بیوگرافی الهام حمیدی :
- متولد 8/9/56 در شهر تهران است و دو برادر دارد که از خودش کوچکتر هستند.
- پدرش در جوانی تئاتر کار میکرده، عموی پدرش گوینده رادیو بوده و در واقع این استعداد در خانواده آنها وجود داشته است.
- از هفت سالگی در تمام تئاترهای مدرسه شرکت کرده که این مسئله گاه با اعتراض مادرش همراه بوده است.
- ازدواج کرده است اما همسرش در زمینه هنری فعالیت نمیکند.
- تحصیلاتش را در رشته حسابداری در دانشگاه رودهن به پایان رسانده و از همین دانشگاه لیسانس گرفته است.
- یک ترم به کلاسهای بازیگری رفته است و همان کلاسها بود که برای بازی در «آوایی در گلستان» آقای رامین لباسچی انتخاب شد.
- مردم او را با «مسافری از هند» میشناسند. او در این سریال نقش پروانه را بازی میکرد.
- بسیار کدبانو و خانه دار است. آشپزیاش بسیار خوب است و سعی میکند هر کاری که انجام میدهد به نحو احسن باشد.
- گریم او برای خیلی دور خیلی نزدیک آنقدر خوب انجام شده بود که یکی از همکارانش در نگاه اول او را نشناخته بود و فکر میکرد او از بازیگران بومی است.
- تا به حال در معجزه ازدواج، کوی دامون، نقش سنگ، جوان امروز، مسافری از هند، باران عشق، خیلی دور خیلی نزدیک، زیر تیغ و شوق پرواز بازی کرده است.
- بازی در مسافری از هند، در عین حالی که تجربیات فراوانی به همراه داشت از لحاظ روحی تاثیر عمیقی روی او گذاشت به طوری که تا مدتها حس افراد شکست خورده را داشت.
- از بین بازیگران ایرانی علاقه فراوانی به عزتا… انتظامی و اکبر عبدی دارد و از بین خانمها فاطمه معتمدآریا و گوهر خیراندیش را دوست دارد.
- عاشق صدای اصفهانی، عبداللهی و رضا صادقی است. او به هر دو موسیقی سنتی و پاپ علاقه مند است.
- در فیلم سرگیجه هم با کوروش تهامی همبازی بود. علاوه بر تهامی بازیگرانی چون مهدی سلوکی و کامبیز دیرباز هم بازی میکردند.
- اصلا به فوتبال علاقه ای ندارد، طرفدار هیچ کدام از تیمهای کشور نیست اما بازیهای تیم ملی را دنبال میکند.
- از بین کارگردانان، کارهای مجید مجیدی را خیلی دوست دارد. تماشای بچه های آسمان او را به شدت تحت تاثیر قرار داد.
- تماشای فیلم بچه های آسمان آنقدر روی او تاثیرگذار بود که هنگام خروج از سینما دلش میخواسته کفشهایش را در آورد و به افراد نیازمند ببخشد.
- به نظر او خداوند از طریق نشانه ها با انسان حرف میزند اما روزمرگی و غرق شدن در خواسته های مادی زنگاری است که مانع ازدیدن خداوند میشود.
- در جشن خانه سینما جایزه بهترین نقش مکمل را از آن خود کرد تا همگان بیشتر تواناییهای او را تایید کنند.
زندگینامه بهنوش بختیاری از زبان خودش:
من در 29 اردیبهشت 1354 در تهران به دنیا آمدم. کودکیام مثل کودکی خیلیهای دیگر با کلی امید و آرزو سپری شد. من هم مثل خیلی از هم نسلان و هم جنسانم به زندگی نگاه میکردم. با همان رویاهای دست یافتنی و دست نیافتنی. بعد از گذراندن تحصیلات ابتدایی و راهنمایی و دبیرستان وارد دانشگاه آزاد شدم آن هم در رشته مترجمی زبان فرانسه. این رشته را تا گرفتن مدرک کارشناسی در واحد تهران مرکز گذراندم و بعد با ورودم به دنیای سینما تمام چیزهای اطرافم تغییر کرد. بگذارید ماجرای سینما را کمی مبسوطتر بگویم. من قبل از بازیگری به عنوان منشی صحنه به سینما وارد شدم. در کنار آن در مدرسه «رسام هنر» یک دوره یک ساله تئاتر را هم زیر نظر خانم مهتاب نصیرپور گذراندم.
