تفاوت عشق و هو س
@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@
–1- عشق معطوف به غیر از خود است. در حالیکه محور هوس خود فرد و لذت اوست. جملات زیر را مقایسه کنید:
- ( من) دوستت دارم
- ( من) برات می میرم
- (برای من) هیچکس مثل تو نمیشه
- ( من ) همیشه به فکر توام
-( من) را فراموش نکن
- ( من ) از تو رنجیدم
در حالیکه در عشق، توجه به حالتها و لذتهای خود نیست. و خواست و شرایط معشوق جایگزین خودخواهی فرد می شود.
جمله معشوق است و عاشق پرده ای
زنده معشوق است و عاشق مرده ای
2 – هوس پاسخ به یک نیاز جسمانی و روانی است، مثل نیاز به آب، نیاز به اکسیژن ، نیاز به غذا. ولی عشق فراتر از یک چنین نیازی هست. عشق فراهم آورنده رشد و خودشکوفایی فرد است. لذا فردعاشق خود را خوار نمی کند، کوچک نمی کند. عشق عزت و احترام دارد و این احترام از روی بی نیازی و بزرگی عشق حاصل می شود. شاید در فیلم ها دیده و شنیده باشید که فردی می گوید« من عشق را گدایی نمی کنم».
هر چه جز عشقست، شد ماکولِ[1] عشق
دو جهان یک دانه پیش نَولِ[2] عشق
دانه یی مر مرغ را هرگز خورَد؟
کاهدان مر اسب را هرگز چَرَد[3]؟
3 – عشق محدود کننده و زندانی کننده معشوق نیست. عشق آزاد کننده است. اگر فردی را مجبور کنیم که همه علائق ، سلیقه ها و تفکراتش را فقط متوجه ما کند و فقط به ما بیندیشد، او را محدود به خودمان کرده ایم، نه اینکه عاشق خودکرده باشیم. در واقع این عشق نیست، این یک هوس است و ما را وابسته به شخص دیگری نموده است.
آنکه او بسته غم و خنده بود
او بدین دو عاریت زنده بود
باغ سبز عشق، کو بی منتهاست
جز غم و شادی درو بس میوه هاست
عاشقی زین هر دو حالت، برترست
بی بهار و بی خزان ، سبز و ترست
در نگنجد عشق در گفت و شنید
عشق، دریایی ست قعرش ناپدید.
@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@
4 – عشق با بدبینی و سوء ظن همراه نیست. عشق یک اعتماد است. یک اطمینان است و پس از شناخت رفتار، گفتار و احساسات معشوق، و به جهت یک آگاهی عمیق به وجود می آید. لذا ابتدا اعتماد به وجود می آید و بعد عشق منعقد می شود.
بعضی ها می پرسند «باید اول عاشق شد بعد ازدواج کرد یا اول ازدواج کرد بعد عاشق شد؟!»
در جواب باید گفت: اگر بعد از ازدواج بخواهی عاشق بشوی که کار از کار گذشته است و آن فرد هر خصوصیت یا رفتار و یا افکار و احساسی که داشته باشد، باید تحمل کنید، نام این عشق نیست.
از طرف دیگر بدون بررسی ، شناخت ، تحقیق و ارتباط رسمی چگونه می توان عاشق فردی شد تا در پی آن ازدواج کرد؟ ( یعنی روش عاشق شدن قبل از ازدواج چگونه است)
خلاصه اینکه، طی یک فرایند رسمی که خانواده ها در جریان هستند، و ارتباطات شما آشکار و شفاف هست. با مشورت و بررسی شما و خانواده هایتان از فرد مقابل آگاهی به دست می آورید، تناسب رفتارها، نقاط ضعف ، احساسات و افکار یکدیگر را می سنجید و سایر معیارهای مطلوب را دقیقا ارزیابی می کنید. بدیهی است که اگر این موارد مثبت باشد خواه ناخواه شما عاشق فرد می شوید( نه هوس پیدا کنید).
