از کجا بفهمم وعده ازدواج نامزدم دروغ است؟
یکی از موارد اصلی که توسط دختران و پسران جوان به عنوان دلیل دوستی ها و آشنایی های پیش از ازدواجشان عنوان می شود آشنایی به قصد ازدواج است. معمولاً در اینگونه روابط یکی از طرفین به دیگری قول ازدواج داده و از وی می خواهد به منظور شناخت بیشتر مدتی با هم در ارتباط باشند.
اما متاسفانه ممکن است برخی به قول و قرارهایشان وفادار نبوده و تنها قصد سوء استفاده از فرد مقابل را داشته باشند. به همین دلیل لازم است که افراد قادر باشند میان راست و دروغ تمایز قائل شده و خود را از عواقب ناگوار چنین مسئله ای محفوظ بدارند.
معمولاً در رفتار و افکار کسانی که با دادن وعده دروغین سعی در اغفال فرد مقابل دارند نکاتی دیده می شود که با کمی دقت در آنها می توان نسبت به نیت فرد مقابل آگاهی حاصل نمود.
مهمترین این مسائل و رفتارها عبارتند از
اصرار بر پنهان ماندن رابطه
معمولاً این افراد اصرار دارند که هیچ یک از اعضای خانواده و حتی دوستان از این ماجرا با خبر نشوند. گرچه ممکن است آنها دلایلی مانند نامساعد بودن شرایط، ترس از مخالفت اطرافیان و ... را دلیل این درخواست معرفی می کنند اما چون در حقیقت قصد ازدواج ندارند از اینکه شما این موضوع را با دیگران در میان گذاشته و آنها شما را راهنمایی کنند و همچنین به منظور اجتناب از جدی شدن رابطه از طریق مطلع شدن خانواده ها، می خواهند این رابطه پنهان بماند.
پیشنهاد ازدواج در آغاز آشنایی
اگر فردی بدون هیچ آشنایی قبلی با شما در همان اولین برخورد پیشنهاد ازدواج داد باید کمی محتاط شوید. چطور ممکن است در اولین برخورد، شخصی چنین پیشنهاد مهمی به شما بدهد بدون آنکه هنوز شما را درست شناخته باشد؟ در چنین مواردی احتمالاً ویژگی های ظاهری مانند زیبایی، وضعیت مالی،تحصیلی و... شما فرد مقابل را تحت تاثیر قرار داده و وی از دادن پیشنهاد ازدواج به شما اهداف دیگری دارد.
پیشنهاد ازدواج پس از رد درخواست های نامعقول
اگر فردی که با او آشنا شده اید پس از اینکه شما به درخواست های نامعقول وی در زمینه های مختلف مثل صمیمیت جسمی یا درخواست کمک مالی پاسخ منفی دادید به شما پیشنهاد ازدواج داد بدانید که او تنها به دنبال راهی برای رسیدن به خواسته های خویش است و به محض اینکه نیازهایش ارضا شود قول و قراهایش را زیر پا خواهد گذاشت.
تمایل نداشتن به صحبت کردن درباره ازدواج
اگر فردی که به شما قول ازدواج داده از صحبت کردن در این باره طفره می رود دقت خود را کمی بیشتر کنید. اگر ازدواج برای وی یک هدف باشد مانند هر هدف دیگری بریا رسیدن به آن برنامه ریزی نموده و تلاش می کند. به همین دلیل باید در مورد آن با شما صحبت کند تا به کمک هم تصمیماتی اتخاذ کنید و گام هایی بردارید که شما را به هدفتان نزدیک تر کند. مثلاً ممکن است فردی تصمیم بگیرید که در کلاس های آموزش مهارت های زندگی شرکت کند یا به دنبال پیدا کردن شغلی باشد. به هر حال هنگامی که فرد قصد انجام کاری دارد حتماً در مورد آ ن فکر و اقدام می کند.
موکول کردن ازدواج به سال های بعد
اگر فردی که با او آشنا شده اید می گوید با آنکه علاقه بسیاری به شما دارد اما حداقل تا پنج سال دیگر شرایط ازدواج را ندارد و از شما می خواهد که به خاطرش صبر کنید، باید در صحت گفته های وی شک کنید. بهتر است دلایل وی را بشنوید و به او بگویید که لازم نیست در شروع زندگی همه شرایط ایده آل باشد و شما از اینکه در کنار وی برای ساختن زندگی تان تلاش کنید لذت می برید.
از کجا بفهمیم عاشق شدیم؟
وقتی به او فکر میکنم، قلبم میزند. دست و پایم را گم میکنم، تمام حواسم پیش اوست...
آیا این عشق است، یعنی عاشق شده ام؟ همیشه به او فکر میکنم، میخواهم همه جا حضور داشته باشد، اگر نباشد دلتنگ میشوم، وقتی میخندد خوشحالم و وقتی گریه میکند، ناراحت میشوم، همانی را میخواهم که او میخواهد. به طور حتم این عشق است.
آیا واقعا عاشقی؟
برخی نشانهها میتواند به شما اثبات کند که عاشق طرف مقابل هستید و او هم به همان اندازه شما را دوست دارد.
1 - به سمت هم کشیده میشوید
یکی از نشانههای عشاق این است که از کنار هم بودن احساس غرور میکنند و همدیگر را در مقابل دیگران بهگونهای توصیف میکنند که انگار برترین هستند. در مقابل افرادی که همدیگر را دوست دارند اما عاشق واقعی نیستند، عیوب همدیگر را بیشتر از خوبیهای هم میبینند و هر یک در رابطه احساس حقارت میکنند.
2 - با هم خوش میگذرانید
وقتی عاشقید حضور طرف مقابل لذتبخش است و در عین داشتن اضطراب، فرد عاشق احساس لذت میکند و این در واقع همان تقابل عقل و احساس است. وقتی با فردی قراری عاشقانه دارید، اما احساس افسردگی خستگی و سردرگمی میکنید یعنی یا شما عاشق نیستید یا طرف مقابلتان.
3 - همیشه برای هم حاضرید
وقتی با او تماس میگیرید حتی اگر در جلسه کاری باشد پاسخ شما را کوتاه هم که شده میدهد. همیشه خوش خلق است و به دنبال فرصتی برای دیدنتان میگردد. تمامی این کارها یک معنا دارد طرف مقابل عاشق شماست. شما اولویت اول او هستید، او میخواهد این حس را نشانتان دهد. اگر طرف مقابلتان به شما زنگ نمیزند خود را با کار سرگرم کرده و وقتی با شماست مرتبا با تلفن حرف میزند یعنی عاشقتان نیست.
4 - نگران هم هستید
وقتی با هم هستید از شما میپرسد که روز خوبی را گذراندهای یا نه و اینکه شما مشکلی نداری؟ به عبارت دیگر فرد عاشق نیازهای نارسیسیک خود را فراموش میکند و به دیگری گرایش مییابد. این گرایش نه از روی احترام، بلکه به خاطر عشق است. اگر طرف مقابلتان توجه زیادی به شما نشان نمیدهد و مشکلات درگیریهایتان برای او مهم نیست، چشم و گوشتتان را بهتر باز کنید.
5 - آسیبپذیرید
فرد عاشق دوست دارد برای طرف مقابل از خود بگوید؛ از هر آنچه که دوست دارد از کودکیاش و موقعیتهایی که از دست داده. او سعی میکند اعتماد طرف مقابل را به دست بیاورد البته با توصیف آنچه که هست نه آنچه که باید باشد. معمولا خود را آسیبپذیر نشان میدهد تا در پناه دیگری امنیت و محبت را بیابد. اگر طرف مقابل شما اظهار میکند که مردها و زنها را خوب میشناسد، مراقب باشید. او تنها میخواهد مدتی را با شما خوش بگذراند.
6 - در رویای هم هستید
داشتن یک خانه، فرزندان زیاد و زندگی رویایی. عاشقها رویاهای هم را همانند یک پازل کنار هم میچینند و زندگی آینده را کنار هم میسازند. اگر فردی که در کنار شماست، زندگی را یکنواخت میبیند و اشتیاقی به رویاپردازی ندارد و اهمیتی به برنامهریزیهای شما برای آینده نمیدهد، خود را گول نزنید او عاشق شما نیست. وقتی عاشق کسی هستید، بزرگترین نگرانی این است که چگونه فرد مقابل را از احساسات خود نسبت به او باخبر کنید. اکثر افراد فکر میکنند باید این کار را به صورت ناخودآگاه و در کمتر از 3 ثانیه انجام داد اما این بدترین روش است. اگر جزو افرادی هستید که تصور میکنید برای ابراز احساساتتان باید جلو بروید و به فرد مقابل بگویید «سلام من شما را دوست دارم و میخواهم با هم باشیم»، تکنیکی است که تنها باعث دورشدن طرف مقابل از شما خواهد شد. پس به این 6 روش عمل کنید. به طور حتم این روشها موثرتر خواهد بود.
7 - دلتان را به دریا بزنید
میگوید 4 ماه است که عاشق او شده اما جرات نمیکند به او بگوید. اما چرا؟ چون نمیداند عکسالعمل او چه خواهد بود؟!
اگر عاشق هستید به جای انتظار کشیدن راهی برای بیان خواستهتان پیدا کنید با انتظار چیزی درست نمیشود. پا پیش بگذارید و به نحوی باب صحبت را باز کنید.
8 - نگویید عاشق شما هستم
هرگز در برخورد اول به فرد مقابل نگویید که عاشقانه او را دوست دارید. میتوانید پیشنهاد رفتن به سینما یا رستوران را به او بدهید تا با هم بیشتر آشنا شوید. به احساسات طرف مقابل احترام بگذارید و قدم به قدم پیش روید.
9 - منتظر موقعیت باشید
مطمئنا نمیشود در یک جمع دوستانه به خانمی گفت که عاشقش هستید. برای اظهار عشق همه چیز باید برنامهریزی شده باشد. بهترین زمان از روز برای بیان احساسات، عصر است. البته برای بیان احساساتتان موقعیت فرد را در نظر بگیرید، اگر فرد مقابل شما درگیر کار و رسیدگی به دستورات رییس خود است یا به تازگی بحثی با دوستان یا والدینش داشته، مطمئنا توجهی به اظهار عشق شما نخواهد کرد. بهتر است بعد از اینکه موقعیت مناسبی یافتید رودررو ( نه تلفنی یا با فرستادن اساماس و ایمیل ) اظهارات خود را ابراز کنید و خجالت را کنار بگذارید.
10 - اصرار نکنید، از نو شروع کنید
به عکسالعملهای طرف مقابل احترام بگذارید. اگر او درخواست شما را رد کرد، بیش از حد اصرار نکنید. شانس دیگری به خود بدهید و بعد از مدتی صبر (مثلا پس از گذشت چند روز) دوباره درخواستتان را مطرح کنید. اگر در نهایت موفق نشدید به احساسات طرف مقابل بها دهید.
11 - اعتماد به نفس داشته باشید
آنچه زنان را عاشق مردان میکند، ثباتقدم و اعتمادبهنفس آنهاست. پس با ترس و لرز برای اظهار عشق قدم برندارید. اگر واقعا نمیدانید چگونه باید عشقتان را ابراز کنید چند کتاب و مجله بخوانید یا در سمینارهای مربوطه شرکت کنید. وقتی اعتمادبهنفستان به اندازه کافی بالا رفت، عشقتان را ابراز کنید.
12 - بیش از حد رمانتیک نباشید
در برخی فیلمها میبینیم که عشاق نیمهشب در جنگل زیر نور ماه یا در هلیکوپتر هنگام سقوط، عشقشان را ابراز میکنند، اما بهتر است شما منطقیتر باشید. براساس زندگی خودتان موقعیت مناسب را بیابید و درخواستتان را مطرح کنید.
٣٠ راه برای نفوذ در دل افراد
اصول دوستیابی و نفوذ بر دیگران و رهبری مؤثر به قرار زیر است:
١) بیجا، انتقادو شکایت و محکوم نکنید.
٢) صادق باشید.
٣) در دیگران انگیزه ایجاد کنید.
٤) ذاتاً به دیگران علاقه مند باشید.
٥) همیشه حتی در هنگام مشکلات و سختیها خنده رو باشید.
٦) به یاد داشته باشید که نام هر فردی زیباترین و مهمترین کلمه است.
٧) شنونده خوبی باشید. دیگران را تشویق کنید در مورد خود صحبت کنند.
٨) بر اساس علایق دیگران صحبت کنید.
٩) طوری رفتار کنید که دیگران احساس کنند مهم هستند و هر کاری که از دستتان بر می آید صادقانه برایشان انجام دهید.
١٠) بهترین راه موفقیت در بحث، اجتناب از آن است.
١١) به "نظر" دیگران احترام بگذارید. هرگز نگویید "اشتباه میکنید".
١٢) اگر اشتباه کردید، سریع و صادقانه آن را بپذیرید.
١٣) دوستانه صحبت کنید.
١٤) طوری صحبت کنید که طرف مقابل همیشه در پاسختان "بله" بگوید.
١٥) اجازه دهید طرف مقابل بیشتر صحبت کند.
١٦) اجازه دهید طرف مقابل احساس کند از شما برتر است.
١٧) صادقانه همه چیز را از نگاه طرف مقابل ببینید.
١٨) با عقاید و آرزوهای مثبت و سازنده دیگران همراه شوید.
١٩) با افراد مثبت و انگیزه دهنده دوست باشید.
٢٠) عقایدتان را به دیگران تحمیل نکنید.
٢١) خود را با علائم غیر کلامی طرف مقابل هماهنگ کنید.
٢٢) صادقانه از دیگران تعریف کنید.
٢٣) اشتباهات دیگران را غیر مستقیم تذکر دهید.
٢٤) قبل از انتقاد از دیگران در مورد اشتباهاتتان صحبت کنید.
٢٥) به جای دستور صریح، سؤال کنید.
٢٦) در دیگران احساس امنیت ایجاد کنید.
٢٧) هر پیشرفت جزیی و هر نکته مثبتی را تحسین کنید.
٢٨) مشوق باشید و بکوشید اشتباه دیگران را آسان و قابل اصلاح نشان دهید.
٢٩) بگذارید افراد از انجام پیشنهادات شما خوشحال شوند.
٣٠) اگر برای کسی کاری انجام میدهید، انتظار جبران نداشته باشید.