از خاطرات خوش آن سالها میتوانم به کار در پشتصحنه فیلم «مهمان مامان» استاد داریوش مهرجویی اشاره کنم که در سمت منشی صحنه در کنار سایر عوامل تولیدی این فیلم حضور داشتم اما در همان دوران هم سودای بازیگری و بازیگر شدن را در سر میپروراندم. سرانجام سال 1375 بود که این فرصت برایم به وجود آمد و در مجموعه «هوای تازه» ساخته آقای محمد رحمانیان بازیگری را آغاز کردم و به عرصه جدیدی در دنیای سینما وارد شدم. همان چیزی که گفتم سودایش را در سر داشتم و همین اتفاق باعث شد تا امروز بازی کنم و در کنار شما باشم و خیلی از شما من را به عنوان یک بازیگر بشناسید تا یکی از عوامل پشت صحنه فیلم. خواندن البته از نوع مجازش یکی دیگر از دغدغههای همیشگیام بود.
در تمام این سالها و در کنار بازیگری کلاسهای آوازم را رها نکردم و ادامهاش دادم. فکر میکنم این تمام ماجرای حضور من تا امروز در کنار شماست. چیزی که توضیح بیشترش خارج از حوصله این صفحات است. فقط در پایان دلم نمیآید به نام یکی دونفر که در پیشرفت کاریام خیلی به آنها مدیون هستم اشاره نکنم. کسانی که امروز در میان ما نیستند و شاید این اشاره به آنها ادای دینی باشد به محبتهایی که در حق من داشتهاند. اول از همه زندهیاد حمیده خیر آبادی که مثل فرزندی به او علاقه داشته و دارم و بعد هم زندهیادان اردشیر افشینراد و مهدی ابالسلط. روحشان شاد.
شخصیت شناسی ستارگان متولد ماه تیر
چقدر ستارههای متولد تیر را میشناسید؟ آیا آنچه در مورد متولدین تیر میدانید در خصوصیتهای اخلاقی این ستارهها نیز صدق میکند؟
برترین ها: چقدر ستارههای متولد تیر را میشناسید؟ آیا آنچه در مورد متولدین تیر میدانید در خصوصیتهای اخلاقی این ستارهها نیز صدق میکند؟
نیوشا ضیغمی: هدفمند، شجاع، با محبت
18تیر 1359 (8 جولای 1979)
انسانی قدرشناس و بامحبت است و اگر کسی لطفی به او کند، حتما آن را جبران خواهد کرد:
نیوشا ضیغمی موفقیت و جایگاهش به عنوان بازیگر در سینمای ایران را مدیون آقایان جعفری جوزانی و محمدعلی سجادی میداند.
به تقدیر و سرنوشت معتقد است:
ضیغمی میگوید: «برای شروع بازیگری به کانون میرفتم ولی بازیگری برایم خیلی جدی نبود. شفافتر بگویم تلاش آنچنانی برای بازیگر شدن در آن زمان نکردم و این خواست خدا بود که وارد این حرفه شدم.»
زندگی شخصی را از زندگی شغلیاش جدا میداند و هر دو را با هم پیش میبرد:
نیوشا ضیغمی: من فکر میکنم کار و پیشرفت یک زن در جامعه هیچ ربطی به موفقیتش در زندگی شخصی و خصوصیاش ندارد. خانمی میتواند در جامعه موفق باشد که زندگی شخصی موفق و سالمی داشته باشد.
اعتمادبهنفسش قابل تحسین است:
نیوشا ضیغمی علت موفقیتش را در ایمان داشتن به کارهایی که میخواسته انجام دهد میداند و اینکه همیشه باور داشته، کاری که میخواهد به سرانجام برساند برایش مهم است و آن را باید انجام دهد. کارم را دنبال میکنم و سختیها نمیتواند مانع من باشد، چون از شکست نمیترسم پس حتما به نتیجه میرسم.»
اعتقادات برایش بسیار ارزشمند است:
نیوشا ضیغمی در سال 90 به مناسبت هفته دفاع مقدس به گلزار شهدای یزد رفت.
پول و ثروت بیارزشترین ملاکها در زندگیاش است:
هیچکدام از فعالیتهای ضیغمی طبق گفته خودش جنبه مالی برای او نداشته و صرفا به دنبال علایقش بوده.
به دنبال زندگی ایدهآل است:
ضیغمی میگوید: اگر فرد به این نتیجه برسد که هدفش از زندگی چیست و برای چه چیزی زندگی میکند و برای خودش آن را مشخص کند، زمانی که به اولین هدف رسید زیربنایی میشود. برای رسیدن او به دومین هدف و... به این ترتیب به ایدهآلش در زندگی نزدیک میشود.
حامی خانواده و اطرافیانش است:
نیوشا ضیغمی در مصاحبهای اعلام کرده: «به عنوان یک خواهر بزرگتر، آینده روشا (خواهر نیوشا) برای من بسیار پراهمیت است. رابطه من و روشا نه خواهرانه است و نه مادرانه، یک رابطه دوستانه است با حس مادرانه و خواهرانه. از اینکه روشا وارد حرفه سینما شده خیلی خوشحالم. من تا به حال بیربط از روشا حمایت نکردهام.»