@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@
اما هوس اینست که معمولا به صرف مجاورت ایجاد می شود. همکلاسی، هم محله ای، همکار، فامیل و ...، می بینید، خنده ها و عشوه هایش را حس می کنید، شیطنتها ، بازیگوشی ها، و کلاس گذاشتن هایش را نظاره می کنید، به دلتون می افتد که عاشقش هستید و با خیالات مستمر از او غولی می سازید که فقط بعد از ازدواج شکسته می شود و واقعیت آن روشن می شود. معمولا چنین دو نفری به جای شناخت یکدیگر، انرژی خود را صرف احساسات یکدیگر می کنند، دل میدهند و قلوه می گیرند، هر روز به تعداد زیادی برای یکدیگر می میرند، یا حداقل غش می کنند و تعارفات کلاس بالا نصیب هم می کنند، از وجود یکدیگر ممنون می شوند، از هم زیاد تشکر می کنند، با مطالعاتی که در مورد مخ زنی دختر یا پسر در اینترنت یا ....آموخته اند سعی می کنند طرف مقابل را شیفته خود سازند ( به هر قیمتی)به هم زیاد کادو می دهند، متون ادبی جالب ، آهنگهای احساس نواز، و مبالغه های غیر عقلانی به یکدیگر پیشکش می کنند، کم کم نقش پدر، مادر، دوستان، همکاران و ... را حذف کرده و همه را یک جا به محبوب خود پیشکش می کنند، و وقت خود را یا با او پر می کنند یا با خیالات او سر می کنند و در خیالات خود او را تک ستاره ای می دانند که آسمان قلب آنها را نورانی می کند، بدون او زندگی معنی و مفهوم و شور خود را از دست می دهد. او یک انسان نیست، یک فرشته است، او هیچ عیبی ندارد، و فقط و فقط مهر و عشق و صفا و نقاط مثبت است. تصور از دست دادن او ، کابوسی وحشتناک هست. مفعول شعرهای تمام ترانه های شاد و غمناک به نوعی به محبوب آنها بر می گردد، واینگونه این احساسات غیر قابل کنترل می شود ، در حالیکه عشق همانطور که گفته شد، فرایند مشخصی از آگاهی می باشد. منظور این نیست که از احساس تهی باشد، نه ، اما احساس یکی از پارامتر های مهم در کنار پارامترهای آگاهی هست که نمی تواند جای خالی دیگر خصیصه ها را پر کند.
احساس انفجار آمیز در رابطه ها منجر به تحریف واقعیت ها شده و آنقدر آب را گل آلود می کند که خود فرد به هیچ وجه قادر به شناخت صحیح طرف مقابل خود نیست. و پس از فروکش کردن احساست، پس از ازدواج ، تفاوت میان خیالات خود و واقعیت ها را درک می کنند.
@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@
5 – عاشق، خود را ملزم می داند که حریم عشق و معشوق را رعایت کند و هنجارها را به نفع لذت خود نمی شکند. عاشق در پی کام گرفتن از معشوق، پیش از آنکه این حریم کامل و رسمی شود، نیست. باید کانون خانواده شکل گیرد و انعقاد پیمان زناشویی انجام پذیرد و طرفین مسئولیت زندگی و تعهد کامل را نسبت به هم بپذیرند. هر گونه خلوت، لمس و ارتباطی که جنبه لذت جویی داشته باشد (قبل از تعهد کامل زناشویی و در چارچوب قانون)، صرفا آسیب پذیری عشق را به همراه دارد و این آزمایش کردن عشق نیست، بلکه سیراب کردن هوس و عطش شهوانی است.