10 نشانه مردانه برای ابراز عشق
« او نمیگوید دوستت دارم! اصلا شاید دوستم ندارد. شاید تنها به زندگی با من عادت کرده و اگر هر زن دیگری هم جای من بود، با او همین رفتار را میداشت. شاید در جوانیاش یک شکست عشقی عمیق خورده و دیگر نمیتواند مرا دوست داشته باشد. شاید به اصرار خانوادهاش به این ازدواج تن داده و دلش میخواهد دوباره به روزهای مجردیاش برگردد. شاید ... »
اینها حرفهایی است که بسیاری از زنهای ایرانی در دل دارند. زنهایی که همسرانشان میان سنت و مدرنیته گیر افتادهاند و با وجود تمام عشق و احترامی که برای آنها قائل هستند، از عهده گفتن یک جمله ساده برنمیآیند: « دوستت دارم! » این مردها میانهای با گل و هدیه ندارند، جمله عاشقانه بلد نیستند و بعد از بحث بهجای عذرخواهی میخواهند با عادی رفتار کردن، موضوع را به فراموشی بسپارند. اگر شما هم یکی از زنهایی هستید که زیر یک سقف با چنین مردی زندگی میکند، بهتر است قبل از قضاوت کردن با این 10 نشانه مردانه ابراز عشق آشنا شوید.
1 - مرد عمل است
همسر شما یک مرد سنتی است که فکر میکند ابراز احساسات یک کار زنانه است؟ اگر اینطور است شما حداقل تامدتی باید به دنبال نشانه دیگری بگردید و عشقش را از روی آن حدس بزنید. چنین مردهایی دوست دارند به زبان بیزبانی حرف بزنند و شما میتوانید از هزار و یک موقعیت این زبان را رمزگشایی کنید. همسر شما ممکن است « دوستت دارم » را با درست کردن وسایل خانه و کارهای تعمیراتی نشان دهد یا اینکه به جایش حمام را بشوید یا آشغالها را بیرون ببرد.
این دسته از مردها دوست ندارند برای ابراز عشقشان کار هیجان انگیز و بزرگی انجام دهند. آنها بیشتر از آنکه بخواهند شما را متوجه حس خودشان کنند، دوست دارند برایتان یک زندگی آرام بسازند.
در اوج ترافیک دنبالتان بیایند تا راحت به خانه برگردید، بیشتر کار کنند تا در رفاه باشید یا وقتی یک فرد فضول فتنهای علیه شما به پا میکند، بیتفاوت از کنارش بگذرد و نشان دهد به شما اطمینان دارد. این دسته از مردها تمام تلاششان را میکنند تا دنیا جای بهتری برای شما باشد و البته تمام تلاششان را هم میکنند که شما از این موضوع بویی نبرید.
2 - شما را اول صف میگذارد
یک مرد سنتی، اگر عاشق همسرش باشد، بیشتر از آنچه فکرش را کنید، برای زندگیاش وقت و انرژی میگذارد. تقویم او از روی برنامههای همسرش ورق میخورد و تمام تلاشش را میکند که کوچکترین زمان خالیاش را، برای زندگی مشترکش صرف کند. او با یک دستهگل به خانه نمیآید اما تمام سعیاش را میکند که در سریعترین زمان ممکن به خانه برگردد. وقتی که از محل کارش برمیگردد نمیگوید: « دلم برایت خیلی تنگ شده بود » اما با روی باز به خانه میآید و اگر شما تمام روز را تنها در خانه گذرانده باشید، با تمام خستگیاش سعی میکند برنامهای برای بعدازظهر شما بریزد. او دوست دارد یک تنه تنهایی شما را پر کند و اگر هم به خاطر مشغلههایش از پس اینکار برنیاید، با استقبال از برنامههای دیگری که در سردارید، شما را در رسیدن به آرامش بیشتر همراهی میکند. او را بشناسید!
3 - از شما کمک میگیرد
مهم نیست شما مهارت و توانایی انجام آن کار را دارید و مهم هم نیست که او به تنهایی از پس آن کار برمیآید یا نه؛ اگر همسرتان از شما برای انجام کاری کمک میخواهد، با دل و جان همراهیاش کنید. برای مردهایی که اهل گفتن دوستت دارم نیستند، چنین مشارکتهایی نماد دوست داشتن هستند. آنها میخواهند سادهترین کارها را هم با کمک شما انجام دهند و به شما نشان دهند که در تمام ابعاد این زندگی، نقش موثری دارید. برای مردهایی که اهل ابراز علاقه به شیوه مدرن نیستند، کمک خواستن یعنی نشان دادن تمامی احساس. آنها با این خواسته میگویند:
« دوست دارم حتی در ساده ترین بخشهای این زندگی هم همراهم باشی »، پس این همراهی را از او نگیرید و ساده از کنارش نگذرید.
4 - باورهایش را بازنگری میکند
مردهای ایرانی، با یکسری اصول بهدنیا میآیند و رشد میکنند اما اگر همسرتان واقعا عاشقتان باشد، به خاطر شما از اصول قدیمیاش دست برمیدارد. برای هر فردی قضاوت دیگران و اصولی که با آنها بزرگ شده اهمیت دارد، اما یک مرد عاشق، کمی انعطافپذیرتر است و میتواند خط و مرزهایش را برای شما جابهجا کند. او شما را همینطور که هستید میپذیرد و به خاطر راضی نگهداشتن دیگران، برای شما شرط تغییر کردن را تعیین نمیکند. اولویت او نظر و خواسته شماست و به همین دلیل، سعی میکند دیگران را مجاب به تغییر و پذیرفتن شما کند.
5 - خودش را تغییر میدهد
برای همه ما تغییر کردن کار سادهای نیست؛ حتی اگر همسرتان عاشقترین همسر روی زمین باشد، نباید انتظار داشته باشید سریع و آسان ویژگیهایی که دوست ندارید را کنار بگذارد. اما اگر دوستتان داشته باشد، تمام تلاشش را برای تغییر میکند. بهخاطر شما صبورتر میشود و روی موضوعاتی که هیچ وقت برایش اهمیتی نداشته تمرکز میکند. اگر از ظاهرش انتقاد کردهاید، سعی میکند به دلخواه شما لباس بپوشد. اگر برخی حرفها یا برخوردهایش را دوست ندارید، آنها را به خاطر شما تغییر میدهد. اما گمان نکنید این تغییرات یکشبه اتفاق میافتد. شاید او هیچ وقت موفق به تغییردادن خودش نشود اما همین که برای تغییر کردن تلاش میکند، معنای جمله « دوستت دارم» را میدهد.
6 - رویاهایش را بدون شما نمیسازد
یک همسر عاشق، گوشه گوشه زندگیاش را در کنار شما میبیند. برای او هیچ رؤیایی بدون شما امکانپذیر نیست. اگر نامزدتان باشد، تمام تلاشش را میکند که هرچه زودتر با هم ازدواج کنید و اگر همسرتان باشد، برای رسیدن به یک ثبات مالی بیشتر از همیشه قدم برمیدارد. او دوست دارد در کنار شما یک خانواده کامل داشته باشد. از شنیدن خبر حضور یک بچه در زندگیتان، هیجانزده میشود. او هر بعد این زندگی که حضور شما در آن باشد را عاشقانه دوست دارد و از هر اتفاق تازهای در زندگیتان را استقبال میکند. برای او حضور شما در زندگی کافی است و دیگران تنها زمانی اهمیت دارند که بتوانند به بهتر شدن احساس و زندگی شما کمک کنند.
7 - راز هایش را برای شما فاش میکند
بعضی مردها دوست دارند دنیایشان را در بسته برای خودشان نگه دارند. برای یک مرد، گفتن رازهایی که سالهاست از همه پنهانشان کرده آسان نیست. در دنیای آنها این اتفاق تنها بعد از یک عشق و اعتماد جدی میافتد و اگر این اعتماد ذرهای خدشهدار شود، بازهم در دنیای رازهایشان بسته میشود و تا ابد پنهان میماند. پس گمان نکنید حرفهایی که گفتن آنها برای شما آسان است برای همسرتان هم به راحتی قابل بیان است. وقتی زبان باز میکند برایش شنونده خوبی باشید و به او اطمینان دهید هرگز شخص دیگری از حرفهایی که میان شما رد و بدل شده، باخبر نمیشود. برای یک مرد، گفتن حرفهای نگفته، نیازمند رسیدن به یک عشق بیاندازه است و اگر همسرتان شما را برای درد دلهایش انتخاب کردهاست، بدانید که بیش از هر کسی عاشق شماست. در این مواقع نه راهکاری به او ارائه دهید و نه با بیتوجهیتان دلسردش کنید. تنها گوش کنید و نشان دهید با تمام وجود حرفهایش را میفهمید.
8 - پا به پایتان پیش میرود
اگر شما را دوست داشته باشد، با تمام وجود دلش میخواهد راضی و خوشحال نگهتان دارد. شاید او برای یک آخر هفته رمانتیک و پر از گل و هدیه برنامه ریزی نکند، اما با دل و جان حرفهای شما را میشنود و تا حل شدن نگرانیهایتان، شما را همراهی میکند. برای او فرقی نمیکند که شما به خاطر یک مسئله کاری، خانوادگی یا شخصی نگران هستید. او فقط شادی شما را میخواهد و همیشه به دنبال راهحلی برای از میانبردن دغدغههایتان است. او با هموار کردن راه شما در رسیدن به آروزهایتان عشقش را نشان میدهد. اگر قصد ادامه تحصیل دارید، اگر به دنبال هنر هستید و اگر دوست دارید برای بزرگکردن بچهها وقت بگذارید، همسر عاشقتان شما را همراهی میکند تا با سختی کمتری از این مسیرها بگذرید.
9 - شما را همانطور که هستید، میپذیرد
نمیتوانید بگویید هیچ ایرادی ندارید. از ظاهرتان گرفته تا سبک لباس پوشیدن، حرفزدن، وضعیت خانوادگی یا حتی خصوصیتهای اخلاقی، قطعا مواردی وجود دارد که همسرتان در دلش با آنها میانهای نداشته باشد. پس گمان نکنید که « دوستت دارم » نگفتن او، غیرقابل بخشش است. زیرا او با گذشتن از ایرادهای شما یا بخشیدن اشتباهاتتان به شما عشقش را ابراز میکند. برای او شما همینطور که هستید قابل ستایشید و نمیگذارد که به خاطر ایرادهای احتمالی، دیگران به شما خردهای بگیرند. یک همسر عاشق، همیشه پشتیبان شما میماند و در شادی و غم، بیماری و سلامت و ... برخوردی یکسان با شما دارد.
10 - شما را سیبل نمی کند
از همان روز خواستگاری تا زمانی که بچهها بزرگ میشوند و سر زندگیشان میروند، زندگی مشترک شما با مشکلات ریز و درشتی روبهرو خواهد بود. اما همسری که عاشقانه شما را دوست دارد، هرگز از شما بهعنوان حلال مشکلات استفاده نمیکند. اگر سوءتفاهم یا تفاوت عقیدهای میان اطرافیانش و شما فاصله انداخته باشد، شما را به میانه بحران هل نمیدهد و با درایت خودش مشکلات را حل میکند. اگر دوستتان داشته باشد، تلاش میکند رابطه گرم و مثبتی میان شما و اطرافیانش حاکم باشد و البته مسئولیت ساختن چنین ارتباطی را تنها به دوش شما نمیاندازد.
5 راه شگفت انگیز برای گفتن «دوستت دارم»
1- وقتی با خانواده اش هستید
یکی از بهترین و تاثیرگذارترین فرصت ها برای نشان دادن علاقه تان به او زمانی است که در کنار خانواده اش هستید. حتی اگر شما با بعضی از اعضای خانواده اش زیاد آبتان توی یک جوی نمی رود باز هم این قانون در موردتان صدق می کند.
درست است که چون شما او را دوست دارید دلیل خوبی برای این نیست که حتما عاشق خانواده اش هم باشید، چون عشق و علاقه زوری نیست اما دوست داشتن او می تواند انگیزه خوبی برای احترام گذاشتن به خانواده اش باشد و به خصوص دلیلی باشد که او را نزد خانواده اش بالا ببرید و کاری کنید که به او افتخار کنند. این کار را می توانید به سادگی آب خوردن انجام دهید و با این که کار کوچک و ساده ای است اما تاثیرش به اندازه کهکشان هاست!
1- وقتی در کنار خانواده اش هستید خودتان را برایشان شیرین کنید. درست کردن یک غذا یا دسر خاص، انجام یک کار خاص، یا هر چیز دیگری که در نظر همسرتان و خانواده اش خاص باشد (نه در نظر خودتان) می تواند موثر باشد.
2- نزد خانواده اش از او تعریف کنید. هیچ کس نیست که از تعریف کردن خوشش نیاید. تعریف کردن رمز عبور خیلی ساده برای ورود به قلب 9/99 درصد مردم جهان است اما این نوع تعریف کردن خاصیتش چند برابر است: وقتی از او پیش خانواده اش تعریف می کنید باعث می شوید خانواده به خودشان افتخار کنند که چنین شخصی را تحویل جامعه داده اند. همچنین می فهمند که شما چه آدم فهمیده ای هستید و قدر او را می دانید و از این بابت به خود شما هم افتخار می کنند، و از این گذشته آنها حتما این موضوع را به گوش خودش هم می رسانندکه باعث می شود به عشق شما پی ببرد و علاقه اش به شما دو چندان شود.
3- وقتی کنار خانواده ها هستید ممکن است به دوران گذشته برگردید و توجه تان نسبت به هم کمتر شود. در این حالت اگر کارهایی بکنید که توجه تان را به هم نشان دهید، هم به رابطه خودتان کمک می کند و هم خانواده را از اینکه شما مناسب ترین زوج برای هم هستید، مطمئن تر می کند.
4- یک زبان رمزی کاملا محرمانه برای خودتان اختراع کنید تا زمان هایی که به نظر می رسد ظاهرا به هم توجه ندارید، از آن برای نشان دادن علاقه تان استفاده کنید. مثلا با انگشت دو بار روی دستش بزنید، به نشانه دو سیلاب «دوست – دارم»!
2- وقتی به رستوران یا کافی شاپ می روید
معمولا چه کسانی به رستوران یا کافی شاپ می روند؟ آنهایی که هنوز در دوره نامزدی به سر می برند؛ چون می خواهند هم اوقات خوبی داشته باشند وهم بتوانند با هم حرف بزنند و اینجا هم بهترین جاست. خب چرا شما این کار را نکنید؟ به این فکر کنید که کجای دنیا مثل یک کافی شاپ آرام به شما این فرصت را می دهد که بدون دغدغه های زندگی و بدون مزاحمت کسی دو دقیقه روبروی هم بنشینید وهمدیگر را بیشتر بشناسید؟» البته خیلی از همسران هم برای موقعیت های خاص اینجور جاها پیدایشان می شود اما فقط برای موقعیت های خاص.
1- یک رستورانی را که مورد علاقه هر دوی شماست انتخاب کنید و هر بار که دلتان برای هم تنگ شد – اگرچه هر روز یکدیگر را می بینید – با هم قرار بگذارید و به آنجا بروید و دیداری تازه کنید!