دوست دارد در هر کاری دستی داشته باشد:
نیوشا ضیغمی علاوه بر بازیگری مدتی است که وارد کار سرمایهگذاری در پروژههای سینمایی شده که اگر این کار را ادامه دهد طولی نخواهد کشید که نام او به فهرست تهیهکنندگان اضافه میشود. علاوه بر اینها، او یک موسسه زیبایی به نام «آدونیس» تاسیس کرده است که مختص بانوان است. جالبتر اینکه نیوشا ضیغمی فارغالتحصیل روانشناسی کودک از دانشگاه شهید بهشتی است و جالبتر اینکه دیپلم معماری هم دارد.
سام درخشانی ؛ بدشانس، مقتدر، دمدمی مزاج
21 تیر 1353 (11جولای 1973)
نکتهسنج است و عقایدی والا دارد:
سام درخشانی معتقد است دهه چهارم زندگی یک هنرمند، اوج شکوفایی و بلوغ هنری اوست و بیشتر افرادی که در دهه دوم و سوم زندگی خود مطرح شدند بعد از این دوره دچار حاشیه میشوند و در کل کنار میروند.
با مردم روابطی ملایم و موزون دارد و رفیقباز است:
سام درخشانی دوران نوجوانیاش را بین چهارراه ولیعصر(عج) و کالج گذرانده و در این محله هم به دنیا آمده است. درخشانی درباره دوران نوجوانیاش اینچنین میگوید: از زمانی که یادم میآید دنبال دوست بودهام. اول با بچههای محله و بعد هم چند نفر گروهی تشکیل دادیم که یک شکل لباس میپوشیدند و یک مدل کفش میخریدند و من هم مثل همان جوانها بودم.
هیچوقت یادگیری و آموزش را کنار نمیگذارد و همیشه تشنه آموزش است:
سام درخشانی خود را از آن دست بازیگرانی میداند که از اجتماعات و محیط پیرامونش خیلی تاثیر میگیرد: «خیی وقتها در زندگی روزانهام میایستم تا یک محیط یا اتفاق را از نزدیک ببینم و این دیدن را در بازیام به کار میگیریم، من بازیگری را تجربه کردن یک زنگی واقعی میبینم.»
به شانس و تقدیر خیلی اعتقاد دارد:
درخشانی، هنگامی که هنوز معروف نشده بود خود را بدشانس میدانست وقتی از او در اینباره سؤال شد چنین پاسخ داد: «شاید زمانی من این را گفته باشم که بدشانس هستم ولی مسلما ناشی از بیتجربگی و نرسیدن به بلوغ فکری باشد. الان که اینجا هستم به این دانش رسیدهام که چه خوب شد آن اتفاق در آن زمان برایم پیش نیامد و حالا احساس میکنم چقدر خوششانس هستم.»
تاثیرگذار است:
سام درخشانی خودش را فرد تاثیرگذاری معرفی میکند که در هر جمعی که قرار میگیرد دیگران را تحتتاثیر قرار میدهد و میگوید: در دوره نوجوانی اگر گروهی داشتیم، رئیس گروه من بودم.
سلیقهاش دائم در حال تغییر است:
درخشانی در دورهای از زندگیاش نه اهل خواندن کتاب هنری بوده و نه به هنر فکر میکرده و همچنین علاقه زیادی هم به خلبانی داشته است و همیشه لباس خلبانی میپوشیده تا اینکه رفتهرفته به تئاتر علاقه پیدا کرده و در دبیرستان به عنوان بهترین بازیگر تئاتر در منطقه شناخته شده است. او مدتی است که یک عطرفروشی تاسیس کرده است.
در حوزهای که فعالیت میکند دوست دارد بهترین باشد و برای رسیدن به آن نیز خیلی تلاش میکند:
سام درخشانی دوست دارد مردم او را به عنوان یک بازیگر خوب بشناسند و افرادی که او را میشناسند به دلیل چهره، بازی یا حاشیههایش او را به یاد نیاورند.
تشکیل زندگی مشترک برای این شخص مهم و حیاتی است این اتفاق میتواند موفقیتهایش را بیشتر کند:
سام درخشانی خیلی بچهها را دوست دارد و طبق گفتههای خودش 5-4 سالی است که آمادگی ازدواج کردن را دارد اما موقعیتش پیش نیامده است.
شنونده خوبی است و با تمرکز به گفتههای اطرافیانش توجه میکند:
سام درخشانی خودش را یکی از بهترین افراد برای درددل کردن میداند و میگوید:«اگر میخواهید درددل کنید پیش من بیایید.»