عشق هایی کز پیِ رنگی بُوَد
عشق نَبوَد ، عاقبت ننگی بود
@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@
6 – چنین مواردی از نشانه های هوس هستند: زودرنجی، قهر و آشتی ، دل خوری، نگرانی، تردید ، عجله در به نتیجه رسیدن، امروز و فردا کردن، زبان بازی کردن، با چند نفر ارتباط صمیمی وعمیق عاطفی گرفتن، رویاپردازی در مورد فرد، چشم پوشی از نقاط ضعف آن شخص و ... ، همه از نشانه های هوس است، در حالیکه عشق ، قامتی رعناتر، بزرگتر ، قوی تر و منحصر به فرد دارد و از همه مهمتر آرامش بخش است و نگرانی از درست رفتن، ندارد. عشق هایی که نگرانی آفرین، اضطراب آور و دمدمی مزاج و به ظواهر فرد بستگی دارد، همان هوسها هستند که « محور من» در آنها قوی است . یعنی فرد همه چیز را برای خودش می خواهد ، نه معشوق
هر که را جامه ز عشقی چاک شد
او ز حرص و جمله عیبی پاک شد
شاد باش ای عشقِ خوش سودای ما
ای طبیبِ جمله علت هایِ ما
ای دوایِ نخوت و ناموسِ ما
ای تو افلاطون و جالینوس ما
جسمِ خاک از عشق ، بر افلاک شد
کوه، در رقص آمد و چالاک شد
7– عشق پیش نیاز لازم دارد.
یعنی فرد باید رشد کند و از مراحلی بگذرد تا نوبت به عاشق شدن برسد. کسی که هنور با والدینش درگیر است، سازگاری با همکاران ندارد، رابطه صمیمانه ای با دوستانش ندارد. افسرده و مضطراب است، تصمیم های مهمی در زندگی نگرفته یا به اجرا در نیاورده است، از این شاخه به آن شاخه می پرد، هدف زندگی خود را شفاف ترسیم نکرده است. و حتی در انتخاب هنجارها به انتخاب ثابتی برای وضع ظاهری ، پوشش و نحوه رفتارش نرسیده است و مردد بوده و روز به روز شکل به شکل می شود و هویت خود را نیافته است، مانند کودک پیش دبستانی است که برای اردو به دانشگاه رفته باشد، او هرگز نمی تواند در نقش دانشجو باشد. حتی اگر بر روی صندلی های دانشگاه بنشیند. لذا عشق پس از بلوغ عاطفی ، بلوغ اجتماعی، بلوغ فکری، بلوغ روانی و ...، پیدا می شود، در غیر این صورت فقط هوس خامی بیش نیست.
@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@
8 – عشق باید یک وحدت و یکپارچگی بین شما ، افراد و همه هستی ایجاد کند. اگر رابطه دختر و پسری، با پنهان کاری، تعارض ، درگیری با دیگران، احساس گناه، اضطراب، تردید، و قطع روابط اجتماعی با دیگران، مشکل در شغل ، تحصیل ، روابط خانوادگی و ...، همراه هست باید مطمئن شد که هوس، خود را به جای عشق به آنها معرفی کرده است. و چنین شروعی برای رابطه، پایان هایی به مراتب دردناکتر و فجیع تر به همراه دارد.
در نگنجد عشق در گفت و شنید
عشق، دریایی ست قعرش ناپدید
در یک دهکده مزرعه داری بود
که یک زن و چندین دختر و پسر داشت . روزی خرسی وحشی به این دهکده حمله کرد و چندین نفر را زخمی کرد و از بین برد . مزرعه دار برای حمایت و حفاظت از خانواده اش در بیرون خانه اتاقکی درست کرد و شبها آنجا نگهبانی می داد تا مبادا خانواده اش آسیب ببینند .اتفاقا یک شب خرس به مزرعه آمد و با مزرعه دار درگیر شد و به سر و صورت مرد به شدت آسیب زد اما سر انجام مرد موفق شد خرس را از پای در آورد .
از آنجا که سر و کله مرد به شدت آسیب دیده بود او را برای مداوا به شهری دور بردند . چون امکان ترمیم پوست میسر نبود با روشهای سنتی داغ کردن ، زخمها را درمان کردند و در نتیجه چهره ی مزرعه دار به شدت وحشتناک شد .
