گروه اینترنتی جرقه ایرانی

عاشقانه-خبری اس ام اس اهنگ موزیک شعر ادبی بهداشتی خدماتی-خفن-عکس-موبایل

گروه اینترنتی جرقه ایرانی

عاشقانه-خبری اس ام اس اهنگ موزیک شعر ادبی بهداشتی خدماتی-خفن-عکس-موبایل

بشقاب ها در ایران روز به روز بزرگتر می شوند و مردم چاق تر

بشقاب ها در ایران روز به روز بزرگتر می شوند و مردم چاق تر +++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++ عضو هیات علمی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی، گفت:تغذیه مناسب باید دارای سه ویژگی تنوع ، کفایت و تعادل باشد و افراط در هر یک از آنها می تواند منجر به چاقی شود دکتر ناصر کلانتری اظهار داشت:چاقی هم دلایل وراثتی و ژنتیکی دارد و هم به عوامل محیطی مربوط می شود . آنچه که امروز در جامعه ما به افزایش چاقی منجر شده بیشتر به عامل محیطی و الگوی تغذیه و سبک زندگی بر می گردد که می توان با اطلاع رسانی و آموزش الگوهای مناسب به اصلاح این روند کمک کرد. وی با بیان اینکه در حال حاضر در همه گروه های سنی ، شاهد افزایش چاقی هستیم، افزود: اکثر خانم های بالای 45 سال در کشور دچار چاقی هستند و اگر فرایند چاقی در دوران نوجوانی کنترل نشود 80 درصد آنها در بزرگسالی نیز با این مشکل همراه خواهند بود. این متخصص تغذیه در ادامه اظهار داشت: در هیچ کجای دنیا به اندازه ایران شاهد بزرگ شدن اندازه بشقاب ها نیستم و پرخوری در کشور به شدت افزایش یافته است .

تعریف مد:

تعریف مد:

 

کشش بیش از معمول صدا در حروف مدی را مد گویند.

انواع مد:

مد را از جهات گوناگون تقسیم بندی کرده اند ولی در مرحله ی اول می توان مد را از لحاظ نوع به دو دسته تقسیم کرد:

مد طبیعی و مد عارضی و درحقیقت مد عارضی ست که مورد بحث علم تجوید در مبحث مد است

مد طبیعی:که به آن مد اصلی هم گفته شده است و به مد فرعی نیز مشهور است ، همان میزان کششی است که در حروف مدی به طور طبیعی دیده می شود بطوری که جزو ذات آن حرف مدی ست و حرف مدی یا صدای کشیده بدون این مد شکل نمی گیرد لذا به آن مد ذاتی هم گفته اند.(البته در مورد هاء ضمیر این مدنوعی مد عارضی ست) و اقسامی هم برای آن ذکر شده است که تاثیری در میزان کشش مد ندارد و مد  به اندازه ی طبیعی، یعنی کشش صدای معمولی حرف مدی ست.اقسام مد طبیعی عبارتند از:

1- مد حروف مدی در حالت معمولی

2- مد بدل. در صورتی ست که حرف مد بعد از همزه بیایدمثل : (  آمن _ أوتینا _ إیماناً ) .

3- مد صله ی کوتاه (مد اشباع)و آن مدی ست که هاء ضمیر مکسور یا مضموم وقتی بین دو متحرک واقع شود به خود می گیردمثل : ( قال لَهُ صَاحبه  _انّهُ بعبادِهِ خَبیر بَصیر ) . ولی اگر ما قبل  یا ما بعد هاء ضمیر ساکن باشد مد نمی گیرد مگر در کلمه ی فیه مهاناً که فیهی مُهانا خوانده می شود. در ( وإن تَشکُروا یَرضَهُ لَکُم ) با اینکه هردو طرف هاء ضمیر متحرک است به قصر خوانده شده است.

4- مد طبیعی حرفی: مدی که در الف مدی حروف مقطعه ای که تلفظ ملفوظی آنها دو حرفی باشد، دیده می شود مثل طه که طا ها خوانده می شود یا  حروف (ها و یا) در کهیعص

5- مد العوض: منظور مد الف مدی ست که در اثر وقف به جای تنوین آمده است مثل : ( سَبیلا ) بدل (سبیلاً )

6- مد تمکین: در صورتی ست که یاء مدی قبل از یاء متحرکه بیاید مثل : ( الذی یُوعَدُون ) ،همچنین واو مدی که قبل از واو متحرکه بیایدمثل : ( آمنوا وعملوا الصّالحات ) و و نیز یاء مدی که بعداز آن یاء مشدد بیایدمثل : ( حیٌـیـتم )

مد عارضی (فرعی)

مد عارضی: در اصل همان مدی ست که مورد نظر ماست و منظور کشش بیش از معمول حروف مدی ست. که تقسیم بندی های دیگر همگی مربوط به مد عارضی ست.

نکته: مد،چه طبیعی و چه عارضی، از ویژگی های خاص صداهای کشیده یا همان حروف مدی ست و بقیه ی حروف در قرائت قرآن مد نمی گیرند واگر گفته می شود مثلا هاء ضمیر درحالت اشباع نوعی مد می گیرد در حقیقت صدای کوتاه آن به صدای کشیده تبدیل شده است .

نکته دوم: در بعضی از کتب تجویداز مد سکون عارضی به عنوان مد عارضی نام برده شده که در اصل یکی از انواع مد های عارضی تقسیم بندی ماست که در باره ی آن توضیح خواهیم داد.ما طبق نظر مشهور هرنوع کشش بیش از معمول حروف مدی را-که قائدتا سبب دارد مد عارضی گرفتیم.

 

تقسیم بندی مد عارضی:

معمولا بر اساس سبب مد و میزان کشش آن ، مد را تقسیم بندی می کنند.و سبب مد می تواند سه چیز باشد همزه سکون و تشدید(در حقیقت دو سبب برای مد وجود دارد چون تشدید هم  در حرف اول سکون دارد ولی به علت تفاوت در میزان کشش، این دو سبب را جدا دانسته اند

اگر سبب مد همزه باشد دو نوع مد می تواند شکل بگیرد:

مد متصل: و آن وقتی ست که حرف مدی و سبب آن که همزه باشد هردو در یک کلمه قرار داشته باشند. سَماء

مد منفصل:اگر حرف مدی در آخر یک کلمه و سبب مد (همزه) در اول کلمه ی بعد باشد مد منفصل نامیده می شود.به این مد مد جایز یا مستحب نیز می گویند. مَااَنزَلَ

 

اگر سبب مد سکون باشد:

مدی که سبب آن  سکون است نیز بر دو نوع است لازم و عارض.

مد سکون لازم: یعنی سکون بعد از آن دائمی ست و در اثر وقف پدید نیامده است واین در حروف مقطعه ی قرآن است.در اصل حروف مقطعه ای که تلفظ ملفوظی آنها سه حرفی باشد(یعنی نام آنها سه حرفی باشد) مد می گیرند(به این مد، مد سکون لازم حرفی یا مُظهر حرفی نیز گفته شده است) مثل لام و میم در الم

مد سکون عارضی: اگر سبب مد که سکون است در اثر وقف باشد آن را مد سکون عارضی نامند چون سکون در اصل کلمه نبوده و به علت وقف حاصل شده است.این مد را نیز از جمله ی مد های جایز به حساب آورده اند.(به این مد، مد سکون عارض مُظهر نیز می گویند) یؤمنون(در حالت وقف)

مدی که سبب آن تشدید است: نیز بر دو قسم لازم و عارضی ست.که معمولا به آن مد تشدید لازم یا عارضی نمی گویند بلکه مشهور به مد لازم و مد عارض است..

 

مد لازم : مدی ست که سبب آن تشدیدی است که بعد از حرف مدی واقع شده و هردو در یک کلمه اند.(به این مد،مد سکون لازم مدغم کلمی نیز گفته شده است.مدغم به علت ادغامی که در حرف بعد از مد وجود دارد.)ضالّین، حاجّ

مد عارض: این نوع مد در روایت حفص نیامده است ولی منظور این است که حرف مد در یک کلمه و سبب آن که سکون است در اول کلمه ی بعد بیاید(به این مد، مد سکون عارض مدغم نیز می گویند) مثل قیل لََّهم که لام قیلَ در لام لَهُم ادغام شده و مشدد می شود و یاء قیلَ ناچار مد می گیرد و به این خاطر به آن مد عارض گفته اند که سبب مد که تشدید باشد ذاتی نبوده است.

 

میزان کشش مد:

ملاک مشهور در معیار کشش مد باز کردن یا بستن انگشتان است . ولی ما به دلایلی میزان کشش معمول در حرف مد را معیار سنجش طول مد قرار می دهیم.