تام هنکس؛ مهربان، منضبط و مستقل
19 تیر 1336 (9 جولای 1956 )
ا گر حرفهاش را از روی علاقهاش پیدا کند، ثروت بزرگی را پیشرو دارد:
دستمزد هنکس برای هر کدام از فیلمهای اخیرش، 20 میلیون دلار بوده است. بازی او در نقش دوستداشتنی فارست گامپ، 70 میلیون دلار درآمد برایش به همراه داشت. درآمد ناخالص هنکس برای 31 فیلمی که بازی کرده، چیزی حدود 3 میلیارد دلار تخمین زده میشود که از این لحاظ در بین هنرمندان، مقام اول را داراست. همچنین تام تا به حال برنده 2 جایزه اسکار برای بازیگر نقش اول مرد در فیلمهای «فارست گامپ» و «فیلادلفیا» بوده.
فردی مهربان، خوشمشرب و دوستداشتنی است:
از تماشاگران فیلمهای هنکس گرفته تا ستارگان سینمای ایالات متحده، همگی او را دوست دارند. بسیاری از این ستارهها از جمله ویل اسمیت او را الگو قرار میدهند و دوست دارند یک زندگی حرفهای مانند او داشته باشند.
تغییرات و تنوع زیاد در زندگی برای این شخص مخرب خواهد بود:
تام هنکس در کتاب خاطراتش از دوران کودکی خود مینویسد: تغییر پشت تغییر، همیشه مجبور بودم طبق عادات و سلیقه نامادریهایم زندگی کنم، زیرا پدرم 3 بار ازدواج کرد و همسرانش را طلاق میداد و با مادر من هم نتوانست بیش از 3 سال زندگی کند. بنابراین از یک سالگی طعم نامهربانیهای پدر، احساس و رفتار را عوض کرده.
علاقهمند به نجوم و حتی به داستانهای علمی- تخیلی است:
فیلم مستند «ویرانی فوقالعاده» که تام هنکس به عنوان تهیهکننده، فیلمنامهنویس و قصهگو در آن فعالیت کرده است از تجربیات سفر انسان به کره ماه حکایت میکند. در این فیلم، هنکس با روشی جدید و منحصربهفرد تماشاگران را به کره ماه میبرد و همچنین برای تهیه این فیلم، تام دست به دامن ناسا شده است.
این شخص خواهان استقلال در زندگی است و دوست ندارد زیر سلطه کسی باشد:
تام هنکس بازیگری را از دوران دبیرستان با تئاتر مدرسهای آغاز کرد. رفتار مودبانه و موقرش توجه هر تماشاچی را به سوی خود میکشاند. او میخواست هرچه زودتر از میان خانواده از هم پاشیدهاش دور شود و استقلال خود را به دست آورد. از این رو تصمیم گرفت وارد دانشگاه شود و زندگی دانشجویی مستقلی را برای خود دست و پا کند.
از نظم و انضباط خاصی برخوردار است:
تام هنکس در گفتوگویی که با اپرا وینفری داشت گفت: هیچ رمز و راز ویژه و بزرگی در ارتباط با من وجود ندارد. شاید برخی از کارهایی که انجام میدهم به چشم بعضیها عجیب و غریب بیاید و توجهات را به سمت خود جلب کند. اما در کل زمانی که مشغول کار هستم، انضباط را رعایت میکنم و نسبت به آنچه انجام میدهم دقیق هستم و عشق و علاقه خاصی به آن دارم و همه تلاشم این است که کار هنریام را با خلاقیت انجام دهم.
زندگی شخصیاش برایش حائز اهمیت است:
تا به امروز هیچ روزنامهنگاری نتوانسته وارد خانه هنکس شود و هیچ عکاسی، عکسی از مکانی که او در ان زندگی میکند نگرفته و هیچ وقت خانوادهاش را در معرض نمایش نگذاشته است. در صورتی که از جمله هنرمندانی است که بیشترین همکاری و همراهی را با اهالی مطبوعات و رسانههای گروهی دارد.
خلاصه ای از بیوگرافی حدیث میر امینی
نام: حدیث میر امینی
تولد: سال 1367
تحصیلات: فارغ التحصیل رشته ی نمایش
حدیث میر امینی فارغ التحصیل رشته ی نمایش است و اکنون در همین رشته به فعالیت های تلویزیونی و هنری می پردازد.
حدیث میر امینی فرزند چهارم خانواده است و سه برادر بزرگتر از خود هم دارد . رنگ قرمز رنگ مورد علاقه ی حدیث میر امینی است و به غذاهای ایتالیایی هم علاقه فراوان دارد.
بازیگر مورد علاقه ی خارجی او رابرت دنیرو است. تفریح مورد علاقه ی حدیث میر امینی فیلم دیدن و ورزش کردن است . و این بازیگر شنا را بیشتر از هر ورزش دیگری دوست دارد او عاشق سینما است و دوست دارد در این عرصه بسیار موفق تر از تلویزیون باشد.
حدیث میر امینی به سهیلی زاده و مهران مهام علاقه ی زیادی دارد و معتقد است آنها به او کمک زیادی کرده اند.