2- هر بار که خواستید بیرون بروید، با هم سنگ کاغذ قیچی یا ده بیست سی چهل کنید تا برنده، کافه مورد نظر را انتخاب کند. یا اینکه هر کدامتان نظر خودش را بنویسد و قرعه کشی کنید.
3- مثل آن روزها بهترین لباس هایتان را بپوشید و تمام مدت به چشم های او خیره شوید و اطراف را نبینید – این یعنی که خیلی دوستش دارید!
3- وقتی اسباب کشی دارید
اسباب کشی کردن یکی از پراسترس ترین موقعیت های زندگی است. این استرس می تواند مثبت باشد، به خاطر خانه جدیدی که می خواهید به آن نقل مکان کنید یا منفی باشد، به خاطر همه چیزهایی که به آنها عادت کرده اید یا همه دوستانی که در محل قبلی داشته اید اما مجبورید با همه شان خداحافظی کنید، یا به خاطر این همه کاری که سرتان ریخته. در هر حال، اوقات پراسترس اوقاتی است که بیشتر از همیشه نیاز دارید مورد توجه و محبت قرار بگیرید پس بیکار ننشینید و فرصت طلب باشید!
1- هر کدام از کارت ها و بسته هایی که پر می کنید ودرش را می بندید یک فرصت طلایی است برای اینکه رویش بنویسید «دوستت دارم»! البته اول باید مطمئن باشید که این جعبه را خود او باز می کند، نه کارگرها!
2- قبل از اینکه او وارد خانه جدید شود، خودتان را برسانید و یک یادداشت روی در بچسبانید «آشیانه جدید دو پرنده عاشق»!! اگر خیلی آدم با حوصله و البته کمیهم دست به جیب هستید، ایده نصب بنر خوشامدگویی برای خودتان هم می تواند فکر خوبی باشد!
3- خیلی ساده تر از همه اینها، بگذارید اسباب ها و دکوراسیون را آنطوری که دلش می خواهد بچیند – البته شما هم باید راضی باشید اما زیاد سخت نگیرید. اگر اتاق کار دارد اول آنجا را بچینید و مرتب کنید تا به او بفهمانیدکه به فکرش هستید.
4- اگر تازه ازدواج کرده اید، یک یادداشت توی کیفش بگذارید: «به خانه جدیدمون خوش اومدی!»
4- وقتی تولدش است
روز تولد او یعنی روزی که نیمه گمشده شما پا به این دنیا گذاشت. چون تولد هر سال تکرار می شودوما سال ها در کنار هم زندگی می کنیم، یکی از سخت ترین کارها این است که تصمیم بگیریم برای تولدش چه کار کنیم. چند راه پیش پایتان می گذاریم تا برای دو سه سال آینده خیالتان راحت باشد!
1- به ایمیلش کارت تبریک بفرستید. این کار حس خوبی در او ایجاد می کند. حواستان باشد که این کار جای کادو دادن را نمی گیرد، پس در کنارش هدیه تولد یادتان نرود!
2- اگر از اینترنت سردرنمی آورید، یک مقوای خوش رنگ و چندتا ماژیک و چسب و قیچی و ... تهیه کنید وبا ابتکار خودتان یک کارت قشنگ درست کنید و با خط خودتان برایش یک تبریک جانانه بنویسید «بزرگترین شانس زندگی من قدم گذاشتن تو به سرنوشتم بود، فرشته زندگی من!» یا مثلا «دیدی تولدت یادم نرفته؟!» بعد هم با افتخار آن را تقدیمش کنید. البته این هم نمی تواند جای کادوی تولد را بگیرد.
3- یک آلبوم دیجیتال یا کاغذی از عکس هایش درست کنید و به شکلی خاص آن را طراحی کرده وتقدیمش کنید. این آلبوم نباید یک آلبوم معمولی باشد. شاید لازم باشد از مدتی قبل از تولدش شروع کنید از او عکس های یواشکی تهیه کنید تا با دیدنشان غافلگیر شود.
4- یک دفترچه زیبا بردارید و از همه عزیزانش بخواهید دل نوشت هایشان را برای او در این دفتر بنویسند. آشناهای دور و نزدیک،دوستان قدیمی که کمتر آنها را می بینید، فامیل و آشنا و هر کسی که برایش عزیز است می تواند جزو فهرست تان باشد.
5- یک ایده عالی، تاثیرگذار، احتمالا بدون کوچکترین خرج و واقعا ذوب کننده که هر سال هم می توانید از آن استفاده کنید این است: روز تولدش را به عنوان «روز تو» نامگذاری کنید؛ در این روز هر چیزی که همسرتان گفت فقط باید بگویید «چشششم!» در این مورد موفقیت هیچگونه مسئولیتی را نمی پذیرد!
5- وقتی عزیزی را از دست داده است
ای کاش زندگی سراسر جشن و شادی و خوشی و تولد و ... بود اما این یک آرزوی محال است. بالاخره اتفاقات بد هم برای همه ما پیش می آید و باید بدانید که درست در همین لحظات ناگوار است که او بیشترین نیاز را به شما و عشق و توجه تان پیدا می کند. این وظیفه همه اطرافیان داغدیده است که او را به آرامش برگردانند اما این وسط مسوولیت شما به عنوان شریک عاطفی اش صد برابر بیشتر از بقیه است.
1- سنگ صبورش باشید. بگذارید هر قدر که می خواهد برایتان درد دل کند، گریه کند، خاطرات عزیز از دست رفته اش را تعریف کند. او نیاز شدیدیبه بیرون ریختن احساساتش دارد و شما بهترین همدل و همدمش باشید. اگر شما هم تجربه ای از این دست دارید برایش بگویید اما بیشتر بگذارید او حرف بزند. بدون هیچ نقد و نظری بگذارید حرف بزند و تاییدش کنید. خاطراتی که از آن عزیز دارید با هم مرور کنید و اجازه بدهید سوگواری اش کامل شود. اگر نیاز است، دورش را خلوت کنید تا آسوده باشد.
2- کارهایش را تا جایی که می توانید انجام دهید. نگذارید سختی و زحمت دیگری به جز این غم داشته باشد. اگر قرار است به افرادی تلفنی خبر داده شود، مراسمی تدارک دیده شود و یا هر کار دیگری که روی دوشش است، تمام تلاشتان را برای انجام آنها بکنید. مطمئن باشید تاثیر دارد.
3- به او بگوییدکه برای کم کردن غصه اش چه کاری از دستتان برمی آید، اگرچه شاید هیچ کاری نتوانید بکنید اما به او بگویید که ای کاش می توانستید کاری کنید تا حداقل کمی از غصه هایش کم شود.
٣٦ روش برای جذابیت بیشتر
راه جذب دیگران، دوست داشتن خویشتن است. افراد جذاب به قضاوت در مورد خود و دیگران نمیاندیشند. آنها نشانههای عشق را در میابند. در مورد عشق میاندیشند و با هر عملشان عشقشان را بیان میکنند. (دیپاک چوپرا)
این یک واقعیت است که ما میخواهیم مردم دوستمان داشته باشند و وقتی میگوییم اهمیتی ندارد که مردم در موردمان چه فکر میکنند حقیقت را نگفتهایم.
همه ما آرزو داریم که دوستمان بدارند، به ما احترام بگذارند و به دید مثبت در ما بنگرند. تعاملات انسانی ما برای ایجاد احساس خوب بودن، عزت نفس و شادی حیاتی هستند. وقتی متوجه میشویم که شخصی ما را دوست ندارد یا به طریقی از ما دوری میکند احساسات متفاوتی به سراغمان میآید از خشم و عصبنیت گرفته تا غمی ژرف و ناراحتی بیانتها.
هر یک از ما که تلاش کرده در نظر همه جذاب و دوست داشتنی باشد سرانجام به این نتیجه رسیده که این تلاشی خسته کننده و بیهوده است.
غیر ممکن است که دیگران را مجبور به دوست داشتنتان کنید، زیرا حتی اگر موفق هم بشوید سرانجام در این روند خودتان را گم میکنید. وقتی شما سعی میکنید آنچه باشید که دیگران میخواهند و یا برای تحت تاثیر قرار دادن دیگران نقش بازی کنید معمولا کسانی که آرزو میکنید جذب شما شوند از شما دور میشوند زیرا نسبت به شما احساس بیگانگی میکنند.
راه جذب دیگران در این است که کاری انجام دهیم که واقعا سخت باشد و این نیازمند این است که در درجه اول خود را دوست داشته باشیم و به خود احترام بگذاریم.
تنها زمانی که ما خودمان را دوست داشتنی میدانیم و وجود، نیازها، عقاید، ارزشها و ویژگیهای شخصی واقعی خود را میپذیریم، به فرمول جذابیت دست یافتهایم. اگرچه همه جذب صداقت شما نمیشوند اما آنهایی که به طرف شما جذب میشوند معمولا دارای هوش هیجانی بالا و افرادی رشد یافته و بالغ هستند که قدر روابط بیپیرایه و حقیقی را میدانند.
دوست داشتن خویشتن، اعتماد به نفس و صداقت کلیدهای اصلی جذابیت هستند. برای افزایش جذابیت و تبدیل وضعیت از "تلاش برای جذب افراد" به جذب خودکارافراد یک سری تغییرات و تدابیر ویژه وجود دارد که میتوانید اتخاذ کنید.
شما میتوانید از این ٣٦ روش زیر برای جذابیت بیشتر خود استفاده کنید.
١) روش زندگی خودتان را داشته باشید.
خود واقعیتان، فلسفه، ارزشها و علائقتان را شکل دهید و تعریف کنید به جای این که ناخودآگاه آنها را از خانواده، همسالان، مذهب یا فرهنگتان بگیرید.
٢) نیاز به تایید دیگران را از زندگی خود حذف کنید.
به خاطر عقاید دیگران یا میل به تایید دیگران کاری را انجام ندهید. به خاطر آنچه برای خودتان مهم و ارزشمند است دست به انجام کارها بزنید.
٣) به غریزه خود اعتماد کنید و دست به تجربههای جدید بزنید.
خود را بشناسید و حتی اگر در این مسیر شکست خوردید آنچه را که باعث لذت شما میشود و برای شما هیجانانگیز است کشف کنید.
٤) دیگران را همان گونه که هستند قبول کنید.
در مورد دیگران قضاوت و انتقاد نکنید. روی نقاط قوت آنها تمرکز کنید. یاد بگیرید که با افراد با روحیه ناملایم بدون کوچک کردن خود رفتار کنید.
٥) واقعا به سخن افراد گوش کنید.
فراتر از گوش دادن و موافقت با آنها عمل کنید. کاری کنید که آنها بفهمند شما واقعا آنها را درک میکنید.
٦) به مشکلات حل نشده در زندگیتان توجه کنید.
رو راست باشید. ببخشید و اگر لازم است تقاضای بخشش کنید انرژی که صرف این مشکلات کردهاید را صرف کارهای بهتری کنید.
٧) زندگی سالمی داشته باشید.
فعالیت ورزشی روزانه داشته باشید. در غذا خوردن از هوا و هوس پیروی نکنید و غذای سالم بخورید تا برای جسمتان مفید باشد. این کار را برای احترام به خودتان انجام دهید نه برای تحت تاثیر قرار دادن دیگران.
٨) خودتان وارد عمل شوید.
برای انجام کارها منتظر نمانید. خلاق، اهل عمل و یاری رسان باشید.
٩) به افراد نشان دهید که به آنها اهمیت میدهید.
فقط حرف نزنید. به گونهای با آنها برخورد کنید که بفهمند برایشان ارزش قائلید.
١٠) به جنبه مثبت افراد توجه کنید.
نه از این نظر که چه کسانی هستند بلکه از این منظر که چه کسانی میتوانند باشند و این دیدگاه خود را از به آنها منتقل کنید.
١١) مطمئن شوید که نیازهای خودتان محقق شدهاند.
نیازهای اولیه خود را تشخیص دهید و بفهمید برای شما چه چیز در روابط مهم و ارزشمند است.
١٢) به زیبایی سخن بگویید.
سخنان خود را جهت متعالی ساختن، الهام بخشیدن، برانگیختن و تشویق کردن دیگران به کار ببرید. ازانتقاد یا کنایه خودداری کنید.
١٣) به آسانی بخندید.
شاد باشید. زندگی را خیلی جدی نگیرید و به دنبال خلق لذت و شادی باشید.
١٤) شایعه پردازی نکنید.
تصمیم بگیرید که در مورد دیگران به گونهای صحبت نکنید که صراحتا و یا ضمنا انتقادی باشد. اخبار و اطلاعاتتان را به خاطر ارضا حس قدرت و یا دسیسه کردن علیه دیگران افشا نکنید.
١٥) به جای شکایت درخواست کنید.
اگر چیزی از کسی میخواهید به صورت مستقیم درخواست کنید به او غر نزنید و یا پیش دیگران از او گله وشکایت نکنید.
١٦) موقعیتها را به درستی مدیریت کنید.
در اسرع وقت با مهربانی اما به طور واضح به موضوعات منفی رسیدگی کنید.
١٧) جر و بحث نکنید.
لبخند بزنید و مکان را ترک کنید تا زمانی که شرایط یک گفتگوی سالم فرا برسد.
١٨) تنها زمانی که از شما درخواست میشود کمک کنید.
فکر نکنید که دیگران میخواهند شما مشکلاتشان را حل کنید و یا این که شما صلاحشان را بهتر میدانید. فقط آماده باشید و هرگاه از شما کمک خواستند وارد عمل شوید.
١٩) به مشکلات دیگران اهمیت دهید اما بیطرف بمانید.
بگذارید دیگران بدانند که وقتی با مشکلی روبرو میشوند شما واقعا به آنها اهمیت میدهید اما گرفتار مشکلاتشان نمیشوید.
٢٠) با قلبتان ببینید و نه با چشمانتان.
به افراد، سطحی نگاه نکنید. وضعیت مالی، ظاهر و بدنامی اهمیتی ندارند. به دنبال راستی و صداقت در درون شخص بگردید.
٢١) به جای جواب منفی، جواب مثبت ندهید.
وقتی شما به جای نه، بله میگویید دچار خشم درونی میشوید. تنها زمانی جواب مثبت بدهید که دلتان میخواهد و تحت فشار نیستید.
٢٢) به دیگران نشان دهید که حق شناس هستید.
به آنها بگویید و نشان دهید که از اینکه آنها را در زندگی خود دارید خوشبختید.
٢٣) دیگران را سرزنش نکنید.
سعی کنید دیگران را آزار ندهید و باعث نشوید که به خاطر انتخابها تصمیمات و اعمالشان احساس بدی پیدا کنند.