روز بعد خبر رسید که مزرعه دار از درمانگاه فرار کرده و ناپدید شده است .همه می گفتند او قیافه ای وحشتناک پیدا کرده و همان بهتر که خودش را به شکلی پنهان کند . همه می دانستند که او برای حفظ آبروی فرزندانش و کاستن عذاب روحی آنان خودش را مخفی کرده است .
سالها گذشت و زن و فرزندان مزرعه دار به غیبت او عادت کرده بودند .روزی در دهکده این خبر پیچید که دوباره چند خرس وحشی به ساکنان دهکده حمله کرده اند .یک شب دوباره خرسی به کلبه مزرعه دار حمله کرد .زن و فرزندان او از ترس جیغ و داد راه انداختند . اما دقایقی بعد سرو صدای درگیری مردی بیرون کلبه همه را متوجه خود کرد .آن مرد خرس دوم را با ضربتی حساب شده از پای درآورد و شر او را از سر زن و فرزند مزرعه دار کم کرد . آن مرد قیافه ای دلخراش و وحشتناک داشت اما زن مزرعه دار توانست همسر گمشده اش را در همان نگاه اول بشناسد . او با وجود زخمی که برداشته بود هنوز هم از مزرعه و فرزندانش شجاعانه محافظت می کرد .
آیا مزرعه دار زن و فرزندانش را دوست داشت ؟! چقدر ؟! چرا ؟!
در یک دهکده مزرعه داری بود
که یک زن و چندین دختر و پسر داشت . روزی خرسی وحشی به این دهکده حمله کرد و چندین نفر را زخمی کرد و از بین برد . مزرعه دار برای حمایت و حفاظت از خانواده اش در بیرون خانه اتاقکی درست کرد و شبها آنجا نگهبانی می داد تا مبادا خانواده اش آسیب ببینند .اتفاقا یک شب خرس به مزرعه آمد و با مزرعه دار درگیر شد و به سر و صورت مرد به شدت آسیب زد اما سر انجام مرد موفق شد خرس را از پای در آورد .
از آنجا که سر و کله مرد به شدت آسیب دیده بود او را برای مداوا به شهری دور بردند . چون امکان ترمیم پوست میسر نبود با روشهای سنتی داغ کردن ، زخمها را درمان کردند و در نتیجه چهره ی مزرعه دار به شدت وحشتناک شد .
روز بعد خبر رسید که مزرعه دار از درمانگاه فرار کرده و ناپدید شده است .همه می گفتند او قیافه ای وحشتناک پیدا کرده و همان بهتر که خودش را به شکلی پنهان کند . همه می دانستند که او برای حفظ آبروی فرزندانش و کاستن عذاب روحی آنان خودش را مخفی کرده است .
سالها گذشت و زن و فرزندان مزرعه دار به غیبت او عادت کرده بودند .روزی در دهکده این خبر پیچید که دوباره چند خرس وحشی به ساکنان دهکده حمله کرده اند .یک شب دوباره خرسی به کلبه مزرعه دار حمله کرد .زن و فرزندان او از ترس جیغ و داد راه انداختند . اما دقایقی بعد سرو صدای درگیری مردی بیرون کلبه همه را متوجه خود کرد .آن مرد خرس دوم را با ضربتی حساب شده از پای درآورد و شر او را از سر زن و فرزند مزرعه دار کم کرد . آن مرد قیافه ای دلخراش و وحشتناک داشت اما زن مزرعه دار توانست همسر گمشده اش را در همان نگاه اول بشناسد . او با وجود زخمی که برداشته بود هنوز هم از مزرعه و فرزندانش شجاعانه محافظت می کرد .
آیا مزرعه دار زن و فرزندانش را دوست داشت ؟! چقدر ؟! چرا ؟!