حدیث میر امینی در پاسخ به این پرسش که چهقدر از ابتدای مسیر بازیگری خود دغدغه کلیشه نشدن را دارد،افزود: بسیار تلاش میکنم در نقش خاصی کلیشه نشوم، خوشبختانه در سالهای اخیر موقعیتهایی برایم به وجود آمده است که بتوانم نقشهای کاملا متفاوتی بازی کنم.
«فیلم های حدیث میر امینی»
فیلم های تلویزیونی:
فیلم های تلویزیونی که حدیث میر امینی در آن ایفای نقش کرده عبارتند از: قصیده شب بارانی ( علی سبزواری )،گزارش یک اعدام ( ابراهیم شیبانی )،رها ( بشیر آزادپور )،مرد ( سیروس الوند )،اتوبوس ( نیما اقلیما )،دژ شوق ( سید مجید پرهیز )،چشم خدا ( احسان صادقی )،قصه داوود و قمری ( آیدا پناهنده )،پاپوش ( منوچهر هادی )،آوازهای مادرانه ( اصغر هاشمی )
مجموعه های تلویزیونی :
سریال هویت،سریال گیلعاد ( حسین سهیلی زاده )،سریال گل های گرمسیری ( عسگرپور )،سریال شب می گذارد ( راما قویدل )،سریال دلنوازان ( حسین سهیلی زاده )،سریال سراب ( حسین سهیلی زاده )،سریال ساختمان پزشکان ( سروش صحت ) - حضور افتخاری در دو قسمت پایانی،سریال شاید برای شما هم اتفاق بیفتد - حضور در دو اپیزود،سریال زن بابا ( سعید اقاخانی )
فیلم های سینمایی:
فیلم های سینمایی که حدیث میر امینی در آن به ایفای نقش پرداخته عبارتند از: شب حورا ( شهاب ملتخواه )
ورود آقایان ممنوع ( رامبد جوان )
بیوگرافی کریس انجل و اسرار شعبده بازیهایش
کریس آنجل Christopher Nicholas Sarantakos در سال ۱۹۶۷ در آمریکا بدنیا آمد. او به همراه مادر یونانی، پدر و دو برادرش Costa و JD و دوگربه خانگیش در نیویورک بزرگ شد. او در نوجوانی به یادگیری و نواختن سازهای موسیقی مثل فلوت و آکودیون پرداخت. یکی از بزرگترین مشکلات کریس در زندگی از دست دادن پدرش بدلیل سرطان بود. وقتی در سن ۶ سالگی عمه او یک شعبده بازی با ورق برای او انجام داد مسیر زندگی کریس تغییر کرد و از همان دوران به انجام کارهای عجیب و غریب و شعبده بازیهایی که بیشتر جنبه واقعیت داشته باشند پرداخت. دو نفر از بزرگترین شعبده بازانی که او را تحت تاثیر قرار دادند و کریس از کارهای آنها الهام میگیرد Harry Houdini و Aldo Richiardi هستند. او از همان دوران نوجوانی در مهمانیها و جشنها شروع به انجام شعبده بازیهای فراگرفته و ابتکاری خود میزد. در همین زمان شعبده بازی بنام James Randi که از خوانندگان گروه AngelDust بود ورقهای بازی را بنام Angel منتشر کرد و آهنگ MindFreak را برای برنامههای نمایشی کریس آماده کرد.
کریس با پشتکار و تلاشهای روز افزون به اوج قدرت و شهرت رسید تا آنجا که در سال ۲۰۰۱ و ۲۰۰۴ برنده جایزه IMS Magicians (International Magicians Society) که از سال ۱۹۶۸ تا بحال مجموعا ۳۷۰۰۰ عضو در سرار دنیا دارد و در سال ۲۰۰۵ برنده جایزه بزرگترین شعبده باز آمریکا شد و برنامهای در یکی از کانالهای ماهواره بنام A&E هرهفته کارهای جدیدش را پخش میکند. او در این کانال شروع به آموزش کارهای ساده شعبده بازی به بینندگان کرد و در مصاحبهای با Penn Jillette اظهار کرد که باور نمیکند که انسانی با که قدرت ماوراءطبیعه وجود داشته باشه.
کریس آنجل شعبدهباز قابلی است. اصلا شکی در این نیست. همین که جایی مانند انجمن شعبدهبازان جهانی استاد شعبدههای روز آمریکایی را بهعنوان مرد سالشان انتخاب کرده و اسمش را جزو شش شعبدهباز تاثیرگذار ۲۵ سال گذشتهمیآورد یعنی اینکه مرد جوان خیلی بیشتر از باور همه کارش را بلد است و میداند که چطور ذهن و حواس بیننده را با خودش همراه کند.