٢٤) بیشتر از آنچه که مورد انتظار است از خود مایه بگذارید.
بیش از حد نیاز کاری را انجام ندهید اما ابتکار عمل داشته باشید و گاهی بیشتر از آنچه که باید از خود مایه بگذارید.
٢٥) در روابط خود همواره مسیر پیشرفت را طی کنید.
کنترل کننده یا وابسته نباشید. روابط را به گونهای پیش ببرید که برای هر دو طرف رو به تعالی و رضایت بخش باشد.
٢٦) شخص بزرگی باشید.
به دنبال این نباشید که اعتبار کسب کنید، دیگران را کوچک کنید یا مورد ستایش قرار بگیرید. دانش و قدرت خود را در زمان مناسب نشان دهید.
٢٧) فروتن باشید.
به خود بخندید، از عیبها و اشتباهات خود آگاهی داشته باشید و قبول کنید که آنها شخصیت شما را تعریف نمیکنند.
٢٨) همیشه آماده یادگیری باشید.
هوش و تحصیلات عالیه خود را به رخ دیگران نکشید. بدانید که همیشه چیزی برای یادگرفتن وجود دارد حتی از کسانی که دانش کمتری دارند.
٢٩) بگذارید انتخابتان کنند.
علاقه صادقانه خود را به دیگران نشان دهید. از کلمه شما بیشتر از کلمه من استفاده کنید. بااشتیاق به دیگران گوش کنید و جنبههای مثبتشان را به آنها گوشزد کنید.
٣٠) به افراد هدایایی دهید که دوست دارند.
هدایایی نخرید که برای خود شما مهم است و یا دیگران را تحت تاثیر قرار میدهد.
٣١) پیوسته خود را به چالش بکشید.
متوسط نباشید. به معلومات گذشته خود اکتفا نکنید. مدام در حال پیشرفت باشید و در مواجه با فرصتها و نحوه استفاده از آنها خلاقیت داشته باشید.
٣٢) ساده زیستی پیشه کنید.
زیرا باعث میشود شما تحت فشار، عجول، به هم ریخته و یا گیج و سردرگم نباشید. به خودتان زمان و مکانی برای تمرکز بدهید.
٣٣) قدرت فوق العاده زمان حال را بپذیرید.
هیچ چیز ارزشمندتر از این لحظه نیست. آن را به بهترین لحظه ممکن تبدیل کنید.
٣٤) بر خلاف جریان آب شنا نکنید.
با افراد و موقعیتهایی که نمیتوانید تحت کنترل خود قرار دهید مبارزه نکنید. راه آسانتر این است که مسیر خود را تغییر دهید.
٣٥) مسیر رشد را طی کنید.
در مسیر پیشرفت حرکت کنید و گوش به زنگ فرصتهای رشد و تغییر باشید.
٣٦) بپذیرید که شما برای همه جذاب نخواهید بود.
هر چه شما رشد کنید و جذابتر شوید افراد کمتری جذب شما میشوند. اما این تعداد کمتر، گروه شگفت انگیزی خواهند بود.
ازدواجهایی که ریسک بالاتری دارند
زناشویی - مشاوره ها نشان می دهد ازدواجهایی که با شکست روبرو بوده یا در مرحله آشنایی بهم خورده اند وجوه مشترکی زیادی با یکدیگر داشته اند که بر اساس دسته بندی به 8 دسته طبقه بندی می شوند، لذا شایسته است افرادی که جهت آشنایی و ازدواج جزء این دسته بندی ها هستند محتاط تر عمل کنند.
دسته اول: ازدواج هایی که قبل از 25 سالگی آقایان و قبل از 23 سالگی خانم ها صورت پذیرفته
با توجه به عدم ثبات معیار های انتخاب همسر، عدم شناخت فردی و شرایط پیرامون، عدم استقلال فکری، مالی و ضعف تصمیم گیری، انتخابهای احساسی و عدم شناخت کافی از جنس مخالف، این دسته از ازدواج ها یکی از پر ریسک ترین نوع ازدواج ها به شمار میرود و افرادی که در این رده سنی تصمیم به ازدواج و طی مراحل آشنایی دارند لازم است آموزشهای لازم را جهت ارتباط و شناخت صحیح کسب نمایند وبا مشاور و راهنمایی خانواده ها نسبت به آن اقدام نمایند.
دسته دوم: ازدواج به علت نیاز جنسی
اگر چه بخش اعظم دلیل ازدواج مردان میتواند به منظور تامین غریزه جنسی آنها باشد و این حق عرفی و شرعی آنهاست، اما نیاز جنسی نباید تنها دلیل ازدواج باشد چرا که پس ازتامین شدن آن فشارحاصل از شرایط پیرامون زندگی و مسئولیت پذیری و عدم برنامه ریزی میتوانند باعث شکست در ازدواج شود.
دسته سوم: ازدواج تحمیلی
ازدواجهایی که به طرفین از سوی خانواده یا بر اساس رسم و رسومات تحمیل می شود و بعضا ازدواجهای فامیلی میباشند که علاوه بر اینکه درصد شکست در ایندسته از ازدواجها زیاد است، میتواند باعث گسترش خیانت های جنسی و عاطفی زوجین نسبت به یکدیگر شود همچنین باعث سرخوردگی و ضعف در استقلال فکری و تصمیم گیری افراد شود.
اگر چه انسان مجذوب زیبائی ها می شود و نمیتواند به ظواهر بی اهمیت باشد اما از آنجایی که ظاهر در ابعاد مختلف در گذر زمان عادی می شودلذا با توجه به تجارب مشاورین توصیه می شود زیبایی ظاهری در کنار سایر خصوصیات فردی و شخصیتی افراد ملاک انتخاب همسر باشد نه تنها دلیل انتخاب
دسته چهارم: ازدواج هایی که بواسطه ظاهر و موقعیت اجتماعی طرفین صورت میپذیرد
اگر چه انسان مجذوب زیبائی ها می شود و نمیتواند به ظواهر بی اهمیت باشد اما از آنجایی که ظاهر در ابعاد مختلف در گذر زمان عادی می شود و پس از سایر خصوصیات که اکثرا باطنی هستند نمود میکند لذا با توجه به تجارب مشاورین توصیه می شود زیبایی ظاهری در کنار سایر خصوصیات فردی و شخصیتی افراد ملاک انتخاب همسر باشد نه تنها دلیل انتخاب.
دسته پنجم: ازدواجهایی که در آن زن نسبت به مرد برتری دارد
مسئله این نیست که خانم ظرفیت برتری نسبت به آقایان ندارند بلکه یکی از دلایل درونی خانم ها جهت ازدواج نیاز به یک تکیه گاه قوی است پس در ازدواج شایسته است مرد در چند عامل برتری داشته باشد.
1- سن ( بیشتر بودن سن مرد نسبت به زن )
2- وضعیت اقتصادی و وجه اجتماعی ( بالا بودن جایگاه شغلی مرد و درامد وی )
3- قد ( شایسته است مرد از زن بلندتر باشد همچنین در احادیث پیامبر(ص) در مورد ازدواج در این مورد نیز توصیه شده است )
دسته ششم: ازدواج های راه دور
شناخت صحیح یکی از ارکان اصلی جهت انتخاب شایسته همسر است و در شناختهایی که دو طرف نسبت به یکدیگر در فاصله مکانی دوری قرار گرفته اند بخش اعظم ارتباط بوسیله اینترنت، تلفن و یا پیامک صورت میگیرد که این سطح از شناخت نمی تواند قابل اکتفا جهت اتخاذ مهمترین تصمیم زندگی افراد باشد، همانطور که در مشاوره های صورت گرفته این مسئله نمود کرده است لذا حتی المقدور حتی با توجه به شرایط سختی دوری راه در صورتی که دوطرف میل به شناخت و ازدواج دارند لازم است این ارتباط حتما با اطلاع خانواده ها همرا ه باشد و شرایط به گونه ای باشد که دو طرف بعد از هر 10 دفعه مکالمه تلفنی یک دیدار حضوری داشته باشند.
دسته هفتم: ازدواج هایی که دو خانواده دارای دو فرهنگ مختلف هستند
خانواده مهترین نقش در تربیت فرد بازی می کند، اختلافات خانوادگی زمانی بیشتر می شود که دو خانواده آداب و رسوم و فرهنگ مختلفی داشته باشند معمولا این اختلافات شامل: اختلاف ب سر مهریه – اختلاف بر سر مراسم – اختلاف در زمینه دخالت های خانوادگی – اختلاف سلیقه لذا فشار روحی و استرس زیادتری بر طرفین وارد می شود، حتی المقدور شایسته است وصال با خانواده ای هم فرهنگ صورت پذیرد.
دسته هشتم: ازدواجهای اینترنتی
ازدواجهای اینترنتی پدیده ای که روبه افزایش است ومتاسفانه باعث افزایش آمار طلاق شده است، شناخت اینترنتی نمیتواند به هیچ وجه شناختی صحیح باشد و بواسطه تایپ و درج کلمات به سطح مناسبی از شناخت نسبت به فرد مقابل دست یافت از اینرودرصد ریسک در ازدواج های اینترنتی بسیار بسیار بالا میباشد.
همچنین واحد مشاوره پایگاه اطلاع رسانی تنظیم خانواده، توصیه میکند در هر فرایند و سطح آشنایی اطلاع خانواده ها میتواند در انتخابی منطقی و امن تر تاثیر گذار باشد لذا افراد از ارتباط های پنهانی به منظور شناخت اجتناب کنند.
مراقب آنچه که میگویید باشید
هنگامی که جوان بودم زندگی خانوادگی وحشتناکی داشتم. تنها به این دلیل به مدرسه میرفتم که بتوانم چند ساعتی از خانه دور باشم و خودم را میان بچههای دیگر گم کنم. عادت کرده بودم مثل یک سایه، بیسر و صدا به مدرسه بیایم و به همان شکل به خانه برگردم. هیچ کس توجهی به من نداشت و من نیز با کسی کاری نداشتم. ترجیح میدادم هیچ توجهی را به خود جلب نکنم زیرا باور داشتم همه از من بدشان میآید. گرچه در خلوت خود تمنای دیده شدن و توجه را داشتم.
زندگی سایهوار من به همین شکل میگذشت تا این که لنی (Lenny)به مدرسه ما آمد. لنی دبیر ادبیات انگلیسی در دبیرستان ما بود. ٤٢ ساله، با ریش کم پشتی که تمام صورتش را پوشانده بود و لبخند دلنشینی که همیشه بر لب داشت. ریز نقش و پر جنب و جوش بود و اصرار داشت او را با نام کوچک صدا کنیم. برای اولین بار در زندگیام کسی به من توجه کرد و با من مهربان بود. برای اولین بار در زندگیام کسی مرا میدید، لنی!
متاهل بود و یک فرزند داشت. عاشق همسرش بود و معلوم بود که توجهش به من رنگ دلباختگی ندارد. گاهی پس از پایان ساعت درس در مدرسه میماند و با هم حرف میزدیم. از این که به حرفهایم گوش میداد تعجب میکردم و لذت میبردم و زمانی که کیف چرمیاش را بر میداشت و میگفت: "خوب بهتر است بروم." هرگز لحنش به شکلی نبود که حس کنم از بودن با من خسته شده است. برخلاف دیگران، به نظر میرسید از بودن با من خوشش میآید. حتا یک بار مرا به خانهاش دعوت کرد. همسرش برایمان نان خانگی پخته بود و من با شگفتی دیدم که لنی برای فرزند کوچکش کتاب داستان میخواند. رویداد عجیبی که هرگز در خانواده خودم ندیده بودم!
لنی توانست نظر مرا نسبت به خودم تغییر دهد. او به من گفت که میتوانم یک نویسنده شوم. گفت نوشتههایم پر از احساس هستند و او از خواندنشان لذت میبرد. ابتدا باور نکردم. خودم را موجود بیارزشی میدانستم که کاری از او ساخته نیست و ایمان داشتم لنی به خاطر تشویق من دروغ میگوید. اما او یک بار در میان کلاس و در برابر چشمان تمام همکلاسیهایم، به خاطر متن ادبی که نوشته بودم برایم دست زد و به همه گفت که من میتوانم یک نویسنده بزرگ شوم. زمانی که به اتاق آموزگاران میرفت دیدم که در راه با سایر دبیران در مورد من و متنی که نوشته بودم حرف میزند.
همان روز تصمیم گرفتم یک نویسنده شوم، چون لنی این طور میخواست. اما متاسفانه اغلب میان آنچه که میخواهید و آنچه که واقعا انجام میدهید سالها فاصله وجود دارد و من زمانی شروع به نوشتن کردم که بیست سال از آن روز میگذشت.
در همان سالی که لنی مرا تحسین کرد، به دلیل مشکلات شدید خانوادگی، کشیدن سیگار را در پانزده سالگی شروع کردم. سال بعد، هم مشروب میخوردم و هم مواد مخدر استعمال میکردم. هنوز هم لنی را دوست داشتم و با این که دیگر معلم من نبود او را گاه گاهی میدیدم تا این که خبردار شدم لنی مبتلا به سرطان شده است. از شدت غم داشتم دیوانه میشدم. به خودم، دنیا و به خدا بد و بیراه میگفتم. نمیدانستم چرا مردی به این خوبی باید در جوانی از دنیا برود (زمانی که جوان هستیم انتظار داریم دنیا به همان شکلی باشد که ما میخواهیم). به دیدنش رفتم. برخلاف آنچه که تصور میکردم با این که لاغر و رنگ پریده شده بود، آرام و خوشرو بود. همان لبخند همیشگی را بر لب داشت و مثل همیشه از دیدن من خوشحال شد. رفته بودم تا به او دلداری بدهم و به زندگی امیدوارش کنم اما گریه امانم را برید و نتوانستم هیچ حرفی بزنم. در عوض او بود که مرا دلداری میداد و میخواست به زندگی امیدوارم کند. از من خواست اعتیاد را ترک کنم و زندگی را دوست بدارم چون ارزش دوست داشته شدن را دارد.
از خانهاش که بیرون آمدم تصمیم داشتم مانند او زندگی کنم. دوست داشتم زمانی که هنگام مرگ من نیز فرا میرسد بتوانم مانند لنی به همین اندازه آرام، صبور و راضی باشم. اما نشد. نتوانستم در برابر مشکلات خانوادهام دوام بیاورم و تنها چند روز بعد از ملاقاتم با لنی از خانه فرار کردم و به لندن رفتم.