در اصل مقدار کشش صدا در حروف مدی به اندازه ی دو حرکت کوتاه است مثلا طول دو فتحه به اندازه ی یک الف مدی ست با این مقدمه می توان میزان مد راچنین تعیین کرد

به طور کلی میزان کشش حروف مدی سه حالت دارد

1- قصر یعنی کشش طبیعی حروف مدی(به اندازه ی دو حرکت کوتاه)

2-توسط یعنی کشش صدا به اندازه ی دو حرف مدی (باز کردن یا بستن دو  انگشت)

3-طول یعنی کشش صوت به اندازه ی سه حرف مدی (بازکردن یا بستن سه انگشت)

4- مد که بسته به نوع مد میزان کشش از سه حرف مدی تا شش و یا هفت حرف مدی می باشد(در حقیقت اگر کشش صوت به قدر طول(سه حرف مدی) یا بیشتر باشد به آن مد می گویند. بعضی ها هم طول را مقوله ای جدا گانه حساب کرده و فقط کشش بیش از سه حرکت(سه حرف مدی ) را مد می خوانند.

 

میزان طول صدا درمد منفصل: میزان کشش به طول است یعنی به اندازه ی سه حرف مدی( یا باز کردن دو تا سه انگشت).البته بنا بر روایت حفص می توان این حالت را بدون مد و به قصر خواند ولی باید یکنواختی قرائت حفظ شود یعنی نمی توان در حین قرائت وقتی به موضع مد منفصل رسیدیم یک بار با مد  بخوانیم ودر جای دیگر به قصر تلاوت کنیم بلکه باید یک روش را بر گزید در روایت حفص مشهور این است که در قرائت های سریع و یا آنچه امروزه به ترتیل معروف است موارد مد منفصل را به قصر و بدون کشش  می خوانندو به همان مد طبیعی حروف مدی اکتفا می شود.مثل قرائت های ترتیل اکثر قراء مصری.و از طرفی وقتی قرائت به صورت تحقیق باشد که در ایران به صوت معروف است، مد های منفصل را نیز به اندازه ای که گفته شد می کشند.

میزان کشش صوت در مد متصل:میزان کشش در این مد به اندازه ی سه تا چهارحرف مدی ست(باز کردن سه تا چهار انگشت) این مد را باید حتما رعایت کرد به همین خاطر به آن مد واجب هم گفته اند.

میزان مد سکون لازم :یا میزان مد در حروف مقطعه در روایت حفص به اندازه ی شش حرف مدی یا باز کردن شش انگشت است.

میزان مد سکون عارضی: جایز است به طول و توسط یا قصر خوانده شود ولی اگر به طول خوانده شد مشهور این است که بیش از سه حرف مدی(یعنی باز کردن سه انگشت) کشیده نشود.

میزان کشش صدا در مد لازم(مدی که سبب آن تشدید است) کشش صدای حرف مدی در این حالت نیز به اندازه ی مد حروف مقطعه است یعنی شش حرف مدی یا باز کردن شش انگشت.

مد عارضی که سبب آن تشدید باشد در روایت حفص نیست با این حال میزان کشش در چنین مدی بنا بر قرائات مختلف به قصر توسط و مد است.

 

مد لفظی و مد معنوی:

تقسیم بندی دیگری برای مد نیز هست که بر اساس سبب مد می باشد یکی اینکه سبب مد لفظی باشد یعنی در عبارت آمده باشد مثل تمام مواردی که ذکر شد. ودیگر اینکه سبب مد معنوی باشد یعنی علتی از علل ذکر شده برای مد در کلام موجود نباشد ولی به علت مبالغه یا زیاده روی در نفی یا جهت تاکید،حرف مدی بیش از حد معمول کشیده شود که در روایت حفص چنین موردی نیامده است و این روش ابن کثیر مکی وحمزه ی کوفی ست مثلا الف مدی را در این کلمات با مد خوانده اند.لا جَرَمَ، لاتأکلواالرّبا

 

مد تعظیمی:

به مد جملاتی مثل لا اله الا الله و لا اله الا انت مد تعظیمی نیز گفته اند که به معنی تعظیم و تاکید بر اثبات وجود خدا و نفی خدایان باطل است.

 

مد در حروف لین :

منظور از حروف لین واو و یاء ساکن ماقبل مفتوح است.در اصل میزان کشش صدا ی این دو حرف در چنین حالتی در حد معمول است و یا به قول ابن جزری حتی کمتر از الف (در روایت حفص) یَوم الدّین. ولی اگر سبب مد بعد از این حروف بیاید(همزه یا سکون) به این حروف نیز دو تا سه الف مد داده می شود.خَوف، شَی ء.

 

اقسام چهار گانه ی مد در حروف لین:

نوع اول: همزه که سبب مد است در میان کلمه واقع شود که در این صورت حرف لین به قصر یعنی به اندازه ی یک الف کشیده می شود (ازرق به مد، طول وتوسط خوانده ولی طریقه ی اکثر قراء قصر است.مثل سَو ئَة اخیه، کَهَیئة الطّیر، لا تَیاَسُوا (اگر سبب مد بعد از حرف لین نباشد کشش آن کمتر از یک الف ولی بیشتر از یک حرکت کوتاه است یَومِ الدّین)

 

نوع دوم: همزه در آخر کلمه بیاید که در این حالت حرف لین به هر چهار حالت مد،طول،توسط و قصر خوانده شده است ولی طریقه ی اکثر قراء این است که در حالت وصل به قصر و در زمان وقف به یکی از سه حالت دیگر می خوانند.مثل سَوء، شَی ء

اگر حرف لین و همزه در دو کلمه واقع شود تمام قراء به قصر خوانده اند مانند  دخَلَو اِلی.

 

نوع سوم:آن است که سبب مد حرف لین سکون لازم(ذاتی) باشد که در این صورت حرف لین به مد، طول و یا توسط خوانده می شود(بعضی به قصر نیز جایز دانسته اند) مثل عین در کهیعص که عین یک حرف است ولی به صورت ملفوضی و به شکل سه حرف تلفظ می گردد و یاء ساکن ما قبل مفتوح لفظ عین حرف لین و سکون لازم مُظهر نون سبب مد آن است.

 

نوع چهارم: حالتی ست که سبب مد حرف لین سکون عارضی باشد. در این حالت نیز حرف لین به هر چهار شکل خوانده شده است ولی گفته اند اولی خواندن به توسط یا قصر است تا فرقی با قسم سوم داشته باشد.مثال ها: بَیع، اَجلَین،رَجُلَین.

که در حالت وقف این امر صورت می گیرد و در حالت وصل باید به قصر خوانده شود.

گفته اند میزان کشش صوت در حروف مدی نزد قراء سبعه از این قرار بوده: ابو عمرو به میزان دو الف،ابن عامر و کسائی به اندازه ی سه الف،عاصم به قدر چهار الف،همزه پنج الف و نافع و ابن کثیر تا هفت الف.

نمونه های دیگر تقسیم بندی مد:

 

تقسیم بندی دیگر:

مد منفصل یا جایز:سبب همزه ای که در آغاز کلمه ی بعد باشد

مد متصل یا واجب. سبب همزه است به طوری که با حرف مدی در یک کلمه باشند

 

مد لازم:سبب سکون است چه حرف ساکن سبب مد باشد چه تشدید .اگر سکون سبب مد باشد آن را سکون مُظهر و اگر تشدید سبب مد باشد آنرا سکون مدغم خوانند.

 

تقسیم بندی دیگر:

الف :أصلى:وهو المد الطبیعى الذى لا تقوم ذات حرف المد إلا بة ولا یتوقف على سبب من همزة أو بسکون نحو " نوحیها " ومقدارة حرکتان .

 

ب -فرعى : وهو الذى یتوقف على سبب من همزة أو سکون واقسامة أربعة :

1- متصل: وهو ماوقع بعدة الهمزة متصلا بة فى کلمة نحو" جاء - جىء - وقروء "  وحکمة الوجوب ومقدارة أربع حرکات او خمس .

2- منفصل :وهوماوقع بعدة الهمزة منفصل عنة فى کلمة أخرى نحو " یأیها - وفى أمها - وقولوآمنا " وحکمة الجواز ومقدارة أیضا اربع حرکات او خمس0

3- عارض: وهو الذی عرض فیة بعد حرف المد أو اللین سکون للوقوف نحو " نستعین - ومتاب والمفلحون - وبیت - وخوف " وحکمة الجواز ومقدارة حرکتان أو أربع أو ست 0

4-لازم : وهو قسمان :

 

1-لازم کلمى : وهو الذى أتى بعده سکون أصلى فى کلمتة ویسمى مثقلا إن أدغم الساکن فى غیرة نحو " الحاقة " ومخففا إن لم یدغم نحو " آلآن " .