یک نکته از دکتر علی شریعتی
با شدتی وحشیانه و جنون آمیز٬
آن چنان که قلبم را سخت به درد آورد٬
آرزو کردم ای کاش هم اکنون همچون مسیح٬
بی درنگ٬آسمان از روی زمین برم دارد٬
یا لااقل همچون قارون٬زمین دهان بگشاید و مرا در خود فرو بلعد.
اما...نه٬
من نه خوبی عیسی را داشتم و نه بدی قارون را.
من یک *متوسط*بی چاره بودم و ناچار٬
محکوم که پس از آن نیز*باشم و زندگی کنم*
نه٬باشم و زنده بمانم.
و در این وادی حیرت پر هول و بیهودگی سرشار٬گم باشم.
و همچون دانه ایی که شور و شوق های روییدن در درونش٬
خاموش می میرد و آرزوهای سبز درونش می پژمرد٬
در برزخ شوم این *پیدای زشت*
و آن *ناپیدای زیبا*خرد گردم.
که این سرگذشت دردناک و سرنوشت بی حاصل ماست.
و در برزخ دو سنگ این آسیای بی رحمی که ...
*زندگی* نام دارد!
آهنگ جدید و بسیار زیبای اشکین و امین رستمی به نام عاشق نمیشه
آهنگ جدید و بسیار شاد دی جی ادریس به نام تو رو دارم
میشود به یادش بود ...
. . . میشود آن لحظه هایی که با اتکا به پاهایت راه میروی به یاد کسانی باشی که ناچارند به چرخ های ویلچرشان اعتماد کنند ؛ میشود آن هنگام که آسوده نفس میکشی به یاد کسانی باشی که مجبورند تنها روی تختشان نفس های آخرشان را یکی یکی بشمارند ؛ میشود در میان حرفهایت ، خنده هایت ، به یاد اشک های آنهایی باشی که ناتوان از سخن گفتن به قطره اشکی اکتفا می کنند . چند لحظه فکرکن ، ببین ویرانت میکند وقتی در چشمان کودکی که تمام عشق و امیدت را نثارش کرده ای زل بزنی و به جای اینکه دشت سبز لبخند و عشق را برایش آرزو کنی لحظه شمار عمرش باشی و سرت را به دیواری تکیه دهی و زار بزنی . چقدر عذابت میدهد مرور افکار ی که در خیالت برای روزهایی قشنگ ساعت ها با آنها زندگی میکردی اما حالا نمی توانی حتی لحظه ای به آنها فکر کنی . فکر کنی که فرزند تو هم روزی همان کودک شاد و خندان گذشته می شود . چقدر سخت است وقتی که پشت به او دانه های اشک گونه هایت را خیس میکند ، اما مجبوری بخندی تا نفهمد که چه انتظار سختی در انتظارش نشسته .
ولربببو این بار دختر بچه ی 8 ساله ای که در اثر سنانحه ی رانندگی دچار مشکل مغزی و حرکتی شده.
این کوچولو چون باباش یه کارگر سادس محکوم به فنا شده .از شما هموطن عزیز عاجزانه تقاضای کمک دارم تا بتونیم به این کوچولو کمک کنیم
SmS + sMs = SMS
کلی اس ام اس توپ
@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@
میدونم بیداری داری ستاره ها رو می شماری ولی یکیشون کمه چون داره بهت مسیج میده منم خوابم نمی بره دارم گوسفندا رو می شمارم ولی یکیشون کمه چون داره مسیج می خونه
@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@
اخیرا کشف شده که حرف مورد علاقه ی دخترهای ایرنی در زبان فارسی (پ و خ ) می باشد مثلا دوست دارند که پول خرج کنند پسر خر کنند پدر خام کنند پراید خراب کنند جیب پیر مردها رو خالی کنند پاسبورت بگیرند برند خارج
@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@
مرا هر جور خواهی در به در کن
جفایت را از این هم بیشتر کن
بزن با عشق خود آتش به جانم
ولی آتش نشانی را خبر کن
@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@
میدونی تو مثل چی هستی ؟ مثل یک تصادف وحشتناک که کشته و مُرده زیاد داری
@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@
هزار تا رگ دارم و هزار تا رفیق اما تو شاهرگی و تک رفیق
@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@
یکی می پرسد اندوه تو از چیست؟
سبب ساز سکوت مبهمت کیست؟
برایش صادقانه می نویسم: برای آنکه باید باشد و نیست...