همه مهارت تردست جوان همین است: اینکه جوری نمایشاش را اجرا کند که بیننده ذرهای به دیدههایش شک نکند و خیال برش دارد که هر چه هست و نیست یک ماجرای واقعی است و آن کسی هم که دارد روبهرویش ژانگولر میزند نه یک تردست ماهر بلکه آخر همه کمالات و معنویات روحی و اینجور چیزهاست. خواب خوش بینندههای مبهوت کریس آنجل زمانی از بین میرود که بفهمند همه کارهای او فقط یک شعبده است. تر دستی مردی که مهارتش خیرهکننده است و باورنکردنی!
راه رفتن روی آب
راه رفتن روی آب همیشه برای مردم دنیا کار پیچیدهای بوده تا جایی که اگر کسی میتوانست چنین کاری بکند و با وزن چند ده کیلوییاش روی آب راه برود – بدون اینکه آب از آب هم تکان بخورد- انگار کاری کرده بود در حد و اندازه معجزه. اما اینکه کسی در قرن بیست و یکم، آن هم با آن سر و شکل امروزش، بخواهد پابرهنه روی آب قدم بردارد جای حرف زیادی دارد.
آنجل با ترفند راه رفتن روی آب خیلی از مردم عامه جهان را که عشق ژانگولر زدن دارند با خودش همراه کرد. گل سر سبد برنامههای اول مجموعه «مایندفریک» هم همین راه رفتن روی آب بود؛ کلیپی که در آن نشان میداد مرد جوان در حالی روی آب به آرامی قدم برمیدارد که یک عالم آدم بالغ و عاقل دور و برش در استخر دارند بی خیال شنا میکنند.
رازگشایی:
قاعده بازی آبکی کریس آنجل خیلی زودتر از آنچه که انتظار میرفت فاش شد. کلیپ و عکسهای زیادی که خبر از حقه ساده تردست جوان میداد و اینکه او به چه راحتی و فقط با کمک گرفتن از دو، سه لایه شیشه و یک فیلمبردار وفادار و چند نفری که همیشه از سیاهی لشکرهای او به حساب میآیند از خجالت هر چه شعبدهباز و تردست دنیاست درآمده و برای مدت زیادی عالم و آدم را سر کار گذاشته بود. ماجرا سادهتر از این حرفهاست.
یک میز شیشهای بسیار ظریف که البته از نمونههای دیگر محکمتر و سختتر است و میتواند وزن ۸۰ کیلویی آقای شعبدهباز را تحمل کند جوری در استخر قرار گرفته که با زاویهای که فیلمبردار از آنجل نمایش میدهد به هیچ صورتی دیده نمیشود و آن قدر هم ظریف است که حتی در نمای بستهای که از کف پای آنجل هم گرفته شده هیچ اثری از پیچ و تابهای جنس شیشهای میز نیست!
کریس آنجل برای واقعیتر شدن ماجرا کارهای دیگری هم کرده؛ اینکه بعضی از قسمتهای میز را باز نگه داشته تا هرازگاهی آنهایی که داشتند زیرآبی میرفتند سری بیرون بیاورند، نفسی بکشند، تشویقی کنند و دوباره به آب تنیشان ادامه بدهند!
شعبدهباز روی لایهای از شیشه ظریف و محکم راه میرود.در حالی که همه تصور میکردند روی آب پا میگذارد
میز شیشهای آنقدر ظریف ساخته شده که بهراحتی قابل دیدن نیست.
رد شدن نخ از گردن
کریس آنجل کارهای زیادی کرده است. از نصف کردن آدمیزاد وسط خیابان گرفته تا درآوردن پروانه از دل و روده خودش. همهاش را هم در چشمزدنی انجام داده بدون اینکه کسی لحظهای بخواهد به حقیقت کارهای شعبدهباز شک کند. کلیپهای هر کدام از این تردستیها هم در اینترنت زیاد است.
این وسط رد کردن نخ از وسط گردن بدون اینکه ذرهای خون روی زمین بریزد از آن کارهایی بود که مو به تن همه سیخ کرد و خیلیها همانجا به اوج کار شعبدهباز پی بردند. در یکی از از کلیپهای مایندفریک، کریس آنجل رو به دوربین بدون اینکه بخواهد کار اضافهای کند نخی را روی گردنش میکشد و آن قدر این کار را ادامه میدهد که نخ کمکم توی گلویش فرو میرود و دیگر دیده نمیشود. فقط دو سر نخ باقی میماند و تلاش بیشتر شعبدهباز برای در آوردن دوباره نخ از بیخ گلویش!
رازگشایی:
حقه است! آن هم به روشی که حل آن برای من و شمای بیخبر از همه جا کمی سخت است. البته اگر کمی با فوتوفنهای شعبدهبازی آشنا باشید متوجه میشوید!
