونه فیلم عجیب گاو خونی ساخته می شود که رویکرد رادان به سینمای متفاوت و به دور از جنجال و جنبه های تجاری محسوب می شد.بازی در این نقش متفاوت به شدت مورد تحسین واقع می شود و رادان ثابت می کند که می تواند به عنوان بازیگر آثار هنری هم محسوب شود. سال 82 در سه کار درخشان به تم های بسیار متفاوت به عنوان بازی می کند که نشان از دقت انتخاب کارکترهای متفاوت داشت. ابتدا در ساخته درخشان بنی اعتماد با نام ننه گیلانه بازی می کند که از جمله بازی های اثر گذار و زیبای او به شمار می رود . او در این فیلم به نقش پسر فاطمه معتمد آریا که در بازگشت از جنگ دچار معلولیت جسمی شده و نامزدش تن به ازدواج ناخواسته داده است.رادان با نقش آفرینی خود در این قالب دشوار همه را انگشت به دهان می کند اما هیات داوران جشنواره بیست و سوم حضور او را نادیده می گیرند. سپس در اثر پر فروش شمعی در باد در کنار شهاب حسینی و حسام نواب صفوی به بازگویی مشکلات روز جوانان و مساله اعتیاد به قرص های توهم زا می پردازند . این دومین کار رادان با یک کارگردان خانم (پوران درخشنده )بود. سپس به تیم سربازهای جمعه مسعود کمیایی می پیوندد و در واقع به جای گلزار که از بازی در فیلم کنار کشید می آید، او در رستگاری در هشت و بیست دقیقه به کارگردانی الوند در سال 83 نقشی به شدت متفاوت را تجربه می کند و باز در کنار شهاب حسینی قرار می گیرد . ازدواج صورتی در نوروز 84 اکران می شود ،اما رویکردی منجر به شکست برای رادان در عرصه کمدی محسوب می شود. او بازی در ساخته آخر کمیایی با عنوان حکم را به پایان رسانده. مشغول بازی در تقاطع می باشد. بهرام رادان به خاطر بازی در شمعی در باد سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول را تصاحب کرد.
در مورد او:
ا برادر به نام شهرام و یک خواهر به نام الهام و یک خواهر ناتنی به نام ژیلا دارد .
و حیوان خانگی او یک سگ است