بیست سال گذشت. تمام روزهای این بیست سال را در اعتیاد و فساد غوطه خوردم. از تمام مردم و از خودم متنفر بودم. هیچ اعتقاد، هیچ باور و هیچ ایمانی را قبول نداشتم. در زندگی هیچ هدف، هیچ امید و هیچ آیندهای نمیدیدم و زندگی برایم تنها عبور کُند روزها بود. روزی به طور اتفاقی و برای این که از سرما فرار کنم وارد یک گالری نقاشی شدم. درون گالری یکی از همکلاسیهای قدیمیام را دیدم. قبل از این که بتوانم از دیدش فرار کنم، مرا دید و به طرفم آمد. هیچ اشتیاقی نداشتم که از شهری که در گذشته در آن زندگی میکردم برایم حرف بزند اما او آدم پرحرفی بود و از همه کس و همه چیز حرف زد. تقریبا به حرفهایش گوش نمیدادم تا این که نام لنی را در میان حرفهایش شنیدم. گفت، لنی تنها یک سال پس از فرار من، با زندگی وداع کرده است. گفت، یک بار همراه با سایر بچهها به دیدن لنی رفته بود. تنها یک هفته قبل از مرگش. لنی به آنها گفته بود که ایمان دارد من روزی نویسنده بزرگی خواهم شد. نویسندهای که همکلاسیهایم به آشنایی با او افتخار میکنند. برای اینکه نگاه تمسخرآمیز همکلاسی سابقم بیش از آن آزارم ندهد به سرعت از گالری بیرون آمدم و به آپارتمان کوچک، کثیف و حقیرم پناه بردم. ساعتها گریه کردم. برای اولین بار احساس کردم لیاقتم بیش از این زندگی نکبت باری است که برای خودم درست کردهام. برای اولین بار دعا کردم و از خدا خواستم کمکم کند تا بتوانم همان کسی شوم که لنی انتظار داشت.
قبل از این که بتوانم به رویای آموزگارم جامه عمل بپوشانم، دو سال طول کشید تا توانستم اعتیادم را ترک کنم و خودم را به طور کامل از منجلابی که در آن گرفتار شده بودم نجات دهم. در تمام این مدت، هر روز این جمله لنی را با خود تکرار میکردم: "روزی نویسنده بزرگی خواهم شد".
زمانی که برنده جایزه بزرگ ادبی انگلستان شدم، در مصاحبه مطبوعاتیام گفتم: هرگز از قدرت کلمات غافل نشوید. گاه یک جمله ساده میتواند زندگی فردی را به طور کامل دگرگون کند، میتواند به او زندگی ببخشد و یا زندگی را از او دریغ کند. خواهش میکنم مراقب آنچه که میگویید باشید.
داستان زندگی کاترین رایان (Catherine Ryan) نویسنده داستانهای کوتاه و برنده جایزه بزرگ ادبی انگلستان
چطوربه خواستگار خود جواب رد دهیم؟
اگر تصمیم تان را گرفته اید و می خواهید به خواستگارتان جواب رد بدهید، باید بدانید که این جواب دادن ، خودش اصول و قاعده ای دارد که باید رعایت کنید. در غیر این صورت جواب رد شما ممکن است باعث دلخوری یا حتی کینه هایی شود که پاک کردن اثرات آن تا مدت ها زمان می برد. به خصوص اگر پای خواستگاری های فامیلی یا همکاری در میان باشد!
راستش را بگویید
اگر بعد از بررسی تمام موارد و درست تحلیل کردن شرایطتان، باز هم فکر میکنید برای هم ساخته نشدهاید، باید هرچه زودتر حرف دلتان را به او هم بگویید. حستان را در دلتان نگه ندارید و سعی نکنید با تحقیر و کممحلی، به او پاسخ منفیتان را نشاندهید. دلایلتان را بیان کنید و مقابلش اعتراف کنید که علاقهای به او ندارید. از شکستن دلش نترسید و نگذارید که بیشتر از این امیدوار باشد و در دلش برای ازدواج کردن با شما برنامه بریزد.
پردهپوشی را کنار بگذارید. اگر قرار بود منظور شما را به زبان بیزبانی بفهمد تا حالا فهمیده بود، پس وقت آن است که با صراحت تمام و بدون ترس، تکلیف را روشن کنید. ممکن است حرف شما دلش را بشکند. اشکالی ندارد. اگر بدون توهین و او نشانه گرفتن نقاط ضعفش، تنها واقعیت را روشن کنید، دیگر مسئولیتی متوجه شما نخواهد بود، پس کاملا منطقی و بدون اینکه هیجان بیموردی به این روند تزریق کنید، بگویید که برای خودتان و او آینده خوبی نمیبینید یا اینکه احساسی که به او دارید از این جنس نیست و هیچوقت هم نخواهد بود.
چشم در چشم حرف بزنید
اگر هنوز جواب منفیتان را قاطعانه به او ندادهاید، بجنبید. در نخستین فرصت یک قرار دونفره با او بگذارید و بدون گوشه و کنایه یا در لفافه حرفزدن، برایش همه چیز را توضیح دهید. احترام گذاشتن به او پذیرش این موضوع را برایش آسانتر میکند و تنظیم کردن چنین قراری یکی از نشانههای این احترام است.
قرار نیست این ملاقات را دوباره تکرار و دهها بار موضعتان را بیان کنید. چه قانع شود و چه نه، شما تنها باید یکبار و برای همیشه تکلیف این ماجرا را روشن کنید.
غرورش را نشکنید
هیچ وقت او را بهدلیل علاقهای که به شما دارد، تحقیر نکنید. شما هر راهی را برای رد کردن درخواستش میتوانید بروید؛ اما حق ندارید به او حمله و توهین کنید یا بهدلیل حسی که دارد او را سرزنش کنید. اگر او با درخواستهای مکررش شما را آزار میدهد، تنها جریان ارتباطتان را قطع کرده و تلاش کنید تاجایی که میتوانید از او فاصله بگیرید.
مراقب واژهها باشید
موضعتان را طوری بیان کنید که امکان هیچ برداشت دیگری وجود نداشته باشد و مهمتر اینکه، هیچ امیدی برای آینده به او ندهید. جملاتی مثل «فعلا قصد ازدواج ندارم»، «بگذار بازهم فکر کنم»، «بهدلیل مخالفت خانوادهام نمیتوانم» و... نه تنها کمکی به پیشبرد این ماجرا نمیکند بلکه او را هم معلق و بلاتکلیف گذاشته و آیندهاش را تحتتاثیر قرار میدهند. بهدلیل ناتوانی در نه گفتن، با او بازی نکنید.
بگذارید از احساسش حرف بزند
متکلم وحده نباشید و به او هم اجازه دهید که حرفهایش را بزند و از خودش دفاع کند. بدون آنکه حرفش را قطع کنید یا با لحنی تند و شتابزده به او جواب دهید، بگذارید خودش را خالی کند. او بهعنوان خواستگار شما، حق دارد تمام تلاشش را بکند و هر راهی که گمان میکند برای رسیدن به شما منتهی میشود را برود. پس به او این فرصت را بدهید اما در تمام مراحل، قاطعانه روی موضع اولیتان پافشاری کنید.
چطور جواب رد دهیم؟
با اقتدار حرف بزنید
اینجا هم اعتماد به نفس حرف اول را میزند مثل آدمهای ضعیف رفتار نکنید و با اعتماد بهنفس حرف دلتان را بزنید. این حق شماست که تنها با کسی که دوستش دارید زیر یک سقف زندگی کنید و علاقه فرد دیگری به شما، نمیتواند این حق را از بین ببرد. هر کسی مسئول احساسات خودش است و اگر شما کاری نکردهاید که به او آسیب بزند، پس دیگر نباید نگران چیزی باشید. او باید آنقدر منطقی باشد که بتواند با این موضوع کنار بیاید و اگر در این مورد ناتوان است، شما نمیتوانید کمکی به او بکنید.
بگویید با دیگران خوشبخت می شود اما با شما نه!
اگر میخواهید یک پایانبندی خوب ایجاد کنید، کمی او را تحسین کنید. در ذهنتان فهرستی از نقاط قوت او را بچینید و وقت نه گفتن، با اشاره به همه آنها برایش توضیح دهید که باز هم میتواند شانس عاشق شدن و دوست داشته شدن را داشته باشد. فقط برایش توضیح دهید که او را به چشم مرد زندگیتان ببینید و این به معنای بد بودن یا ناتوان بودن او نیست.
رابطه را کش ندهید
اگر پیشنهاد ازدواجش را رد کردهاید، باید تا آبها از آسیاب نیفتاده از او فاصله بگیرید. به خصوص در رابطه های همکاری، دانشگاهی یا فامیلی. به هیچ بهانهای به او زنگ نزنید. شاید برای شما که به او احساسی ندارید، این اتفاق کاملا عادی بهنظر برسد و بخواهید کاملا دوستانه با او حرف بزنید یا ببینیدش، اما اشتباه میکنید، حتی باوجود پایان گرفتن این ارتباط، ماجرا در او تمام نشده، پس آتشی که سعی کردید خاموشش کنید را دوباره روشن نکنید.
بازندگیتان بازی نکنید
هرگز بهدلیل ترحم وارد یک ارتباط نشوید. اگر واقعا به او حسی ندارید، حق ندارید بهدلیل اینکه دلش را بشکنید به او وعدهای بدهید که در مورد ادامه دادنش مطمئن نیستید. اگر به آینده مشترکتان امیدی ندارید، قبل از آنکه چیزی شروع شود، تمامش کنید. شما نمیتوانید یک عمر با ترحم زندگی کنید، پس با کش دادن این ماجرا با احساسات و آینده او بازی نکنید و خودتان را هم به بازی نگیرید.
تصمیمتان را بگیرید، میخواهیدش یا نه؟
قبل از آنکه حجت را برای این خواستگارتان تمام کنید، به پیشنهاد خواستگار دیگری فکر نکنید. درست است که رابطهای میان شما و هیچ کدام از آنها نیست اما تا زمانیکه پاسخ قطعیتان را ندادهاید، در قبال فکری که این خواستگار در مورد آینده مشترکتان میکند، مسئولید، پس با گفتن جوابتان به این مسئولیت پایان دهید. شاید هم پاسخ ندادن شما بهدلیل تردید باشد، اما اگر فکر میکنید که اول باید موقعیت بهتری پیدا کنید و بعد باید به این خواستگار جواب منفی بدهید در اشتباه هستید. شما حق ندارید بهدلیل منافع خودتان، دیگران را معلق نگه دارید.
ویژگیهای یک مرد خوب
فهمیدن این که چه مردی، مرد زندگی است کمی زمان میبرد. پس با نشانههای یک مرد خوب آشنا شوید و ببینید که طرف مقابلتان این ویژگیها را دارد یا نه. این نکته را هم بگوییم که شناخت همه این ویژگیها در مرحله آشنایی ممکن نیست اما میتوانید تعدادی از آنها را در طرف مقابل تشخیص دهید و هرچه بیشتر این ویژگیها را داشت، به او اطمینان بیشتری کنید.
نشانه اول؛ احترام
احترام موضوعی است که در صدر جدول خوشبختی قرار دارد و خودش را به هزار و یک جلوه نشان میدهد و البته احترام یک موضوع ٢ جانبه است؛ موضوعی که هم شما باید برای رعایتکردنش تلاش کنید و هم همسرتان باید در رفتارهایش آن را نشان دهد. اگر میخواهید بدانید احترام در رابطه میان شما و نامزدتان جایی دارد، میتوانید از نشانههای زیر کمک بگیرید.
١) اهل سازش است و به خاطر منافع مشترکتان کوتاه میآید. او گذشتهای شما را میبیند و برای کم کردن فشار روی شما و ارتباطتان، گاهی از خواستههایش میگذرد. به احساسات و نگرانیهای شما گوش میکند و بدون نصیحت کردن یا رنجیدن، برای درک کردنشان تلاش میکند.
٢) میداند که یک آدم بیعیب و نقص نیستید اما شما را همانطور که هستید دوست دارد و با دیگران مقایسهتان نمیکند. برای نظرهای شما ارزش قائل است؛ قبل از هر تصمیم اساسیای، نظر شما را میپرسد و با تکروی سعی نمیکند حرف خودش را به کرسی بنشاند.
٣) وقتی موفقیتی به دست میآورید با تمام وجود برایتان خوشحال میشود و سعی میکند زمینه را برای موفقیتهای آیندهتان فراهم کند.
٤) احترام فقط در لحن خوب و رفتار پرمحبت خودش را نشان نمیدهد. پس اول ببینید که نامزدتان نشانههای بالا را در رفتارهایش نشان میدهد یا خیر و بعد وجود آنها را در رفتارهای خودتان بررسی کنید.
نشانه دوم: اولویتهای مشترک
همه ما ایدهآلهایی در ذهنمان داریم که از بچگی، وقتی صحبت ازدواج در آینده میآید، در ذهنمان چرخ میزنند. از ویژگیهای ظاهری مثل قد و وزن گرفته تا شرایط مالی، تحصیلات و خصلتهای رفتاری. اولویتگذاری آدمها برای این ویژگیها یکسان نیست. یکی به شأن اجتماعی اهمیت بیشتری میدهد و یکی به خلقوخو؛ یکی خانواده برایش مهم است و یکی هم پول.
١) برای انتخاب همسر، به الگوهای دیگران نگاه نکنید و سعی کنید که این موضوعات مهم را از نظر خودتان دستهبندی کنید.
٢) مهم نیست که از نظر بقیه فردی که انتخاب کردهاید چقدر شگفتانگیز یا ایدهآل است، مهم این است که این فرد چقدر به معیارهای خود شما نزدیک باشد و البته این که از مرزبندیها و خط قرمزهایتان هم عبور نکند.
٣) اگر به یک مورد خاص فکر میکنید و برای ازدواج فردی را بررسی میکنید، اول ١٠ ویژگی مهمی که برایتان در اولویت قرار دارند را روی کاغذ بیاورید و بعد در مورد ایدهآل بودن یا نبودن این فرد تصمیم بگیرید. حتی اگر او ٧ ویژگی از این ١٠ تا را داشته باشد، میتواند یک همسر مناسب برای شما باشد. تا اینجای کار ٥٠ درصد مشکل حل شده. حالا وقت آن است که از این همسر آینده هم بخواهیم اولویتهایش را روی کاغذ بنویسد و ببیند که آیا شما هم میتوانید همسر ایدآلی برایش باشید یا نه!
نشانه سوم: از خط قرمزها نمیگذرد
در هر ارتباطی خط قرمزهایی هست که شکسته شدنشان همه چیز را به هم میریزد و البته محدودیتهای همه ارتباطها مثل هم نیستند. وقتی هم که پای زندگی مشترک به میان بیاید، خط قرمزها پیچیدهتر و گاهی هم غیرقابل عبورتر میشوند و به همین دلیل یکی از اصلیترین نشانههایی که به شما میگوید یک مرد، همسر ایدهآل شماست، احترام به همین خط قرمزهاست. این خطوط قرمز ممکن است حریم روابط کلامی و فیزیکی، صداقت، حریم خانواده، رازداری و ... باشد.