 

2-لازم حرفى : وهوالذى أتى بعده سکون فى حرف هجاؤه ثلاثة أحرف أو سطها حرف مد أو لین وحروفة ثمانیة فى فواتح السور جمعها بعضهم فى قولة " نقص عسلکم " ویسمى أیضا مثقلا إذا أدغم ثالثة نحو لام من " آلم " ومخففا إذا لم یدغم نحو " میم من " آلم وحم " وحکم کل من القسمین بنوعیة الوجوب ومقداره ست حرکات على الراجح إلا العین من فاتحتی مریم والشورى ففیها المد بقدر ست وأربع ومقدار الحرکة قدر رفع الإصبع أو وضعة0

 

الاول کلمى مثقل :-    وهو کلمة وجد فیها بعد حرف المد ساکن مشدد مثل اتحاجون .

 

الثانى کلمى مخفف :-  وهو کلمه وجد فیها بعد حرف المد ساکن مخفف مثل الآن موضعى یونس ولا ثالث لهما .

 

الثالث حرفى مثقل :-   وهو حرف ثلاثىالنطق فى فواتح السور أدغم آخره فیما بعده مثل لام من ألم .

 

الرابع حرفی مخفف :- وهو حرف ثلاثى النطق فى فواتح السور لم یدغم فى غیره مثل ق ولام من الر

 

 

 

درصد از جوانان در پیروی از مدل پوشش تحت تأثیر دیگران هستند26

براساس نظرسنجی سازمان ملی جوانان، حدود ۲۶ درصد از جوانان در خصوص انتخاب مدل پوشش و آرایش تحت تأثیر دیگران هستند.

براساس نظرسنجی سازمان ملی جوانان، حدود ۲۶ درصد از جوانان در خصوص انتخاب مدل پوشش و آرایش تحت تأثیر دیگران هستند.

بر اساس این نظرسنجی، بخش عوامل موثر در انتخاب مدل پوشش و آرایش نشان می‌دهد که در انتخاب مدل پوشش و آرایش به ترتیب علاقه شخصی، مادر، همسر و پدر قرار دارد. همچنین از دیگر عوامل تأثیرگذار در گزینش مدل پوشش و آرایش افراد سن، وضع تاهل و تحصیلات است.

برطبق این گزارش، انتخاب مدل پوشش و آرایش گروه‌های سنی ۱۵-۲۹، مجردها و متاهل‌ها و افراد با تحصیلات مختلف بیشتر تحت تاثیر علاقه شخصی خود هستند و در درجات بعدی مادر، پدر و همسر قرار دارند.

بر اساس این نظرسنجی، گروه سنی ۲۰ تا ۲۴ ، مجردان و افراد با سطح تحصیلات فوق دیپلم و بالاتر بیش از سایرین به علاقه شخصی خود در انتخاب مدل پوشش و آرایش توجه می‌کنند.

در این گزارش جوانان ۱۵ تا ۱۹ سال در مقایسه با سایر گروه‌های سنی به نقش مادر و پدر خود در این زمینه اهمیت می‌دهند.

همچنین افراد با تحصیلات زیر دیپلم نیز بیش از سایر افراد به نظر پدر و مادرشان توجه می‌کنند.

بر اساس این نظرسنجی تفاوت‌هایی در گزینش مدل پوشش و آرایش بر اساس سطح تحصیلات پدر، مادر و محل زندگی پاسخگویان مشاهده می‌شود. به عنوان مثال افرادی که سطح تحصیلات پدر و مادرشان دیپلم است بیشتر از بقیه مدل پوشش و آرایش را تحت تاثیر علاقه شخصی‌شان انتخاب می‌کنند.

این در حالیست که انتخاب مدل پوشش و آرایش تحت تاثیر پدر و مادر و همسر بیشتر در بین کسانی بیشتر رواج دارد که میزان تحصیلات پدر و مادرشان زیر دیپلم است. در برخی از موارد تفاوت خیلی ناچیز و غیر قابل اعتناست.

همچنین نتایج جدول نشان می‌دهد با کاسته شدن از میزان توسعه یافتگی محل سکونت افراد از میزان تاثیر علاقه شخصی در انتخاب مدل پوشش و آرایش کاسته می‌شود و در عوض تاثیر پدران و مادران و همسران به ویژه در روستاها بیشتر به چشم‌ می‌آید.

از دیگر نتایج نظرسنجی سازمان ملی جوانان اینگونه استباط می شود که انتخاب مدل پوشش و آرایش عواملی همچون نگرش به خانواده، نگرش به محیط آموزشی، میزان استفاده از رسانه‌ها و اعتماد و عزت نفس تاثیر معناداری دارد.

به عنوان مثال افرادی که نگرش منفی‌تری نسبت به خانواده دارند، ۸۰ درصد مدل پوشش و آرایش خود را تحت تاثیر علاقه شخصی‌شان انتخاب می‌کنند. در حالی که انتخاب مدل پوشش و آرایش تحت تاثیر پدر و مادر بیشتر در بین کسانی بیشتر رواج دارد که نگرششان نسبت به خانواده مثبت‌تر است. ۹/۸ از جوانانی که دارای نگرش مثبت به خانواده هستند تحت تأثیر مادر و ۳/۴ تحت تأثیر پدر هستند.

 

قانون، مد نمی سازد

اینکه صرفاً بگوییم می خواهیم جلوی مدهای غربی را بگیریم و برای نوع لباس پوشیدن مردم طرح دهیم و قانون وضع کنیم چقدر منطقی به نظر می رسد؟در تاثیرگذاری رسانه های کشورهای غربی (از طریق ماهواره _ سینما _ کتاب و...) بر روی فرهنگمان شکی نیست اما....

انسان در مقابل سرما و گرما نیاز به پوشش را احساس کرد و در پی پوشیدن بدن خویش برآمد و چاره ای اندیشید. می توان گفت پس از غذا و هوا هیچ چیز به اندازه لباس برای انسان ضروری نیست. شاید به همین علت است که یکی از مهمترین کارهای بشر اختراع پوشش و لباس بوده است.لباس به غیر از پوشاندن جسم انسان از گرما و سرما نیاز به زیبایی و زیباجویی روان او را هم ارضا می کند.دین مبین اسلام نیاز به زیبایی انسان را محترم می شمارد و توصیه های زیادی درباره لباس دارد. در بحارالانوار آمده است: لباس به تن کن و زیبا شو، بدرستی که خداوند زیباست و زیبایی را دوست می دارد ولی باید از مال حلال باشد.جامعه ما امروز درگیر مسئله ای به نام پوشش و لباس ملی است و هر بار که صحبت از لباس ملی و طراحی آن به میان می آید این سؤال به مطرح می شود که ساختن جامعه ای پویا _ شاد و سرزنده به چه ابزارها و روشهایی نیاز دارد؟

اینکه صرفاً بگوییم می خواهیم جلوی مدهای غربی را بگیریم و برای نوع لباس پوشیدن مردم طرح دهیم و قانون وضع کنیم چقدر منطقی به نظر می رسد؟در تاثیرگذاری رسانه های کشورهای غربی (از طریق ماهواره _ سینما _ کتاب و...) بر روی فرهنگمان شکی نیست اما آیا دولتمردان و متفکران فرهنگی ما الگوی جذابی به جوان پر از سؤال و شور و نشاط ایرانی ارائه داده اند و کوششی در جهت فرهنگ سازی برای نسل جوان ایران _ اسلامی انجام شده است؟برای بررسی مسئله مد و لباس به دیدار آقای منصور بهرامی مدیر انجمن تحلیل رفتار متقابل ایران رفتیم و با ایشان به گفتگو نشستیم. حاصل این گفت را در ادامه می خوانید.

▪مد از نظر روان شناختی چه تعریفی دارد؟

- می توان گفت ما سه موضوع نزدیک و شبیه به هم در این مبحث داریم ۱ _ مد ۲ _ تقلید ۳- پیروی که هر کدام از اینها بصورت زنجیره ای بهم مرتبط و متصل هستند.

هر ۳ موضوع بالا بسیاری اوقات شبیه انجام یک عمل (بطور مثال پاکیزه شدن) با درجات وسواس بسیار نزدیک به هم هستند و بسیاری از اوقات هم مرز مشخص و دقیقی بین آنها وجود ندارد و به اصطلاح همپوشانی دارند، ولی در هر صورت داشتن الگوها، باورها و کسب توجه از ابزار اصلی مدگرایی محسوب می شوند.

به طور معمول هر رفتار و یا گفتاری که با توجه به ارزشها و یا ضدارزشهای جامعه صورت بگیرد و به نوعی موجب کسب توجه و از دیدگاه تحلیل رفتار به نوعی نوازش نمایشی محسوب شود به آن مد می گوییم.

▪مدیا نوازش نمایشی را از دیدگاه تحلیل رفتار بیشتر توضیح دهید.