@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@
همین الان از آسمون زنگ زدند گفتن قشنگ ترین فرشته شون گم شده
... یه وقت منو لو ندی
@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@
اگه یه روز چشمات پر از اشک شد و نیاز به شونه ی کسی داشتی ، اصلا رو من حساب نکن! چون شونه مثل مسواک یه وسیله شخصیه
@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@
میگن وقتی یه خوشگل به آسمون نگاه میکنه ستاره ها چشمک میزنن و حال میکنن
یه وقت به آسمون نگاه نکنی گند بزنی به حالشون
@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@
اگه می خوای دوستت داشته باشم خط زیر رو بخون
دیدی کمبود محبت داری
@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@
اگه خسته ای: به من تکیه کن اگه تنهایی: بیا پیشم اگه بی پناهی: پناهتم اگه پول می خوای : مشترک مورد نظر در دسترس نمی باشد
@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@
اون چیه که از گل بهتره؟ از حوری قشنگ تره؟ از دنیا با ارزش تره؟ از فرشته پاک تره؟ . . .
واقعا که!!! تو هنوز منو نشناختی؟؟؟؟
@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@
مهم نیست که دلت دریا باشه یا برکه، مهم اینکه که نذاری کسی توش جیش کنه
@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@
به همسرت نیکی کن . اگر همسر نداری به دوست دخترت نیکی کن . اگر دوست دختر نداری یکی پیدا کن . اگر پیدا نکردی تلاش کن . اگر تلاشت نتیجه نداد خاک بر سرت کنن بی عرضه بی خاصیت
@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@
فردا یکی از عکساتو بردار بیار میخوایم ورق بازی کنیم آس دلمون گم شده
@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@
محبت تنها هدیه ای است که احتیاج به بسته بندی ندارد
@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@
دنیا <------
---------> تو
اگه گفتی این بعنی چی؟
یعنی تمام دنیا یک طرف، تو یک طرف
@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@
در پی فلج شدن صابر خانواده وی از آسید خلیل صحاف زاده(بابا بزرگ دینا) برای شفا دعوت به عمل میاورند و ان شاالله صابر شفا میگیرد
@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@
دستان پسرک می لرزید... چشمانش گشاد شده بود، دهانش باز مانده بود... توان حرف زدن نداشت... سکوت همه جا را فرا گرفته بود... آخر او هم مانده بود که چه طور میمون می تونه اس ام اس بخونه؟
@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@
این روزا که موقع افطار تو و خدا صابر رو از دعای خودت بی نصیب ندار و برای شفا گرفتنش دعا کن
@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@
عزیزم همه دنیا یه طرف ...
ذوق زده نشو .... تو هم همون طرف !!!
@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@
به فکر روز حسرت باش که یه وقت سر بزنگاه مامور بدرقه نیاد مثل هیچکس ببرتت !!!
@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@
دیگه بهت نمیگم برو به جهنم آخه مگه جهنمی ها چه گناهی کردن که باید موجودی مثل تورو تحمل کنن !!!؟
@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@
یه گل برات فرستادم ، اگه نرسید ببین تو چه گلی هستی که روش نشده بیاد!
@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@
با توجه به تفاوت نرخ sms فارسی and engilisi این اس ام اس only for پیچوندن computere مخابرات در تشخیص هزینه این sms ارسال شده است.
@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@
یک قطعه انگلیسی
As days go by, my feelings get stronger,
To be in ur arms, I can't wait any longer.
Look into my eyes & u'll see that it's true,
Day & Night my thoughts r of U..