١) بعضی از خط قرمزها در همه ارتباطها مثل هم هستند و بعضیهای دیگر هم تنها در مورد زندگی مشترک شما صادق هستند. پس اگر او میخواهد برایتان بهترین همسر دنیا باشد، باید هر دوی این مسیرهای ممنوعه را بشناسد و به آنها احترام بگذارد.
٢) یک همسر ایدهآل نباید تنها و تنها از مسیرهایی که خودش درست میداند عبور کند بلکه باید نگاهی به مفهوم درست در ذهن شما بیندازد و در صورتی که میبیند انجام یک کار به تصور ذهنی شما در موردش آسیب میزند، از انجام دادنش دست بردارد.
٣) شما هم در این مورد یک وظیفه دارید. درست است که بسیاری از این مرزبندیها جزو کلیشههایی هستند که همه مردها از آن باخبرند اما اگر مورد دیگری در ذهنتان وجود دارد، انتظار نداشته باشید که مردتان آن را حدس بزند بلکه با توضیح آن موضوع و بیان دلایلتان، اهمیت این خط قرمز را بازگو کنید و از او بخواهید که به این محدودیت احترام بگذارد.
همه ما دوست داریم بهترین باشیم و اگر مقابل فردی بنشینیم که دوستش داریم و نگران از دست دادنش هستیم، دوست داریم خودمان را بهمراتب بهتر از خود واقعیمان جلوه دهیم و ضعفها و شکستهایمان را در مقابلش پنهان کنیم. اما در یک رابطه ایدهآل شما هیچ نیازی به پنهان کردن خود واقعیتان نخواهید داشت.
نشانه چهارم: اجازه میدهد خودتان باشید
همه ما دوست داریم بهترین باشیم. بهتر از چیزی که هستیم و حتی بهتر از چیزی که در توانمان هست. به خصوص اگر مقابل فردی بنشینیم که دوستش داریم و نگران از دست دادنش هستیم، دوست داریم خودمان را بهمراتب بهتر از خود واقعیمان جلوه دهیم و ضعفها و شکستهایمان را در مقابلش پنهان کنیم. اما در یک رابطه ایدهآل شما هیچ نیازی به پنهان کردن خود واقعیتان نخواهید داشت.
١) میدانید او شما را همانطور که هستید دوست دارد و حتی اگر هزار زن قدرتمندتر و داناتر از شما مقابلش ظاهر شوند، باز هم شما را انتخاب میکند.
٢) این حس به شما اعتماد به نفس میدهد و نمیگذارد که با حسادت، ترسها و بیاعتمادیهای بیمورد یا احساس ناامنی، زندگی مشترکتان را خراب کنید.
نشانه پنجم: از شما دفاع میکند
گرچه بهترین حالت ممکن این است که ازدواج شما همه را خوشحال کند و کوچکترین سردی و مشکلی در این مسیر پیش نیاید اما نباید فراموش کنید که این حالت رویایی همیشه هم اتفاق نمیافتد. تفاوتهای خانوادگی، تفاوت در انتظارها و سبک زندگی و بسیاری عوامل دیگر میتواند انتقاد دیگران را متوجه شما و تصمیم مشترکتان کند.
١) اگر او همسر ایدهآل شما باشد، با شنیدن این داوریها و گوشه کنایهها از تصمیمش دلسرد نمیشود و برای راضی کردن دیگران، به فکر تغییر برنامههایش نمیافتد.
٢) شاید شما ٢ نفر با گرفتن یک تصمیم مشترک بتوانید راه را برای این ازدواج هموارتر کنید اما یک مرد ایدهآل هرگز بار این تغییرات را به دوش شما نمیاندازد و با قرار دادنتان در برابر دیگران، بهدنبال حاشیه امنی برای خودش نمیگردد.
نشانه ششم: حستان به شما میگوید ...
حتی اگر او تمام نشانههایی که یک همسر ایدهآل باید داشته باشد را دارد، باز هم به معنای این نیست که او مردی است که برای آرامش شما آفریده شده است. با وجود بررسی تمام این موضوعات، دست آخر باید به این فکر کنید که چه حسی درباره این مرد دارید.
آیا هر زمان که او را میبینید احساس شوق و هیجان سراغتان میآید؟ آیا بعد از هر دیدار، با اشتیاق منتظر گذاشتن قرار بعدی میمانید؟ آیا وقتی صحبت از ازدواج میشود، دلتان میخواهد که زود همهچیز جفتوجور شود و برای همیشه در کنار او باشید؟
اگر پاسخ شما به این سوالها منفی است اما وقتی دودوتا چهارتا میکنید، میبینید که او ایرادی ندارد که بخواهید به خاطرش از ازدواج صرفنظر کنید، دست نگهدارید!
حسی که شما باید به همسر آیندهتان داشته باشید، بسیار مهم است، حسی که اگر نباشد، با وجود تمام ویژگیهای مثبت هم نمیتواند شما را به ماندن در یک زندگی دلگرم کند.
10 وضعیت خطرناک برای انتخاب همسر
انتخاب همسر همیشه حساس و نیازمند دقت است. اما اگر در یکی از 10 موقعیت زیر قرار دارید، این حساسیت برایتان بیشتر هم خواهد بود. بنابراین بی گدار به آب نزنید و مرحله به مرحله با سنجش شرایط آینده پیش بروید.
1- زیبایی خیره کننده
شما دختر زیبایی هستید و هم خودتان و هم اطرافیانتان انتظار دارید همسری که انتخاب می کنید به اندازه خودتان زیبا باشد؛ شما پسر خوش تیپ و خوش هیکلی هستید و دوست دارید همسری داشته باشید که از این لحاظ هم سطح خودتان باشد؛ شما به تازگی با فردی آشنا شده اید که بسیار زیباست و واقعا شما را مجذوب خودش کرده است؛ همین جا بایستید: شما به شدت در معرض خطر انتخاب نادرست قرار دارید!
شکی نیست که همه ما زیبایی را دوست داریم و به سمت آن جذب می شویم، اما وقتی نقش زیبایی در انتخاب ما بیشتر از حد معقول باشد، دردسرهایمان هم شروع می شود. بهتر است قبل از اینکه کسی را برای خودتان انتخاب کنید، اولویت هایتان را مشخص کنید: با اینکه زیبایی برایتان اهمیت زیادی دارد، اما چه چیزهایی هست که برایتان از زیبایی اهمیت بیشتری دارد؟ چه معیارهایی را حاضرید فدای زیبایی کنید و از چه معیارهایی به هیچ وجه حاضر نیستید بگذرید؟ آیا اگر این فرد این همه زیبا نبود، بازهم او را انسان خوبی می دانستید؟
موقعیت اجتماعی یکی از مواردی است که احتمال خطای ما در انتخاب همسر را به شدت بالا می برد. عناوین و موقعیت های چشمگیر به راحتی می توانند سایر خصوصیات فرد را تحت تاثیر قرار دهد و به عبارتی چشم ما را به روی خیلی چیزها ببندد. در این صورت ما با موقعیت طرف مقابل ازدواج می کنیم، اما با «خود» او زیر یک سقف می رویم
2-پرستیژ و موقعیت اجتماعی ویژه
می گویند لازم نیست خانم ها نصف عمرشان را درس بخوانند و زحمت بکشند تا بشوند خانم دکتر، همین که همسر یک دکتر شوند، همه آنها را «خانم دکتر» صدا می زنند
موقعیت اجتماعی یکی از مواردی است که احتمال خطای ما در انتخاب همسر را به شدت بالا می برد. عناوین و موقعیت های چشمگیر به راحتی می توانند سایر خصوصیات فرد را تحت تاثیر قرار دهد و به عبارتی چشم ما را به روی خیلی چیزها ببندد. در این صورت ما با موقعیت طرف مقابل ازدواج می کنیم، اما با «خود» او زیر یک سقف می رویم – شما در داخل خانه دیگر خانم دکتر نخواهید بود!
اگر در چنین شرایطی قرار گرفتید، فرد را بدون شغل و موقعیت خاصش تصور کنید: آیا اگر چنین موقعیتی را نداشت بازهم برایتان انسان قابل قبولی بود؟ غیر از موقعیت خاص، چه ویژگی های دیگری دارد که شما را به خود جذب می کند؟
3- شیفتگی و عشق بی اندازه
مسلما عشق یکی از لازمه های ازدواج است، اما قطعا برای ازدواج کافی نیست. اگر فقط از روی عشق ازدواج می کنید، منتظر باشید که روزی فقط به خاطر نفرت از هم جدا شوید!
یکی از خطرناک ترین شرایط انتخاب همسر زمانی برای شما پیش می آید که «عاشق» می شوید. در این حالت شما آن قدر تحت تاثیر هیجانات و احساسات هستید که نمی توانید درست ببینید و درست تصمیم بگیرید. قبول این مساله برای کسانی که در اوج عشق هستند بسیار سخت است. مغز در حالت هیجان زدگی نمی تواند به طور طبیعی فعالیت کند. بنابراین ما به جز خوبی چیزی نمی بینیم.
اگر نخواهیم از اصطلاح «عشق کور» در این مورد استفاده کنیم، می توانیم بگوییم مغز عاشق، همه چیز را از پشت عینک عشق می بیند و از پشت این عینک هم همه چیز بهتر از آنچه که هست دیده می شود مگر بد است؟ نه. فقط مشکل اینجاست که ما نمی توانیم همیشه با این عینک به دنیا نگاه کنیم چه بخواهیم چه نخواهیم این شیفتگی و این هیجانات دیر یا زود فروکش می کند.
اگر عاشق هستید، بهتر است مدتی صبر کنید و از رابطه فاصله بگیرید تا این تب در شما فروکش کند و بتوانید با دخالت بیشتر عقل، درمورد زندگی آینده تان تصمیم گیری کنید.
4- احساس تنهایی شدید
تنهایی های دوران مجردی گاهی برایمان تحمل ناپذیر می شود. وقتی دوستان متاهل دور هم جمع می شوند اما ما به دلیل مجرد بودن نمی توانیم در جمع شان باشیم. وقتی با جمعی از بچه های فامیل به مسافرت می رویم و همه با همسرشان هستند به جز ما. وقتی همکارانمان آخر وقت در حالی به خانه شان برمی گردند که همسرشان با یک غذای گرم در انتظارشان است اما ما به خانه ای می رویم که در و دیوار منتظرمان است و...، ته دلمان به این فکر می کنیم که چرا من باید این قدر تنها باشم؟ و درست همین جاست که زنگ های خطر به صدا درمی آید.
تنهایی مفرط ساده تر از آنچه فکرش را بکنید می تواند شما را در معرض انتخاب اشتباه قرار دهد. وقتی در تنهایی به حال خودتان تاسف می خورید، کسی پیدایش می شود که می تواند شما را از دست این غول تنهایی و این همه غم و غصه نجات دهد و ادامه داستان!
افراد تنها به راحتی می توانند تنهایی شان را با دوستان و آشنایان تا حدی برطرف کنند و به فکر حل این مساله از طریق ازدواج نباشند. بعد از اینکه از عمق تنهایی ما کاسته شد، می توانیم تصمیمات بهتری برای خودمان بگیریم.
5-عجله
*برای من دیگر دارد خیلی دیر می شود* آیا چنین ندایی را از دوستان می شنوید؟
شما آخرین فرزند خانه هستید که مجرد مانده، تنها پسر مجرد فامیل در طیف سنی خودتان هستید، همه دوستانتان ازدواج کرده اند. چشم مادربزرگ و پدربزرگتان به شماست که نوه شان را ببینند. شما خواهر بزرگ تر هستید و ازدواج خواهر کوچکترتان در گرو ازدواج شماست و آخرین آرزوی مادر و پدرتان برای خوشبختی شما این است که شما را در لباس دامادی / عروسی ببینند. یا اصلا سن شما بالا رفته و احساس می کنید برای ازدواجتان دیر شده است. هیچ کدام از این موارد مشکل خاصی به شمار نمی رود؛ به شرطی که شما را وادار به انتخاب عجولانه و نسنجیده نکند.
در هر انتخابی، وقتی ما در شرایط اضطرار و عجله قرار می گیریم، امکان اشتباه کردنمان چندین برابر می شود و زمانی که این انتخاب به بزرگی انتخاب شریک زندگی باشد، حساسیت آن هم چندین برابر می شود. پس ارزشش را دارد که با این فکر مبارزه کنید. یک راه حل ساده: به همه کسانی که احساس می کنید از سوی آنها تحت فشار هستید – ازجمله ندای درون خودتان – بگویید که اصلا قصد ازدواج ندارید!
6-سن پایین
شاید خیلی ها طرفدار ازدواج در سن پایین باشند، اما شما اگر فکر می کنید هنوز به سن مناسب ازدواج نرسیده اید، هرگز تن به ازدواج ندهید.
این که دقیقا چه سنی برای ازدواج مناسب است را نمی شود تعیین کرد، این مساله در فرهنگ ها و در افراد مختلف تفاوت زیادی دارد. اما اکثر روان شناسان امروزی معتقدند به طور کلی در جامعه شهری فعلی سنین زیر 20 سال می تواند برای ازدواج پرخطر باشد. ازدواج سالم نیاز به بلوغ های چندگانه دارد که بسیاری از آنها در سنین پایین حاصل نمی شود. بسیاری از افراد در سنین آغاز جوانی هنوز نمی دانند که از زندگی چه می خواهند و در سال های بعد اولویت هایشان تغییرات زیادی پیدا می کند. ضمن اینکه در این سنین معمولا احساسات ما بر عقلمان چیره است.
درصورتی که سن زیادی ندارید اما در موقعیت ازدواج قرار گرفته اید، مشخص کردن برنامه و خواسته های آینده زندگیتان می تواند کمکتان کند: ایا این ازدواج چیزی است که شما را مطابق اهدافتان پیش ببرد؟ آیا اصلا به جایی رسیده اید که بتوانید هدفی کلی برای خود برگزیده و تصویری از آینده تان ترسیم کنید؟
با کسی قرار ازدواج گذاشته اید و به قصد شناخت برای ازدواج با هم در ارتباط بوده اید، اما این ارتباط شما محدود به کافی شاپ رفتن آخر هر هفته همراه دوستان یا ارتباط تلفنی بوده است. بگذارید خیالتان را راحت کنم: اگر 20 سال هم آخر هفته ها با این فرد بیرون بروید،هر روز ساعت ها با او تلفنی صحبت کنید، بازهم شناخت شما نسبت به او کاملا ناقص است!