- انسان در هر ارتباط متقابلی بدنبال کسب نوازش و توجه است. به طور کلی می توان گفت: نوازش عبارتست از توجه به حضور دیگری که ممکن است به صورت تماس جسمانی _ تماس دیداری (نگاه کردن) و یا کلامی باشد که نیاز انسان به توجه و تایید از سوی دیگران را ارضا نماید.

در واقع نوازش واحدی از توجه است که در فرد ایجاد انگیزه می کند، نوازش مورد نیاز بشر است و در صورت محروم شدن از آن احساس طردشدگی بوجود می آید.

میل به نوازش در هر فرد با اشخاص دیگر متفاوت است اما نیاز به نوازش در تمام انسانها وجود دارد. نوازش نمایشی یکی از اشکال نوازش است. افرادی که از طریق تغییر در شکل ظاهری خود (لباس پوشیدن _ آرایش کردن و....) و یا رفتارهای خاص مانند سیگار کشیدن، رانندگی بصورت غیرمعمول و یا از طریق غیرکلامی مانند افرادی که از الفاظ خاص خارجی (بیگانه) را در محاوره های روزمره خود بکار می برند و یا کسانی که از جواهرات بصورت غیرمعمول استفاده می کنند، به نوعی درصدد جلب توجه از طریق نوازشهای نمایشی هستند.

▪ مد را به چند دسته می توان تقسیم کرد؟

- به دو دسته؛ مدهای ارزشی و غیر ارزشی. مد خاصی در یک زمان می تواند شکل ارزشی داشته باشد و در زمانی دیگر شکل ضدارزشی پیدا کند به عنوان مثال سیگار کشیدن در سالهای دهه ۶۰ میلادی در اروپا به نوعی موجب کسب توجه از طریق نوازشهای نمایشی بوده است (ارزش بوده) در صورتی که امروز همین عمل به نوعی ضدارزش است و یا در مورد چاقی و لاغری که در یک زمان (سالهای دور) خانمهای چاق به نوعی الگوهای مد بودند در صورتی که بعد از مدتی این مسئله تغییر کرده و خانم هایی که استخوان بندی ریز داشتند الگوهای مد روز شدند.

▪ تاثیرات مد بر روی خانواده و جامعه چیست و نحوه برخورد با آن چگونه باید باشد؟

- چون مد پذیرش یک الگوی رفتاری جدید است و تغییر در رفتار فرد تاثیر مستقیم بر روی فرهنگ خانواده و جامعه دارد برای هرگونه برخورد اعم از پذیرش و یا نفی آن که به نوعی ظاهرگرایی و فرم گرایی محسوب می شود باید از ابزار فرهنگی استفاده کرد و نباید فراموش شود که هیچ فرهنگی را با جبر و قانون نمی توان به مردم تحمیل کرد.

به طور مثال در زمان حکومت پهلوی اول با زور و ارعاب سعی به برداشتن حجاب زنان داشتند. (کشف حجاب) و نتایج مقاومتی که از طرف مردم در برابر این تصمیم نسنجیده و غیرمنطقی صورت گرفت را هم می دانیم پس باورهای فرهنگی مردم را با دستورات حکومتی و قانون و به زور نمی توان نفی کرد و یا تغییر داد. به نظر من دولت فقط باید سیاستگذاری کند و با جایگزینی ارزشهای مورد باور عموم مردم فرهنگ سازی را به خود مردم بسپارد.

▪ آیا مد می تواند تبدیل به بخشی از فرهنگ جامعه شود؟

- بله می تواند. علاقه به مد ابتدا در بین مردم یک جامعه بوجود می آید بعد به صورت عادت در می آید و تدریجاً بخشی از فرهنگ جامعه می گردد. این مد هر چقدر با باورهای سنتی، فرهنگی و دینی یک جامعه همسویی داشته باشد سریعتر جای خود را در میان فرهنگ مردم باز می کند و در میان آنان رسوب می نماید. خارج از اینکه این باور از نظر قانونی هنجار و یا ناهنجار باشد.

▪ چرا زنان نسبت به مردان گرایش بیشتری نسبت به مد دارند؟

- بخشی از این گرایش به خاطر نوع جنسیت فرد، غریزی است ولی به لحاظ عدم امکان کسب توجه از طریق فعالیت های اجتماعی و حضور در جامعه و کسب نوازشهای نمایشی گرایش زنان به مد قوی تر از مردان است.

▪ تعریف پوشش مناسب چیست و تاثیر آن بر شخصیت فرد چگونه است؟

- پوشش به نوعی ریشه در فرهنگ و رسوم هر جامعه ای دارد و عوامل مذهبی _ جغرافیایی _ اقتصادی و فرهنگی تاثیر مستقیم در شکل نوع پوشش افراد آن جامعه دارد بطوریکه بصورت کاملاً سنتی و فرهنگی رنگ لباس فرد می تواند سبب ایجاد ارتباط غیرکلامی شود. مانند پوشیدن لباس تیره و سیاه در مراسم عزاداری برای ابراز همدردی و غم و اندوه و یا لباس روشن و سفید برای مراسم عروسی و جشنها برای ابراز غیرکلامی شادی و سرور فرد و یا کت و شلوار تیره بصورت رسمی برای سیاستمداران.

انتخاب پوشش مناسب با توجه به روحیات و باورهای هر فرد تاثیر مستقیم بر احساس هویت وی دارد. اگر با دقت به تجربه تاریخی کشورهای دیگر نگاه کنیم کشورهایی که سعی در جایگزینی یک پوشش حکومتی و متحدالشکل برای تمام افراد جامعه بدون در نظر گرفتن تفاوت فرهنگها و ارزشهای مردم داشته اند شکست خورده اند (بطور مثال کشور چین در زمان انقلاب مائو و یا اتحاد جماهیر شوروی).

 

▪ از نظر روان شناختی چه افرادی به پوششهای غیرمعمول گرایش دارند؟

- مدگرایی بیشتر در بین جوانانی مشاهده می شود که در زمان شکل گیری و بلوغ شخصیتی خود هستند. در حالت مثبت با الگوبرداری از رفتارهای همسو با فرهنگ و جامعه در جهت درست حرکت می کنند و در حالت دیگر(منفی) به سمت سرکشی و تمرد از قوانین و فرهنگ جامعه می روند، که در هر دو حالت پیام «من هستم!» را با رفتارهای خاص خودشان به محیط اطرافشان اعلام می کنند. اینجاست که باید با مدگرایی بصورت ریشه ای برخورد شود و بدنبال علت این رفتارها بود.

 

اصولاً کودک _ نوجوان و جوانانی که از نظر شخصیتی مورد تایید خانواده _ فرهنگ و جامعه خود قرار نگیرند بدنبال گروههای هم سن و مدگرایی می روند.

حتی از بعد سیاسی گاهی پیروی از مد نوعی مقاومت در برابر جریانهای قانونی و فرهنگی جامعه است.

▪ شما مدگرایی را چگونه ارزیابی می کنید؟

- چنانچه هر نوع مدگرایی موجب صدمه رسیدن روحی جسمی و روانی به خود و دیگران نشود و در یک تعادل احساسی _ منطقی قرار بگیرد کاملاً از دیدگاه من قابل قبول است.

▪مد چه جایگاهی از دیدگاه بازیهای روانی دارد؟

- بازیهای روانی ابتدا بین کودک و والدین مبادله می شود و کودک در این بازی برای کسب توجه مهارت می کند.

مثل بازی روانی «مال من بهتره» و یا «ببین من چه کارهایی می تونم انجام بدم (بکنم)» و... مثال واضح این بازی روانی در بین نوجوانان جلب توجه از طریق تحسین شدن لباس و کفش اوست و یا انجام کارهای غیرعادی (معمول) که این هم برای کسب توجه دیگران صورت می گیرد.

▪ تصویب قوانین و اعمال سلایق حکومتی تا چه اندازه می تواند مانع از رسوخ دیگر فرهنگ ها در جامعه ما شود؟

- می توانم بگویم هرگونه اعمال زور و قانون حتی در چارچوب قوانین تصویب شده علاوه بر نداشتن اثر مثبت بر روی جامعه موجب مقاومت پنهان افراد در برابر این فشار می گردد، به صورت ظاهری ممکن است در محیط هایی که جبر یا قانون حاکم است به این قوانین عمل شود (اجرا شوند) ولی خارج از آن محیط مانند فضاهای خصوصی و دوستانه (منزل) طبق خواسته های خود عمل می کنند و قانون نمی تواند بر تمام فضاهای شخصی و خصوصی افراد نظارت داشته باشد.

مجدداً تاکید می کنم تغییر هر رفتار فرهنگی باید با وسایل فرهنگی و آموزشی بسترسازی شود تا در نهایت به نتیجه مطلوب برسیم.

زمانی که قانون نتواند ارزشها و سلایق مورد قبول و پسند جوانان را ارایه دهد ابزاری بجز ابزار و شیوه فرهنگی جوابگوی نیازها و سلایق جوانان نیست.