شعبدهباز قبل از انجام تردستیاش مادهای خاص به گردنش مالیده که بعد از هر بار تکان نخ ضخیمتر شده و مانند خمیر و به رنگ بدن او نخ را به درون خودش راه میدهد بدون اینکه از پوست گردن جدا شود. اینجاست که تماشاچی فکر میکند خمیری که روی گردن شعبدهباز است همان پوست برآمده اوست که با تکانهای نخ دارد متورم میشود!
یک نخ پلاستیکی تنها وسیلهایست که شعبدهباز با آن کارش را شروع کرد
خمیر پلاستیکی در مدت کوتاهی کاملا به رنگ پوست شعبدهباز درمیآید
کریس آنجل
مادهای که آنجل برای فرو کردن نخ در گردنش استفاده میکند. فقط یک وسیله خاص شعبدهبازها است.
رد شدن غلتک از روی بدن
حتی کسی مانند کریس آنجل معروف هم با آن دک و پزش یک جاهایی برای اینکه حواس مردم کوچه و بازار ینگه دنیا را سمت خودش جلب کند به وسط خیابان میآید و با آن قد و قامت نه چندان پهلوانیاش خودش را به زیر یک غلتک چند صد تنی میاندازد. این اجرا یکی از پربینندهترین کلیپهای آقای شعبدهباز بود که یک روز تابستانی در نیویورک اجرا شد. برای کریس آنجل پارچهای بزرگ روی زمین پهن کردند و رویش هم یک عالم خرده شیشه ریختند. غلطک را هم کمی عقبتر گذاشته بودند. کریس به وسط میدان آمد. روی پارچه دراز کشید و شکمش را به روی شیشهها گذاشت.
بدون اینکه حتی یک قطره خون از بدنش بریزد. بعد هم غلتک آسفالت کاری راه افتاد و از روی انگشتهای پای شعبدهباز رد شد و تا کمر او جلو آمد. آه و ناله شعبدهباز بود که بلند شد. مردم هم بدتر! بعد هم غلتک کنار میرود و کریس جوان خودش را از زیر آن بیرون میکشد. شعبدهباز زنده است بدون اینکه حتی خراشی برداشته باشد!
رازگشایی:
کریس آنجل بیشتر از اینکه شعبدهباز خوبی باشد داستان رد شدن غلتک از بدن شعبدهباز هم یکی از آن ماجراهایی است که او به خوبی از پس آن برآمد. اولا که شیشهها واقعی نبودند و از جنس همان شیشههایی بودند که این روزها در تهیه فیلمهای سینمایی و صحنههای اکشن آنها زیاد به کار گرفته میشود. آنجایی که بطری شیشهای توی سر دشمن میشکند یا طرف از بالای یک برج چند طبقه با یک عالم شیشه خرده شکسته به پایین میآید.
این جور شیشهها ساختگی هستند و هیچ آسیبی به بدن نمیزنند. اما اصل ماجرای غلتک اینجاست که قبل از اجرای شعبدهباز دار و دسته او به محلی که آنجل قرار بود در آن اجرا داشته باشد رفتند و مساحتی به اندازه بدن او را کندند. جایش را هم با یک اسفنج نرم و انعطافپذیر پر کردند و رویش را هم پارچه کشیدند و خرده شیشه ریختند. با رد شدن غلطک از روی پاهای شعبدهباز بدن او به پایین میرفت و هیچ آسیبی نمیدید!
غلتک آسفالتکاری در حالی از روی تن شعبدهباز رد شد که زیر بدن او پر از خردهشیشه بود
یک نوار اسفنجی پهن زیر بدن شعبدهباز قرار میگیرد تا بافشار غلتک آسیبی به او نرسد
عکس های نامزدی کریس انجل
شعبده باز مشهور آمریکایی نامزدی خود را با "ساندرا گونزالز" رسما اعلام کرد.
"کریس انجل" شعبده باز ۴۳ ساله مشهور آمریکایی که به خاطر اجرای برنامه تلویزیونی "ذهن عجیب کریس انجل" طرفداران زیادی را در سراسر دنیا جذب کرده سرانجام تصمیم گرفت با دنیای مجردی خود خداحافظی کند و در روز ۷ سپتامبر نامزدی خود را با "ساندرا گونزالز" رسما اعلام کرد.
گفتنی است "کریس انجل" نامزد خود را ۴ سال پیش در یکی از سری برنامه هایش در حالی ملاقات کرده بود که در آن برنامه کریس عروسش را با ۵ قیراط الماس و حلقه های تیتانیوم سورپرایز کرده بود و این رابطه تا به حال به طول انجامیده و منجر به ازدواج آنان شد.
از زمان دقیق مراسم ازدواج آنها خبری در دست نیست .