7- شناخت ناقص
دو سال است که با کسی قرار ازدواج گذاشته اید و به قصد شناخت برای ازدواج با هم در ارتباط بوده اید، اما این ارتباط شما محدود به کافی شاپ رفتن آخر هر هفته همراه دوستان یا ارتباط تلفنی بوده است. بگذارید خیالتان را راحت کنم: اگر 20 سال هم آخر هفته ها با این فرد بیرون بروید،هر روز ساعت ها با او تلفنی صحبت کنید، بازهم شناخت شما نسبت به او کاملا ناقص است! وقتی با یک نفر ازدواج می کنیم، درواقع با کل وجود او و با همه ابعاد زندگی اش، خانواده اش، گذشته اش، آینده اش، افکار و اخلاقش و همچنین با جسم او ازدواج کرده ایم؛ در مثال بالا شما فقط بُعد «کافی شاپ» یا به عبارتی بُعد «تفریحی» فرد را شناخته اید، یا با شخصیت مجازی او (که معمولا بسیار متفاوت از شخصیت حقیقی است) آشنا شده اید و این هرگز شناخت کافی برای یک ازدواج خوب به حساب نمی آید. احتمال شکست در ازدواجی که براساس شناخت کافی صورت نگیرد بسیار بالاست. ما زمانی می توانیم به شناخت کامل تر برسیم که با همه ابعاد وجودی فرد و در شرایط و موقعیت های مختلف رو به رو شده باشیم.
8- بحران روحی
در رابطه ای شکست خورده اید، هنوز یک ماه از اتمام رابطه قبلی تان نگذشته، هنوز زخم هایی که از ارتباط ناموفق قبلی خورده اید خوب نشده و هنوز غم و غصه دارید و به حال و هوای عادی زندگی تان برنگشته اید: حال شما و نیاز شما به یک همدم را درک می کنم، اما الان اصلا فرصت مناسبی برای تصمیم گیری در مورد ازدواج نیست.
بحران روحی به هر علتی ممکن است ایجاد شود: ممکن است به تازگی عزیزی را از دست داده باشید، از کار اخراج شده باشید، بیمار باشید، پدر و مادرتان از هم جدا شده باشند یا هر مساله دیگری که باعث ناراحتی شما شده باشد. در حالت بحران، ذهن ما فعالیت طبیعی ندارد و امکان اشتباه در این وضعیت بالاست. ممکن است کسی که الان به نظرمان همسر مناسبی می آید، بعد از عبور از بحران، دیگر چندان مناسب به نظر نرسد و خودمان هم ندانیم چه شد که حاضر شدیم با چنین فردی ازدواج کنیم. این نوع ازدواج ها دقیقا مصداق «از چاله به چاه افتادن» است.
9- سرخوشی و هیجان
در عروسی دخترخاله تان که خیلی به شما خوش گذشته با کسی آشنا شده اید که انگار دقیقا همان کسی است که همیشه در رویاهایتان به دنبالش بودید. احساس بسیار خوبی نسبت به او دارید و وقتی به او فکر می کنید شادی وصف ناپذیری را در خود احساس می کنید. احساس خوبی است! اما اگر هنوز رابطه تان جدی نشده، دست نگه دارید. چون دقیقا در لبه پرتگاه انتخاب غلط قرار گرفته اید!
هیجانات مثبت، درست مثل هیجانات منفی، ما را در معرض انتخاب غلط قرار می دهد. اسم این حالت را «جوزدگی» می گذارم. در بعضی شرایط ما کاملا «جو زده» می شویم و کارهایی می کنیم که شاید در حالت عادی به آن فکر هم نکنیم. وقتی در میهمانی به ما خوش می گذرد، عملکرد مغز ما متفاوت از حالت عادی است و در واقع فیلترهایی که ما برای انتخاب شخص مناسب برای خود داریم تا حد زیادی از کار می افتد. اشتباه بزرگی است که بخواهیم به انتخاب ذهنمان در چنین حالتی اعتماد کنیم.
در این وضعیت بهتر است مدتی صبر کنیم تا مغز به حالت عادی برگردد و مجددا درمورد این شخص فکر کنیم. در اکثر موارد انتخاب های هیجانی بعد از مدتی از چشم مان می افتند.
10- چشم و هم چشمی
متاسفانه چشم و هم چشمی نیز چشم ما را به روی بسیاری از واقعیات می بندد و امکان درست دیدن را از ما می گیرد. اگر احساس می کنید در شرایطی هستید که میل به کم کردن روی اطرافیان از طریق ازدواجتان دارید، بهتر است دست از هر اقدامی در زمینه ازدواج بردارید.
از کجا می فهمیم که تصمیم گیری ما از روی چشم و هم چشمی است؟ از اینجا که مدام در حال مقایسه کردن مورد خودتان با مورد ازدواج کسی هستید که حسادت شما را برانگیخته و این خیال رهایتان نمی کند که ازدواج شما با این شخص چطور می تواند حال او را بگیرد و دل شما را خنک کند
چشم و هم چشمی به طور خاص درمورد افرادی دیده می شود که از همسر خود جدا شده اند و همسر آنها مجددا ازدواج کرده است. در چنین شرایطی میل شدید به جبران کردن و کم نیاوردن در ما پدید می آید که ضریب خطا در انتخاب را تا حد زیادی بالا می برد. توصیه می شود برای این جبران و رو کم کنی، راه های دیگری به جز ازدواج را درپیش بگیرید.
اسم شما رنگ دارد، آن را بشناسید و به موفقیت برسید!
اگر شما بدانید اسمتان چه رنگی است شاید خیلی از مشکلاتتان در زندگی حل شود.
این مطلب را تا انتها بخوانید و متوجه شوید که اسمتان رنگ دارد و شناسایی این رنگ خیلی در موفقیت شما موثر است. روانشناسان میگویند؛ همه ما به نحوی تحتتاثیر رنگها هستیم و به عبارت دیگر (خود) واقعیمان را با این رنگها نشان میدهیم.
برای اسم هر فرد رنگ مخصوصی وجود دارد که میتواند بر زندگی او تاثیر بگذارد. جالب است نه؟! اینکه شما بدانید برای اسمتان رنگ مخصوصی وجود دارد و میتوانید راز شخصیتی خود را از لابهلای آن دریابید! باید بسیار جالب و هیجانانگیز باشد. پس به موارد زیر به ترتیب ذکر شده کاملا توجه کنید:
صورتی
قدرت جسمی بالایی دارید به خاطر اراده بالایی که دارید، میتوانید رویاهایتان را به راحتی به واقعیت تبدیل کنید. با مسئولیتها به راحتی کنار میآیید و میتوانید دیگران را در حل مشکلاتشان راهنمایی کنید. از نظر عاطفی، فردی قوی و عمیق هستید. صمیمیت بیش از اندازه با دیگران سخت است.
نارنجی
شوخطبعی و بذلهگویی بهخصوصی را که به ارث بردهاید، باعث شده محبوب دیگران باشید. دیگران از بودن با شما لذت برده و انرژی مثبت میگیرند. سعی میکنید همیشه لیوان را از نیمه پر آن ببینید و با بذلهگویی خاص خود، محیط را برای انجام کاری مثبت فراهم سازید. آماده کمک به دیگران هستید. رنگینکمان زندگیتان را دوست دارید تا زندگی را برای دیگران نیز زیباتر کنید.
آبی
به احتمال قوی دیگران شما را شخصی بدون تعارف و غیر تشریفاتی میدانند و شاید هم به همین دلیل برایشان جالب هستید. آزادی برایتان ارزش زیادی دارد و هرگز نمیتوانید در محیطی کار کنید که به شما تحکم شود یا زیر نظر قرار دارید. اعتقاد زیادی به حقیقت دارید و برای همین زندگی با تمام مشکلات و سختیهایش برای شما ارزشی فوقالعاده دارد.
بنفش
عاشق کندوکاو و جستوجو در عمق هر پدیده هستید و شاید هم به همین دلیل عشق به علوم ماوراءالطبیعه در شما به حد کافی رشد کرده است. این باعث شده به رشتههایی چون فلسفه روی آورید هیچاتفاقی را به راحتی قبول نمیکنید. مگر آنکه خودتان آنرا شخصا تجربه کرده باشید. برای حل مشکلات نیز راه حل را درون خود میجویید. عاشق تنهایی هستید و هماهنگشدن با دیگران کمی برایتان مشکل است.
قرمز
بسیار جاهطلب بوده و گاهی برای رسیدن به اهداف خود ممکن است از دیگران هم مایه بگذارید. قرمز رنگ حیات و جسارت است. همیشه تلاش دارید که آشکارا به فعالیت بپردازید و مورد توجه قرار بگیرید. بسیار خونگرم هستید و به سادگی عصبی میشوید. ممکن است در اوج شادی نیز ناگهان و با کوچکترین بهانهای اخمهایتان درهم رفته و به لاک خود فرو بروید. باید سعی کنید که از انرژی فوقالعادهتان در جهت مثبت استفاده کنید.
زرد
بسیار تیزهوش هستید. شخصیتی بسیار خوشبین و فعال دارید. هرگز در ابراز آنچه میخواهید بر زبان بیاورید، کم نمیآورید. به دلیل زندهدلی ابتکار و مستعد بودنتان در برقراری ارتباطی خوب با دیگران همیشه دوروبرتان پر از دوستان مختلف خواهد بود. با وجودی که روحیه بسیار شادی دارید هرگز احساس رضایت نخواهید کرد، مگر اینکه شادیهایتان را با دیگران تقسیم کنید. تنها ایرادی که ممکن است داشته باشید قدرت تخیل و تجسم بیش از اندازهتان است که گاهی شما را در خود غرق میکند! اگر نتوانید انرژی و توانتان را در مسیر درستی هدایت کنید درآخر خواهید دید، بیشتر کارهایی که با هدفی مشخص شروع کردهاید ناتمام ماندهاند.
طلایی
در هر چیزی فقط حد بالای آن میتواند رضایت خاطر شما را برآورده کند. از طرف دیگر رفتار و کلامتان چنان زیبایی دارد که بهندرت ممکن است کسی با شما آشنا شود ولی شیفتهتان نشود. دانش و آگاهی شما نسبت به زندگی غیرقابل توصیف است. به هرچیزی با خوشبینی زیاد نگاه میکنید. میتوانید معلم خوبی باشید و تمام تجربیاتتان را به دیگران نیز انتقال دهید. شرایط منفی را میتوانید به بهترین موقعیتها تبدیل کنید.
نیلی
زندگی شما بیشتر به زندگی عارفان شباهت دارد. با عشق و علاقهای که به پاکی و زیباییهای دنیا دارید میتوانید توان و شادی فوقالعادهای به افراد افسرده ببخشید. علاوهبر روحیه و شخصیت نوعدوست و انسانپروری که دارید از یک حسششم بسیار قوی برخوردارید که از این طریق نیز میتوانید به راحتی از مشکلات مردم با خبر شوید.
سبز
برای شما خیلی مهم است که برنامه روزانه داشته باشید. نظم و انضباط برایتان اهمیت زیادی دارد. بهندرت ممکن است زندگیتان آشفته و بیهدف باشد. دیگران اغلب برای گرفتن راهنماییهای جدی نزد شما میآیند. برای حل مشکلات دیگران بهشدت حرص میخورید. تکامل شخصیتی برایتان بسیار حائز اهمیت است و برای وسعتبخشیدن به دانش خود، هرگز از آموختن دست برنمیدارید. ترجیح میدهید بهجای از شاخهای به شاخه دیگر پریدن، روی هدف ثابتی به فعالیت بپردازید.
رنگهای هماهنگ با ارقام و حروف عبارتند از:
قرمز: 1 ش ج س الف
نارنجی: 2 ت ث ک ب
زرد: 3 ی ل ص ض
سبز: 4 و م د ژ
آبی: 5 چ ن ط ظ
نیلی: 6 ح خ ف
بنفش: 7 ع پ غ
صورتی: 8 ز ق ه
طلایی: 9 ر ذ گ
برای اینکه با چگونگی موضوع آشنا شوید یک مثال میآوریم. به این شکل که اسم و فامیل خود را روی برگه کاغذی مینویسید و براساس حروف و اعداد ذکر شده برای هرکدام، به رنگ مربوطه دست پیدا میکنید.
مثال: از اسم خودم مثال میآورم. مثلا من «سیاووش ابدی» هستم. حالا ببینیم سیاوش ابدی، چه رنگی است.
س1 ی3 الف1 و4 ش1 الف1 ب2 د4 ی3
سپس اعداد را با هم جمع میکنیم:
20=1+3+1+4+1+1+2+4+3
باز هم 2 عدد را با هم جمع میکنیم و این روند را تا جایی ادامه می دهیم که مجموع دو عدد یک رقمی شود.
2=0+2 عدد 2 مربوط به رنگ نارنجی است.
شما هم با این روش رنگ اسم خودتان را پیدا کنید و حالا با خواندن مشخصات آن رنگ خودتان را بهتر بشناسید. راستی، شما میتوانید این کار را با اسم کسانی که برایتان مهم هستند هم انجام دهید و به نتایج هیجانانگیزی(!) دست پیدا کنید.
۸ راه شگفت انگیز جوان ماندن
برای آنکه جوانتر بمانید و احساس جوانی به شما دست دهد، چه کار میکنید؟
مطمئنا شما برخی از اسرار طول عمر را میتوانید حدس بزنید، از قبیل: غذا خوردن سالم، ورزش کردن روزانه، حفظ وزن ایدهآل و اجتناب از کشیدن سیگار. اما عوامل دیگری هم میتوانند بر طول عمرتان اثر داشته باشند. اگر شما خواهان جوانتر شدن و سالم ماندن هستید، این مطلب را بخوانید.
۱- شنا کنید.
بر اساس تحقیقات دانشگاه کارولینا، همه ورزشها تاثیر یکسانی در احساس جوانی ندارند.
در این تحقیق که بر روی چهل هزار زن و مرد ۲۰ تا ۹۰ ساله انجام گرفت، مشخص شد که شناگران نسبت به دوندگان و پیاده روی کنندگان، ۵۰ درصد کمتر میمیرند.
۲- ازدواج کنید.
تحقیقی در دانشگاه شیکاگو مشخص کرد ازدواج کردن باعث میشود زنان ۴ سال و مردان ۱۰ سال جوانتر گردند.
تحقیقات ده ساله بر روی مردان ۴۵ تا ۵۹ ساله که بیشتر از یک کار هیجانی در هفته داشتند، نشان داد که مرگومیر در آنها ۵۰ درصد کمتر از افرادی میباشد که یک کار هیجانی در ماه داشتند.