▪ به نظر شما در سالهای پس از انقلاب اسلامی فرهنگ سازی در زمینه پوشش و لباس در میان مردم صورت گرفته است؟

- الگوهایی در این سالها ارائه داده شده ولی نتیجه نداشته است و شاهد این حرف هم مغایرت پوششی بعضی از افراد با فرهنگ جامعه و یا مقابله آنها بصورت مقاومت منفی بوده است. علت این مسئله را هم باید در عدم فرهنگ سازی مناسب و ایجاد باور صحیح در بین مردم و توجه به ذوق و سلیقه مردم جستجو کرد.

▪ شما طرح موضوعی مثل لباس ملی را چگونه می بینید؟

- لباس و پوشش ملی را از خارج از مردم نمی توان با قانون و طرح بر روی فرهنگ و سلایق جامعه اعمال کرد بلکه طبق باورهای هر جامعه و قومی و با توجه به فرهنگ آنان یک مسئله کاملاً خودجوش است.

تعیین پوشش برای مردم به نوعی تغییر در هویت فرهنگی آنهاست و طرح مورد باور درونی فرهنگ اقوام مختلف نخواهد بود.

به عبارت دیگر اگر مجلس لباسی را به عنوان لباس ملی تعیین کند و قوه قهریه و دولت آن را با اعلام اینکه قانون است بر تن مردم کنند، از هم اکنون ناموفق بودن این طرح مشخص است. در انتخاب لباس عناصر فرهنگی، سنتی و باورهای مردم و حتی عنصر زیبایی و ارزشی مهمترین عوامل تعیین کننده پوشش این جامعه محسوب می شوند.

▪ برای داشتن الگوهای جذاب ایرانی چه باید کرد؟

- باید به نیازها و خواسته های روز جوانان جامعه توجه کرد نیاز به تنوع طلبی، شاد بودن، توجه به سلایق مختلف از نیازهای تمام افراد یک جامعه است که اگر با فرهنگ آن جامعه ترکیب شود می تواند الگوهای جذابی برای جامعه ما باشد.

 

 

"مد" شدن طلاق توافقی در ایران

 

همه می‌دونن که بچه طلاقم، اما چون مثل خودم با این اوصاف زیاده، چندان تنها نیستم.

تازه ترین آمارهای اعلام شده از سوی مقامهای رسمی کشور، حکایت از یک رویداد تکان دهنده و تلخ در جامعه ایران دارد:" طلاق توافقی" در حال تبدیل شدن به یک "مد" در میان خانواده ها است و دیگر، جدا شدن زن و مرد از یکدیگر قبیح تلقی نمی شود. خبرگزاری ایسنا در این زمینه به نقل از معاون قضایی رییس کل دادگستری تهران گزارش داد: 82 درصد طلاق‌های کشور در سال 85 توافقی بوده است.

دکتر محمد اسحاقی معاون مطالعات و تحقیقات سازمان ملی جوانان نیز در گفت وگو با خبرگزاری مهر، افزایش طلاق های توافقی را موضوعی نگران کننده در جامعه دانست و خواستار بازنگری اصولی این امر در دادگاهها و سیستم قضایی کشور شد.

آمارهای یادشده بیش از هر چیز، نمایانگر شکسته شدن قبح طلاق در بین زنان و مردان ایرانی است. شاخص‌های مهم اینگونه طلاق، مسایل اقتصادی، مسایل خانوادگی و مشکلات رفتاری، جسمی و جنسی،‌ اعتیاد، فقر و مانند آن است اما بیش از هر چیز نشان از آگاهی لازم افراد از یکدیگر پیش از ازدواج دارد. پس از ازدواج نیز اینگونه زن و شوهرهای جوان به سراغ راحت ترین گزینه یعنی طلاق توافقی می روند، بدون آنکه به پیامدهای آن و قبح اجتماعی آن بیندیشند.

"همه می‌دونن که بچه طلاقم، اما چون مثل خودم با این اوصاف زیاده، چندان تنها نیستم. دو ساله که با مادرم زندگی می‌کنم و بابام دیگه سوراغمون نمی‌یاد، توافق کردن که دیگه با هم کاری نداشتن باشن، من ماله مامانم باشم و مامانم از مهریه‌ش بگذره! مامانم می‌گه اگه با بابات سر زندگی کردن توافق نداشتیم، حداقل سر طلاق به توافق رسیدیم. اما کاش همه چیز به همین توافق تموم می‌شد، من دوازده سالمه، اما نگاه و رفتار مردم رو که مثل خنجر به قلبمون می‌ره رو می‌فهمم، چه برسه به مامانم! تا آخر هفته باید این خونه رو خالی کنیم، اما هنوز جایی پیدا نکردیم؛ به یه زن تنها و یه پسربچه خونه نمی‌دن، ‌اونم وقتی مطلقه باشه! عوضش بابام الان داره با نامزدش خونه جدید شونو نقاشی می‌کنه و بهشون خوش می‌گذره! "

اینها، اظهارات یک فرزند خانواده طلاق است، اما او در این سرنوشت تلخ تنها نیست. اگر خوب به اطراف خود دقت کنید، می بینید این روزها هر کسی برای خودش یا اطرافیانش حداقل یکبار شاهد طلاق بوده است: خاله‌ای، عمه‌ای، دختر عمویی، دوستی، حتی پدر، مادر، برادری، خواهری و یا خودش!

دامنه طلاق به عنوان امری که گفته می‌شود «هیچ حلالی در نزد خدا منفورتر از آن نیست» از معدود موارد یک دهه پیش جامعه ایران بود اما حالا با آمارهای تکان دهنده پشت دیوار خانه‌ها قرار گرفته است.

اگر این روزها تعداد عروسی‌ها در بین فامیل‌ها کم شده،‌ اگر دختران و پسران 30 ساله و 35 ساله حتی خواب ازدواج را هم نمی‌بینند، اگر بچه‌های کوچک ما به جای چگونگی تحکیم بنیان خانواده با مبانی حقوق زن برای گرفتن مهریه و نفقه و ... بیشتر آشنا می‌شوند، همه و همه زنگ‌هایی است که سال‌هاست برای ما به صدا درآمده و ما انگارنمی‌شنویم و به این چیزها عادت کرده‌ایم.

طلاق و مطلقه بودن تا چند سال پیش یکی از بدترین سرنوشت‌های یک زوج به شمار می‌رفت‌؛ اما انگار پوست ما در برابر این زخم‌ عمیق، بی احساس شده است، انگار تعداد زنانی که این اقدام را کاملا در جهت آزادی تلقی می‌کنند و همراه با مردانشان، بهایی به پیوند گسسته شده و عواقب آن برای خود، فرزندان و البته جامعه نمی‌دهند و یا نمی‌دانند که باید بهایی بدهند، بیشتر شده است!

در نظر سنجی‌های پیمایشی دانشجویان، آمارهای نگران کننده از افسردگی در بین کودکان طلاق فراوانی بیشتری دارد، تا پدر و مادرهای طلاق گرفته! کودکانی که تکیه به خانواده تنها امید آن‌ها برای ورود به این دنیای پرفراز و نشیب بوده و حالا همین تکیه‌گاه، مثل دیواری بر سرشان فرو ریخته است!

قدیم‌ترها و بزرگان فامیل، کوچکترها را از اختلاف و بداخلاقی در خانواده‌هاشان نهی می‌کردند، چرا که می‌دانستند یک اختلاف و طلاق در خانواده و خاندانشان همان سیب خرابی است که همه سیب‌های جعبه را خراب می‌کند، اما حالا دیگر پای بزرگترها از خانواده‌های هسته‌ای روزگار ما بریده شده، دیگر پدرها و مادرها کمتر در زندگی دختر و پسرشان وارد می‌شوند و حتی آن‌ها را به طلاق تشویق هم می‌کنند.

در بسیاری از موارد طلاق توافقی و بی دردسر تبدیل به نوعی رفتار روشنفکری شده است.

آرین منش ـ عضو کمیسیون فرهنگی مجلس شورای اسلامی ـ چندی پیش و پس از اعلام آخرین آمار طلاق و ازدواج در شش ماهه اول سال جاری، تاکید کرد که ریختن قبح طلاق مهم‌ترین عامل افزایش آن در جامعه است. وی بر این باور است که پایین آمدن قبح طلاق، هزینه‌های متارکه را نیز پایین آورده است.

وی گفت: متاسفانه گسستن پیوند مقدس زناشویی به دلیل مشکلاتی کوچک و یا بزرگ به طلاق می‌انجامد و حتی برخی آشنایان و نزدیکان زن و مرد را تشویق هم می‌کنند.