بیوگرافی سپیده خداوردی
سپیده خداوردی دارای تحصیلات ادبیات نمایشی از دانشگاه آزاد اراک می باشد. وی بازیگری را با مجموعه “بچه های خیابان” همایون اسعدیان آغاز کرد.
وی در فیلم ها و سریال های متعددی مانند: “ایستگاه بهشت” به کارگردانی نادر مقدس، “قهوه اسپرسو” به کارگردانی رضا بهشتی، “یک گوشه پاک و پرنور” به کارگردانی علی موذنی، “گیلعاد” به کارگردانی حسین سهیلی زاده و … به ایفای نقش پرداخته است.
در ضمن خداوردی ۱۱ سال سابقه فعالیت در زمینه موسیقی دارد و نوازنده ارکستر ملی است.در زیر عکسهای وی را که در کنسرت شجریان یک نوازنده است را میبینید.
نگاهی کوتاه به زندگی و آثار ساموئل بکت Samuel Beckett
روی لینک ادامه مطلب کلیک کنید برای دیدن ادامه مطلب
بیوگرافی Esha deol ایشا دئول
ایشا در دوم نوامبر سال ???? در کشور هند متولد شد. پدر او درمندا دئول و مادر او هیما مالدینی است . و دارای دو برادر ناتنی به نامهای سانی دئول و بابی دئول دارد که هر دوی آنها بازیگر می باشند و یک خواهر به نام آهانا دئول دارد .
پدر او با حضور دختران خود در سینما مخالف بود اما زمانی که ایشا به سن ?? سالگی رسید با اصرار خانواده باچان و بانی کاپور ایشا توانست وارد دنیای بازیگری گردد . او لین فیلمی که ایشا دئول در آن ایفای نقش نمود بازی در فیلم چورالیاهه تومنه بود که در این فیلم در مقابل زاید خان ایفای نقش نمود . بعد از این فیلم با زاید خان رابطه صمیمی برقرار کرد اما این رابطه در سال ???? به هم خورد .
بیوگرافی celina jaitley سلینا جیتلی
سلینا جیتلی دختری دو رگه
نام کامل: celina jaitley
نام مستعار: chinky
سن: ??
قد: ? فوت و ? اینچ
وزن: ?? کیلو گرم
رنگ چشم: خاکستری
حرفه: مدل و بازیگر
علایق: موج سواری و مطالعه و گرافیک و گوش کردن به موزیک
سلینا دختر یک پدر پنجابی است که یکی از افسران ارتش هندوستان یود.مادر وی نیز یک زن افغانی است که فرزند یک روانشناس می باشد. سلینا در سال ???? متولد شد.محل تحصیل او نیز تقریباْ در کشورهای بوده که پدرش در آن کشورها خدمت می کرده است. بنا به گفته خودش او ?? تا مدرسه عوض کرده تا اینکه موفق شده مقطع تحصیلی خود را به پایان برساند. اما خانواده او هم اینک در بنگال مسقر شده اند. سلینا همچون پدر به ارتش بسیار علاقمند بود ولی سرنوشت طوری دیگر رقم خورد . او در رشته بازرگانی مشغول به تحصیل شد.بعد از اتمام تحصیلات وی در همین زمینه مشغول به کار شد. سلینا سپس تصمیم گرفت که در مسابقات محلی شرکت کند و به طور غیر منتظره ای موفق شد عنوان زیبایی را در این مسابقات بدست آورد
به دنبال این موفقیت سلینا عکس خود را برای شرکت در مسابقات میس ایندیا ارسال کرد و تنها یک روز مانده به شروع مسابقات از وی دعوت به عمل آمد. سلینا در این مسابقه بسیار مطلوب ظاهر شد تا جایی که همگان شاهد بودند که تاج زیبای هند بر سر سلینا قرار گرفت و او در سال ???? به عنوان میس ایندیا شناخته شد. همین پیروزی مقدمه حضور او را برای شرکت در مسابقه زیبایی جهان فراهم آورد. این مسابقه در پورتو ریکو انجام شد و سلینا از بین ?? نفر شرکت کننده توانست عنوان چهارمی جهان را به دست آورد. آوازه سلینا او را وارد سینمای هند نمود و فیروز خان اولین کارگردانی بود که به سلینا پیشنهاد بازیگری داد. او در یک تریلری تحت نام Jansheen مقابل فردین خان بازی کرد. هر چند که نقش او چندان قوی و جدی نبود اما حضور وی در این تریلر باعث شد که سانیل شتی از او برای بازی در فیلم khel دعوت نماید. سلینا در این فیلم مقابل بازیگران بزرگی همچون سانی دئول و سانیل شتی قرار گرفت
با این که فیلم khel چندان موفق نبود اما به خوبی توانست سلینا را به صنعت بالیوود معرفی کند و هم اکنون موفقیت سلینا تا جایی رسیده که مقابل بازیگر محبوبی چون سلمان خان نیز قرار می گیرد.