ازدواج موفق باعث کاهش استرس، تقویت روحیه، خواب بهتر و کاهش خطر بیماریهای قلبی میگردد
اما تمام ازدواجها این طور نیستند. ازدواج ناموفق میتواند استرس زیادی داشته باشد و به سلامت افراد آسیب بزند. برای همین طلاق میتواند بهترین راهکار برای ازدواج ناموفق باشد.
۳- خوب بخوابید.
مطمئنا این را میدانید که باید ۷ تا ۸ ساعت در شبانه روز بخوابید تا خطر ابتلا به سرطان را کم کنید، از پرخوری جلوگیری کنید و خیلی فواید دیگر. همه اینها افزایش دهنده طول عمر میباشند.
اما اگر از قرص خواب برای خوابیدن استفاده میکنید، باعث افزایش خطر سرطان و مرگ زودرس میشوید.
یکی از راههای خوب خوابیدن و خواب عمیق داشتن، ورزش کردن میباشد.
این نکته را به یاد داشته باشید که بین زمان ورزش و خوابیدن در شب، باید حداقل سه ساعت فاصله باشد، زیرا اگر بلافاصله بعد از ورزش، به رختخواب بروید، از آنجایی که انرژی شما زیاد شده است، سختتر به خواب میروید.
۴- داوطلب کاری شوید.
اگر برای انجام کاری داوطلب شوید، علاوه بر آنکه به سلامت روانی خود کمک میکنید، سلامت جسمی خود را نیز حفظ مینمایید.
داوطلبان مشتاق تا ۶۳ درصد مرگومیر خود را به عقب میاندازند.
داوطلبان، دارای توانایی بالاتر برای انجام کار و همچنین افسردگی کمتری میباشند.
۵- نخ دندان بکشید.
هر شب، برای مسواک زدن و نخ دندان کشیدن وقت بگذارید تا طول عمرتان بیشتر شود.
مسواک زدن باعث میشود دهان شما تمیز و خوشبو شود.
با مسواک زدن تنها ۴۰ درصد از آلودگیها و جرمهای دهانی را حذف میکنید.
تجمع جرمها و پلاکهای دندان باعث بروز بیماریهای لثهای مانند ژنژیویت و پریودنتیت میشود.
این بیماریهای التهابی میتواند باعث باریک شدن عروق و افزایش بیماریهای قلبی-عروقی گردند.
حداقل روزی یک بار نخ دندان بکشید تا آلودگیها و جرمهایی که با مسواک کردن از بین نرفتهاند، با استفاده از نخ دندان از بین بروند
۶- با دیگران رفت و آمد کنید.
تحقیقات نشان داده است که معاشرت هم بر روان و هم بر جسم افراد تاثیر مثبت میگذارد.
روابط اجتماعی قوی باعث افزایش سلامت مغز، افزایش خلق و خو و افزایش اعتماد به نفس میشود.
احتمال مرگ و میر در افراد منزوی نسبت به افراد معاشرتی ۲۲ درصد بیشتر میباشد.
۷- چای سبز بنوشید.
تحقیقات نشان داده است افرادی که روزانه سه فنجان و یا بیشتر چای سبز مینوشند، جوانتر و سالمتر میباشند.
آنتی اکسیدان موجود در چای به کاهش سرطان، دیابت و بیماری قلبی کمک میکند و از تخریب سلولها جلوگیری مینماید.
۸- مغزتان را تحریک کنید.
میزان سن تنها با بدن سالم محاسبه نمیشود، بلکه مغز نیز در این رابطه دخیل است.
آلزایمر و بیماریهای تحلیل برنده مغز از عوامل کاهش طول عمر میباشند.
اگر از عضلات ذهنی خود روزانه استفاده کنید، میتوانید این بیماریها را از بین ببرید.
برنامه غذایی سالم داشته باشید، یک زبان جدید را یاد بگیرید و.... با این کارها طول عمر خود را زیاد میکنید.
جز عشق به چه نیاز دارید؟
اکثر زوج هایی که دوره ی نامزدی را می گذارنند یا تازه ازدواج کرده اند ، امید زیادی به آینده دارند. آن ها احساس می کنند که "عشق، همه چیز را تسخیر خواهد کرد" اما آنها چگونه می توانند تضمین کنند که مانند میلیون ها زوج دیگر در رابطه ای خسته کننده و کسل کننده قرار نخواهند گرفت؟
رابطه ای که در آن همواره زوج های نابه سامان منتظر وقوع معجزه ای هستند تا آنها را از این وضع ملال آور نجات دهد و یا با علم به اینکه معجزه ای رخ نخواهد داد، نسبت به اوضاع نا به سامان خود به نوعی بی تفاوتی دچار شوند و در بهترین صورت به خود بگویند: "به خاطر خانواده به خاطر بچه ها، دوستان و همکاران، ... باید به زندگی با یکدیگر ادامه دهیم. یا باید ظاهر را حفظ کنیم و نگذاریم کسی متوجه وخامت ارتباط ما شود.
سۆال اینجاست که آن عشق اولیه، کجا رفت؟!!
اکثر زوج ها در دوران نامزدی فکر می کنند که با عشق و عاطفه ای که نثار یکدیگر می کنند بقیه ی مسائل زندگیشان نیز حل خواهد شد و دیگر مسائل "جزیی" تلقی می شوند و مهم همان عشق متقابل است. اما باید گفت که در واقعیت، چنین نیست و متخصصان علم خانواده معتقدند که چیزهای دیگری به جز عشق نیز لازم است و عشق به تنهایی کافی نیست.
اگر شما به عنوان یک زوج تصمیم ندارید که برای حفظ آرمان های خود تلاش بکنید و صرفا برای ازدواج عجله دارید مطمئنا به زوج هایی می پیوندید که روابطشان به طور کامل به خشونت و تلخکامی منجر شده است. چه نکات کلیدی مهم و هدایت کننده ا ی برای جلو گیری از این موارد موجود است؟
شما (زوج جوان) می توانید شعله ی عشق خود را در زندگیتان همواره پرفروغ نگه دارید و روابط عاشقانه ی پایدار داشته باشید. راز و رمز یک ازدواج شاد، دست نیافتنی و مبهم نیست. به نظر متخصصان خانواده بسیاری از زوج ها این امکان را دارند که راز و رمز یک ازدواج شاد را بیاموزند. بسیاری از زوج ها نیز از میان نا به سامانیها، چالش ها، دردها و رنج ها و .... از طریق همین نکات آموزشی به خوبی گذر می کنند.
چقدر آماده اید؟
همه چیز در مرحله نامزدی خوب است اما آیا شما برای این رابطه ی عالی و هیجان انگیز که همیشه رۆیای آن را در سر دارید، "آمادگی" دارید؟ آیا شما به عنوان یک زوج برای یک شروع درخشان و یک آینده درخشان تر که همیشه در انتظار آن بوده اید آماده هستید؟
5 سۆال مهم
مهمترین نکته ای که یک زوج پیش از ازدواج باید انجام دهند آن است که فرآیند متفکرانه و جدی آماده سازی را برای زندگی مشترک پشت سر گذارند چنین آماده سازی در ظرف یک با دو روز صورت نمی گیرد. دوره ی آماده سازی به زوج ها این فرصت را می دهد که نگاهی صادقانه و دقیق به ارتباطشان بیفکنند زوج ها پیش از ازدواج بهتر است درباره ی جنبه های مختلف زندگی مشترک با یکدیگر مذاکره کنند و چنین پرسش هایی را در ذهن خود مرور کنند.
1-به چه دلیل باید ازدواج کنم؟
2-چرا باید حالا ازدواج کنم؟
3-چرا می خواهم بقیه ی عمرم را با این فرد خاص بگذرانم؟
4-چگونه متوجه شده ام که می توانم در زندگی به این فرد خاص اعتماد کنم؟
5-تا چه حد روابط ما در حین ازدواج تغییر خواهد کرد؟
در تعالیم اسلامی داریم که اخلاق و ایمان مهمترین شرط برای انتخاب همسر است و جالب اینجاست که تمام موارد مورد نیاز در انتخاب همسر، در 2 حیطه ی اخلاق و ایمان جای می گیرند. چنانچه پیامبر اکرم (ص) فرمودند: به کسی که از اخلاق و ایمانش راضی هستید دختر بدهید
شاخص های آمادگی چیست؟
پژوهشگران پس از 50 سال مطالعه و پژوهش دراز مدت مقطعی در زمینه تعیین و تشخیص عواملی که در دوره ی آماده سازی می تواند میزان رضایتمندی بعدی و ثبات ازدواج را پیش بینی کند، به این نتیجه رسیده اند که عوامل و شاخص هایی که زوجین باید قبل از ازدواج به آن توجه داشته باشند می توان به سه دسته اصلی تقسیم کرد.
1- عوامل مربوط به تاریخچه ی هر یک از زوجین: پویایی های خانوادگی هر یک از آنها، میزان رضایت والدینشان از ازدواجشان، رابطه با پدر و مادر، رابطه با سایر افراد خانواده، عوامل استرس زای خانوادگی، شیوه های حل تعارض والدین، عوامل اجتماعی – فرهنگی مثل میزان تحصیلات، قومیت، نژاد و میزان حمایتی که فرد از سوی والدین و دوستان دریافت می کند.
2- صفات و ویژگی هایی که به فرد و شخصیت او ارتباط دارد: به عنوان مثال می توان به احترام به خویشتن مهارت های ارتباطی سلامت جسمانی و سلامت عاطفی اشاره کرد.
3- فرآیند های ارتباطی و تعاملی بین زوجین: شامل شباهت های فرهنگی، قومی، مذهبی، موقعیت های اجتماعی – اقتصادی، شباهت در نظام ارزشی، نگرش ها، مهارت های ارتباطی و مهارت های حل مسئله است.
در تعالیم اسلامی داریم که اخلاق و ایمان مهمترین شرط برای انتخاب همسر است و جالب اینجاست که تمام موارد بالا در 2 حیطه ی اخلاق و ایمان جای می گیرند. پیامبر اکرم (ص) فرمودند: به کسی که از اخلاق و ایمانش راضی هستید دختر بدهید.
دوره آماده سازی فرصتی است که زوج ها درباره ی این عوامل و عناصر کلیدی ومهم به تأمل و تفکر بپردازند. کسانی که در دوره ی آماده سازی و آموزش قبل از ازدواج شرکت کرده اند از آن به عنوان تجربه ای ارزشمند یاد کرده اند. خصوصا این آموزش ها در سال های اولیه، برای زوجین بسیار مفید و کمک کننده است. آموزش قبل از ازدواج، هنگامی بیشترین تأثیر را دارد که توسط گروهی از افراد متخصص ارائه شود. میزان و نوع آموزش و آماده سازی در ارزیابی نتایج دوره اثر می گذارد. تنها شرکت در یک یا دو جلسه، از ارزش دوره می کاهد. همچنین جلسات بسیار طولانی نیز توصیه نمی شود.
دوران طولانی آماده سازی هشدار دهنده است زیرا این نوع رابطه نه ازدواج است و نه آماده سازی.زوج باید درک و شناختی از ازدواج متعهدانه براساس موازین مذهبی داشته باشند. تحقیقات و بررسی های ملی خانواده در کشورهای مختلف نشان داده است که زوجینی که قبل از عروسی مدت طولانی تری (بیش از 6 ماه تا حداکثر یکسال) نامزد بوده اند تقریبا احتمال طلاق آنها در طی دو سال اول ازدواج 2 برابر افزونتر از کسانی است که رابطه نامزدی طولانی نداشته اند.
بنابراین دقت داشته باشید که اکثر زوجین، ارتباط خود را اگر چه خیلی عاشقانه آغاز می کنند و انتظاری رومانتیک از آینده دارند، در طول مسیر مشترک خود پس از اینکه رۆیاهای بزرگ آن ها، جای خود را به واقعیت های زندگی داد، به خاطر تندی و خشونت هایشان از یکدیگر فاصله می گیرند و از آن همه آرمان گرایی دور می شوند. اما با آمادگی قبل از ازدواج می توان از این مسئله پیشگیری کرد.
روش شناسایی عسل تقلبی و عسل طبیعی
دلیل کیفیت بالای عسل طبیعی آن است که به طور کامل حاصل عصاره شهد گلهای طبیعی و فرآوری زنبور بوده است.
عسل مصنوعی کیفیتی بسیار کمتر دارد، زیرا یا با کمک زنبور ساخته شده، یا کاملا بدون کمک زنبور که در این صورت فقط حاصل فعالیت و فرآوری بشر است. هر دو روش اخیر در دسته عسلهای تقلبی جامیگیرد.
در عسلهای تقلبی فرآوری شده با کمک زنبور معمولا آب و شکر به تغذیه زنبورها افزوده میشود و واضح است که چنین تغذیهای صددرصد حاصل شهد گلها نیست.
عسلهای تقلبی فرآورده شده بدون دخالت زنبور نیز از مواد گلوکزی مثل شربت قند یا مواد نشاستهای، یا شیره میوههایی همچون خرما و توت یا ترکیبی بین آنها به دست میآید بنابراین، هر چه عصاره شهد گلهای طبیعی و فعالیت طبیعی زنبور در تهیه عسل کمتر یا هیچ باشد، عسل به دست آمده مصنوعیتر و صنعتیتر بوده، خاصیت عسل طبیعی را نداشته و تقلبی محسوب میشود.
برای عموم مردم، شناخت عسل طبیعی از تقلبی بسیار سخت است اما با عمل به برخی موارد پیآمده میتوان به صورتی مطمئنتر اقدام به خرید عسل طبیعی کرد:
از فروشگاهها یا افراد و زنبورداران معتبر و مطمئن خرید کنید.
عسل را به طور عمودی درون لیوانی از آب بریزید، در صورتی که ته آن جمع شد و در آب حل نشد، کیفیت طبیعی عسل در حد مطلوب است. هر چه سرعت حل شدن عسل در آب بیشتر باشد، خلوص آن کمتر، و در نتیجه غیرطبیعیتر است.
شیشه عسل را برگردانید و به سرعت بالا یا پایین رفتن حبابهای درون عسل دقت کنید. هر چه کندتر حرکت کند، بهتر است.
مقدار کشآمدن عسل نیز تا حدودی در تشخیص عسل طبیعی از نیمه طبیعی و صنعتی مؤثر است. عسل طبیعی به دلیل داشتن رطوبت کمتر، روانشدگی کمتری دارد.
عسل طبیعی، شیرینی، مزه، طعم و بوی مشخصی دارد. شیرینی عسل طبیعی برخلاف نوع مصنوعی هیچ شباهتی به مزه شکر و قند ندارد و به محض برداشتن درپوش آن، بو و رایحه مطبوع آن به مشام میرسد