ابراهیم رضوانی ـ مدیر کل امور اجتماعی استانداری تهران ـ نیز در گفت‌وگو با ایسنا با اشاره به افزایش طلاق‌های توافقی در چند سال گذشته تصریح کرد: افزایش طلاق توافقی ناشی از افزایش طلاق در جامعه است. بسیاری از زوج‌ها با مشاهده طلاق‌هایی با دلایل مختلف در اطرافشان، همواره خود را در آستانه این اتفاق می‌دانند و حتی در بسیاری از موارد طلاق توافقی و بی دردسر تبدیل به نوعی رفتار روشنفکری شده است.

رضوانی تاکید کرد: طلاق توافقی علت طلاق نیست، بلکه یکی از روش‌های طلاق است که به هیچ وجه پسندیده نیست.

از سوی دیگر، اسحاقی معاون مطالعات و تحقیقات سازمان ملی جوانان ، تغییر قوانین و سیستم قضایی کشور را در گسترش طلاق های توافقی، مقصر می داند و معتقد است با سهل شدن شرایط طلاق توافقی، مسیر و سیستم آسانی در این راه فراروی خانواده های جوان قرار گرفته و عملا، باعث ازدیاد طلاق در جامعه شده است.

وی به خبرگزاری مهر گفت: زمانی که زوجین با توافق یکدیگر تصمیم به جدایی می گیرند با شرایط بسیار سهل و در مدت زمانی کوتاه از یکدیگر جدا می شوند و در دادگاهها نیز تلاش چندانی برای منصرف نمودن زوجین از تصمیم خود انجام نمی شود.

به گفته معاون مطالعات و تحقیقات سازمان ملی جوانان، قضات دادگاه خانواده در مواجهه با توافق زوجین برای جدایی به سرعت وارد عمل می شوند و رای را صادر می کنند. در نتیجه، چنین برخوردهایی با این مقوله باعث شده تا با شرایطی مواجه شویم که بیش از دو سوم طلاق ها توافقی باشد.

اسحاقی خاطرنشان کرد: شرع مقدس اسلام بر ازدواج آسان و بر سخت اجرا شدن طلاق تاکید کرده اما این امر در جامعه در حال حاضر بر عکس شده است. وی با تاکید بر اینکه در فرایند طلاق نباید تسریع ایجاد کرد، افزود : مسیر طلاق باید به منظور اتخاذ تصمیم و انتخاب صحیح از سوی زوجین به گونه ای منطقی و عقلانی طی شود.

معاون مطالعات و تحقیقات سازمان ملی جوانان خاطر نشان کرد : سیستم قضائی باید نگاه ویژه ای به مقوله افزایش طلاق داشته باشد، و روند طلاق ها را دادگاهها مورد بازنگری قرار دهند و نسبت به امر وقوع طلاق توافقی به عنوان یک امر نگران کننده توجه کنند.

علت هر چه باشد، حقیقت آن است که ماهیت طلاق و اثرات منفی و مخرب آن در خانواده و جامعه نه تنها کم نشده؛ بلکه دامنه گسترده تری را نیز در بر گرفته است. اگر در خانواده‌های گسترده دیروز، زن یا مرد پس از مدتی طرد شدن از سوی خانواده دوباره ازدواج می‌کردند و فرزندانشان در این مدت به دست مادربزرگ و پدربزرگ، عمه، خاله و دایی بزرگ می‌شدند، امروز اوضاع کاملا فرق کرده است.

زن و مرد پس از طلاق؛ انگار قله‌ای عظیم را فتح کرده‌اند و داستان اختلافات و گرفتن طلاق را برای دوستان بارها و بارها با افتخار تعریف می‌کنند و در این میان هیچ آینده‌ای برای فرزندان و آینده و نگرش آن‌ها و خانواده‌ای که از هم می‌پاشد و خبرش به چندین و چند خانواده دیگر می‌رسد، روشن نیست!

انگار هیچ ارگان و نهادی نیست که به این مساله توجه کند که بخش عمده طلاق‌ها ناشی از نبود شناخت زن و شوهر در سال‌های اول است و بهترین راه جلوگیری که همان آموزش قبل و بعد از ازدواج است، اما متاسفانه ارگان و سازمان‌های متولی در این حوزه بسیار ضعیف و محدود عمل می‌کنند.

اگر چه گفته می‌شود قبح طلاق در چند سال اخیر در جامعه ما ریخته است، اما هنوز هم بیشترین آسیب از محل این واقعه نامیمون به زنان مطلقه وارد می‌شود.

هنوز هم تعداد زنانی که پس از ازدواج اول و طلاق، تنها و یا با فرزند خود زندگی می‌کنند، بسیار بیشتر از مردان جداشده است؛ چرا که بیشتر مردان در همان روزهای اول پس از طلاق به فکر ازدواج بعدی هستند و ظرف مدت کوتاهی، زندگی جدید را شروع می‌کنند.

دکتر انور صمدی راد ـ استاد دانشگاه و آسیب‌شناسی ـ در گفت‌وگو با ایسنا، ‌خاطرنشان کرد: 90 درصد زنان مطلقه مورد نظرسنجی دارای فرزند، نسبت به آینده فرزندان خود نگرانی زیادی دارند، 33 درصد این زنان عنوان کرده‌اند که فرزندانشان به خاطر طلاق در حد «زیاد» و «بسیار زیاد» احساس حقارت می‌کنند، همچنین 88 درصد این زنان که فرزند دختر داشته‌اند، نگران آینده فرزند خود در ازدواج مجدد هستند و 79 درصد همین زنان نسبت به آینده و تنهایی خود احساس نگرانی زیادی می‌کنند.

وی تاکید دارد که 70 درصد زنان مطلقه وجود باورهای غلط و قضاو‌ت‌های تنگ نظرانه مردم را نسبت به طلاق و زنان مطلقه، عامل اصلی ناامنی و دوری آن‌ها از دیگران و روابط عادی و فامیلی تلقی می‌کنند.

این محقق که تحقیق خود را روی 544 نفر از زنان هرگز ازدواج نکرده، دختران واقع در گروه سنی 55 ــ 28 ساله و زنان در حال حاضر بدون همسر بر اثر طلاق و فوت شوهر انجام داده است، تاکید می‌کند که 55 درصد این زنان مطلقه، از طعنه‌ها و متلک‌های اهالی محل معذب بوده و حدود 66 درصد در معرض انواع سوء‌نیت‌ها و آزارهای دیگران واقع شده‌اند و صدمه دیده‌اند، به گونه‌ای که 87 درصد این زنان میزان امنیت اجتماعی خود را «کم» و یا «هیچ» می‌دانند.

در بیشتر موارد مردان زیادی، پس از ازدواج همه علت‌های طلاق را به گردن همسر خود می‌اندازند و متاسفانه جامعه نیز این ذهنیت غلط را هنوز به همراه دارد که زنان ناسازگاری بیشتری دارند و اگر زنی طلاق گرفت، حتما خطاکار بوده است و مرد گناهی نداشته، مگر این که خلاف این اتهام ثابت شود.

اگر چه قبح طلاق در جامعه ریخته، اما هنوز هم زنان مطلقه برای اجاره مسکن، اقامت تنها یا با فرزند خود در هتل‌ها، مهمانسراها و حتی حضور در مجالس میهمانی دچار همان نگاه مردسالارانه هستند.

از سوی دیگر، مراکز مشاوره و بعضا کلانتری‌ها در مرحله اول، ‌دادگاه‌ها در مرحله بعدی و دفاتر ثبت طلاق در مرحله نهایی چرخه کامل طلاق قرار دارند؛ به عبارتی اگر کارایی مراکز مشاوره و کارگاه‌های آموزشی آن قدر کافی و به اندازه باشد، بخش قابل توجهی از زوج‌ها در همان مراحل اولیه، تمایل به طلاق پیدا نمی‌کنند و اختلاف در همان ابتدا حل می‌شود، اما متاسفانه این چرخه ناقص و معیوب است و زوج‌ها یا پس از مشاجره و کلانتری کارشان به دادگاه می‌رسد و یا بدون طی این مراحل، یک راست به سمت دادگاه می‌روند و این مساله گویای غفلت بزرگ ماست.

 

لباس و مد در جهانی شدن

جهانی شدن و لباس

 

*** آیا روند جهانی شدن بر  نوع لباس پوشیدن و انتخاب های مردم اثر گذار هست یا نه ، به طور خاص در ایران و فرهنگ ایرانی چه تاثیری داشته است  ؟

یکی از مهمترین  مقوله های که تحت تاثیر جهانی شدن قرار گرفته است پوشش لباس مردم و مد گرایی می باشد ، با اینکه این ، یک اثر ملموس و بصری  ِجهانی شدن می باشد ، در جامعه ایران مورد توجه چندانی قرار نگرفته است و جاهایی هم  که گه گاه در  مورد آن سخنی به میان آمده است به دلیل محدودیت هایی که در پوشش ایرانی با توجه دین و مذهب وجود دارد می باشد. حتی زمانی که بحث لباس ملی و مد در کمیسیون فرهنگی مجلس مطرح  شد ، نه به دلیل توجه به روند جهانی شدن و اثر رسانه های غربی بر نوع پوشش بلکه به دلیل محدودیت های دینی و منافاتی که با آن داشته ، بوده است.

 

ابتدا باید چند مفهوم کلیدی که در این مقاله در مورد آن ها حرف زده شده است را تعریف کرد:

 

1.      فرهنگ

همه‌ی معناهای مختلف فرهنگ از واژه‌ی لاتینی Cultivate ریشه می‌گیرند. خود این واژه هم معناهای متعددی دارد که کشت و زرع زمین و پرورش (زنبور عسل، ماهی، کرم ابریشم و …) از جمله‌ی آنهاست .فرهنگ نه چنان یک شیوه‌ی زندگی متمایزکننده‌ی انسان از حیوانات دیگر، بلکه یک شیوه‌ی زندگی جمعیتی معین و متمایزکننده‌ی گروه‌ها و اجتماع‌های مختلف از یکدیگر است. (گل محمدی ، 2005 )بنابراین می‌توانیم از فرهنگ یک جماعت، یک ملت، یک قبیله، یک گروه مذهبی و یا حتی یک قاره سخن بگوییم. از این منظر، هر فرد خاص محصول فرهنگی خاص است که در آن زندگی می‌کند و  امروزه این زندگی تنها در بعد مکانی معنا نمی یابد بلکه بعد مجازی ای هم یافته است که به وسیله گسترش ارتباطات از طریق رسانه ها تقویت می شود. به عقیده گلنر[1][1] یک اجتماع بخشی از جمعیت یک نوع (انسان) است که هر چند با همنوع‌های خود در خصوصیات منتقل شده به صورت ژنتیکی شریک هستند، اما به واسطه‌ی برخی ویژگی‌های اضافی از آن جمعیت گسترده‌تر متمایز می‌شوند.فرهنگ به شیوه زندگی اعضا یک جامعه معین - عادات و رسوم آنها ، همراه با کالاهای مادی که تولید می کنند- مربوط می شود ( گیدنز ، 56:1989 ) و با توجه به این تعریف لباس هم جزیی از آداب و رسوم می باشد و هم اینکه در بخش تولید کالای مادی جای می گیرد .

 

2.      لباس

انسان های اولیه از برگ و پوست حیوانات و ..برای پوشاندن تن خود و همچنین  حفاظت در برابر سرما و گرما استفاده می کردند . به مرور زمان از آنجایی که ذوق هنری و زیبایی  شناسی انسان بر خیلی از اجزاء پیرامونی اش موثر بوده است پوشش و لباس نیز از این امر مبرا نبوده و نقش این زیبایی شناختی و هنر، تجلی گاهش لباسی شد که همیشه همراه انسان بود .

آب و هوا ، کار و پیشه و جنگ و تحولات اجتماعی از عوامل موثر در لباس بوده است ( مشیر پور 17:1345) . به غیر از این عناصر نقش مراسم سنتی و فرهنگی نظیر مناسک مذهبی ، جشن ها و سوگواری ها در نوع و شکل و حتی رنگ پوشاک نیز ، بی تاثیر نیست ( متین ،12:1383)

بشر در زندگی اجتماعی خود ، به منظور ایجاد ارتباط و رساندن پیام دلخواه از " نشانه " هایی استفاده می کند .یکی از مشهود ترین این نشانه ها پوشاک است که زبان خاص خود را دارد و از ابزار های کارآمد و موثر در پیشبرد هر گونه هویت سازی و هویت پردازی می باشد ( متین ،47:1383)

هویت به عنوان یک مفهوم ارتباطی که وسیله ای برای شناخت تشابه ها و تفاوت ها است ، به ریشه های زندگی و روش ها و منش ها که با آنها زندگی می کنیم گره خورده است (عاملی ،44:1383) لباس در این متن می شود نمود بصری از هویت فرد .

هر فرد با توجه به نوع بینش و تفکر خود  پوششی را می پسندد ، سلیقه ها متفاوت است . به مرور زمان این امر بیشتر نمود یافت ، بدین معنا که هر صنف ، گروه و طبقه با توجه به بینش و تفکر  برای خود تیپ خاصی پیدا کردند . لباس نمودی از فرهنگ فرد شد.

حالا دیگر هدف از پوشش لباس تنها حفاظت نیست بلکه به غیر از بعد زیبایی نشانگر شخصیت و هویت افراد هم می باشد و به نوعی می توان گفت طبقه اجتماعی ، قدرت و نفوذ افراد را با زبان فصیح و شیوا پوشاک می توان  فهمید .

3.      مد و مد گرایی

مد امری پویا و مبتکرانه است و معمولا سبک‌هایی را از فرهنگ‌های گوناگون وام می‌گیرد در گذشته این گونه بوده است که طبقات متمول مد را ایجاد می کرد و طبقات فرودست مد را تقلید می کرد.طبقات ثروتمند برای اینکه تفکیکی از طبقات فرودست داشته باشد دائم در حال تغییر و تحول مد بودند."به عقیده زیمل : مد هم میل به گرد هم آمدن و اجتماع با دیگران را ارضاء  می کند و هم میل به جدایی و ممتاز بودن از دیگران را "( استوتزل،285:1354)

در نگاهی بدبینانه، اکنون در سطح جهان مد به گونه ای درآمده است که طبقات متمول جای خود را به کشورهای توسعه یافته داده اند و طبقات فرودست به کشورهای در حال توسعه.

ایران هم در این میان به عنوان کشوری درحال رشد، همان گونه که در عرصه های فرهنگی از کشورهای توسعه یافته تقلید می کند، در عرصه مد هم به تقلید از این کشورها می پردازد.

با توجه به تعاریف ارائه داده شده لباس جزئی از فرهنگ می باشد ، مدی که رواج می یابد می تواند نمودی از فرهنگ باشد حال خودی یا غیر خودی .

جهانی شدن ـ که جهانی شدن فرهنگی جزء اصلی و جدایی‌ناپذیر آن است ـ نوعی فرایند و تحول دیالکتیکی را سبب می‌شود. در این بین جایگاه کشورهای مختلف متفاوت است (گل محمدی ، 2005)، برخی فرهنگ‌ها به آسانی در برابر فرهنگ جهانی با فرهنگ‌های دیگر مستحیل می‌شوند. برخی دیگر موضعی سرسختانه و ستیزآمیز نسبت به فرهنگ مهاجم اتخاذ می‌کنند. شماری از فرهنگ‌ها به همزیستی مسالمت‌آمیز تن می‌دهند و تعدادی هم گفت‌وگو و تبادل فرهنگ را گریزناپذیر می‌دانند.

در برخی از کشور ها افراد دائما در حال قرض گرفتن و تقلید هستند ، نوع پوشش و لباس آنها را تنها شیوه غربی و به بیانی امریکایی شدن در بر گرفته است و برخی با وجود همه سختی هایی که فرهنگ کهن دارد به آن چسبیده و آن را رها نمی کنند .نوع خاص پوشش هایی که در قبایل وجود دارد با همه سختی و مشکل بودن هنوز پابند آن هستند . در این بین حالت میانه ای نیز وجود دارد که ترکیبی می باشد مثلا مدل و نوع آن را از یک فرهنگ دیگر می گیرند و با فرهنگ خود ترکیب می کنند . مثل ابریشم بافی های روسری های ایتالیایی که با زر بافی و نقش ترمه فرهنگ ایرانی ترکیب شده و مدل جدیدی را به وجود آورده است

 

 

۷ نکته برای اینکه سرما نخورید

۷ نکته برای اینکه سرما نخورید

گلودرد، آب ریزش بینی، فین فین کردن، عطسه کردن، تب و کیپ شدن دماغ، همه علائم یک بیماری شایع هست که شاید از نظر آمار شایعترین بیماری در بین مردم جهان محسوب بشه ، سرماخوردگی

سرماخوردگی یک بیماری با منشاء ویروسی هست، که در فصل های پاییز و زمستان بیشتر شایع میشه. البته بسیاری این رو به خاطر سرد شدن هوا می دونند و معتقدند که این هوای سرد هست که باعث سرما خوردگی میشه و اصلا اسم این بیماری نیز از همین باور گرفته شده. اما تحقیقات دانشمندان رابطه علمی و دقیقی بین این دو نشون نداده. البته تئوری هایی در مورد علت شایع بودن این بیماری در فصل های سرد وجود داره، یکی از این تئوری ها علت سرماخوردگی در فصول سرد رو این می دونه که در این فصل با وجودی که لباس گرم هم می پوشیم ولی دماغ ما در معرض سرما قرار داره و این سرما توان ایمنی بینی ما رو کم می کنه و باعث می شه تا ویروس از طریق بینی ما به بدن ما نفوذ کنه. سیستم ایمنی بدن با گذشت زمان راه مقابله با ویروس سرماخوردگی رو یادمی گیره به همین خاطر با زیاد شدن سن احتمال ابتلا به سرماخوردگی به خودی خود کمتر میشود.

سرماخوردگی بیماری ساده ای به نظر می رسه که به راحتی با دارو رفع میشه، اما شاید بهتر این باشه که به نحوی جلوی این بیماری شایع در فصل سرد رو بگیریم و از ابتلا به اون پیشگیری کنیم. اگرچه هیچ تضمینی برای این وجود نداره که ما بتونیم جلوی سرما خوردن خودمون رو بگیریم اما رعایت نکات زیر کمک زیادی می کنه تا احتمال ابتلای ما به این بیماری کم بشه :

۱/ دست های خود را بیشتر بشویید، ویروس سرماخوردگی به سادگی از طریق دست دادن و یا تماس منتقل میشه، پس دست های ما وقتی که در تماس زیاد با محیط هستیم یکی از منابع عمده آلودگی به این ویروس محسوب میشه پس بهتره که به دفعات بیشتر دستمون رو خوب با مواد شوینده بشوییم.

۲/ به بینی، دهان، گوش و چشمانتان دست نمالید، خوب شستن دست می تونه کمک زیادی به عاری بودن دست شما از ویروس بکنه، اما نمی تونید تضمین کنید که دست شما آلوده نیست، پس بهتره که از تماس دستتون با بینی، دهان، گوش و چشمانتان پرهیز کنید. این اجزای صورت از نقاط ورودی ویروس به بدن شما هستند، پس سعی کنید کمتر دستهاتون رو یا اشیاء دیگه رو با اونها در تماس قرار بدید

۳/ از وسایل شخصی خودتون استفاده کنید، برای اینکه ویروس از طریق افراد آلوده به شما منتقل نشه بهتره که از وسایل شخصی خودتون استفاده کنید، لیوان، قاشق، بشقاب همه اینها محلی هستند که ممکن هست توسط فرد آلوده به ویروس آلوده شده باشند و به سادگی با استفاده شما از همون وسایل آلوده ویروس با بدن شما منتقل خواهد شد.

۴/ نقاطی از خانه که بیشتر با دست در تماس است را بیشتر تمیز کنید، کلید برق، دستگیره در، کلید ها، کنترل تلویزیون و سایر وسایل و نقاطی که افراد با آن در تماس هستند را به طور مداوم تمیز کنید. این وسایل می توانند در انتقال ویروس سرماخوردگی از هریک از اعضای خانواده به سایرین نقش مهمی بازی کنند.

۵/ به حوله هایتان بیشتر توجه کنید، حوله با دست و روی شما در تماس است پس اگر حوله به صورت اشتراکی مصرف شود بدون شک یک عامل قوی در انتقال ویروس است پس بهتره که هر عضو خانواده از حوله اختصاصی خودش استفاده کنه تا منجر به آلودگی سایرین نشه. اگر سرماخورده هستید اصلا از حوله های پارچه ای استفاده نکنید، می تونید از دستمال کاغذی و یا حوله های یکبار مصرف استفاده کنید اینجوری جلوی انتقال ویروس به سایر اعضای خانواده رو می گیرید.

۶/میوه و سبزیجات تازه بیشتری مصرف کنید، مصرف روزانه میوه و سبزیجات کمک زیادی به تقویت سیستم ایمنی بدن شما می کنه به خصوص در فصل سرما سعی کنید بیشتر از میوه هایی که سرشار از ویتامین ث هستند استفاده کنید، ویتامین ث به تقویت دستگاه ایمنی بدن کمک می کند. در فصل هایی که احتمال سرماخوردگی هست از خوردن چیزهای شیرین و یا غذاهای پر روغن و سرخ کردنی پرهیز کنید.

۷/ استراحت کافی کنید و آرامش داشته باشید، تحقیقات مختلف نشان داده است که خستگی و استرس در تضعیف سیستم ایمنی بدن نقش موثری دارد. پس برای اینکه سرمانخورید سعی کنید استراحت کافی داشته باشید و آرامش خودتون رو حفظ کنید.

ارسال SMS از کامپیوتر بدون اتصال به اینترنت

ارسال SMS از کامپیوتر بدون اتصال به اینترنت

خبرگزاری ایران من : امکان ارسال SMS به موبایل و تلفنهای ثابت از کامپیوتر شخصی بدون اتصال به اینترنت در کشور فراهم شد. این سیستم که FSMS نام دارد جدیدترین محصول در حوزه SMS است.

دکتر مهدی نیامنش مدیرعامل شرکت پیک آسا سیستم با بیان این مطلب (FSMS) را جدیدترین محصول در حوزه SMS دانست و گفت: در سیستم Fixed line SMS امکان ارسال SMS از کامپیوتر شخصی بدون اتصال به اینترنت برای کاربران فراهم می شود.

وی افزود: با استفاده از سیستم FSMS می توان از طریق کامپیوتر شخصی پیامک کوتاه خود را هم به تلفن ثابت و هم به موبایل ارسال کرد که هزینه آن بر روی قبض تلفن دریافت می شود.

مجری طرح به عملکرد این سیستم اشاره کرد و اظهار داشت: سیستم FSMS برنامه نرم افزاری است که بر روی کامپیوترها نصب می شود و با اتصال کابل تلفن به مودم کامپیوتر می توان پیامهای مورد نظر را ارسال کرد.

وی به ویژگیهای این سرویس اشاره کرد و ادامه داد: این روش نیازی به اتصال به اینترنت ندارد از این رو هزینه اتصال به اینترنت برای کاربران حذف می شود ضمن آنکه ارسال پیام از طریق کامپیوتر بسیار ساده تر است و نیاز به زیر ساختهای خاصی ندارد و در شبکه فعلی مخابراتی کشور قابل اجرا است.

نیامنش با تاکید بر اینکه امکان استفاده از این سرویس برای تلفنهای ثابت نیز وجود دارد گفت: استفاده از این امکان برای تلفنهای ثابت نیاز به تلفنهای خاصی دارد.

مجری طرح با بیان اینکه این نرم افزار هنوز به صورت عمومی ارائه نشده است، ادامه داد: پایلوت این سیستم در حوزه تلفن ثابت در مخابرات تبریز راه اندازی شده است و امیدواریم در آینده نزدیک به صورت رایگان و برای استانهایی که سنتر SMS‌ ما را خریداری کنند این امکان را واگذار کنیم.
به گفته مجری طرح، همچنین این پروژه در مرحله تست و به صورت پایلوت در داخل شرکت برای ارسال پیام از طریق کامپیوتر به موبایل راه اندازی شده است که به زودی به صورت عمومی نیز قابل ارائه خواهد بود.

ارسال SMS از کامپیوتر بدون اتصال به اینترنت

منبع : سایت تحلیلی خبری عصر ایران

مراقبت‌های بهداشتی را در زمستان جدی‌تر بگیرید

مراقبت‌های بهداشتی را در زمستان جدی‌تر بگیرید

کوتاه شدن روز در زمستان با تغییر در ساعت زیستی بدن و ترشح هومون ملاتونین، علاوه بر تغییر خلق، باعث کاهش توانایی دستگاه...

متخصصان توصیه می‌کنند: افراد مراقبت‌های بهداشتی را در زمستان جدی‌تر بگیرند.

به گفته محققان: کوتاه شدن روز در زمستان با تغییر در ساعت زیستی بدن و ترشح هومون ملاتونین، علاوه بر تغییر خلق، باعث کاهش توانایی دستگاه ایمنی می‌شود.

محققان تاکید می‌کنند: کاهش فعالیت سلول‌های ایمنی در زمستان، افراد را در برابر بیماری‌های عفونی آسیب پذیرتر می‌کند.

داستان عشق

داستان عشق

چشماشو بست و مثل هر شب انگشتاشو کشید روی دکمه های پیانو .

صدای موسیقی فضای کوچیک کافی شاپ رو پر کرد .

روحش با صدای آروم و دلنواز موسیقی , موسیقی که خودش خلق می کرد اوج می گرفت .

مثه یه آدم عاشق , یه دیوونه , همه وجودش توی نت های موسیقی خلاصه می شد .

هیچ کس اونو نمی دید .

همه , همه آدمایی که می اومدن و می رفتن

همه آدمایی که جفت جفت دور میز میشستن و با هم راز و نیاز می کردن فقط براشون شنیدن یه موسیقی مهم بود .

از سکوت خوششون نمیومد .

اونم می زد .

غمناک می زد , شاد می زد , واسه دلش می زد , واسه دلشون می زد .

چشمش بسته بود و می زد .

صدای موسیقی براش مثه یه دریا بود .

بدون انتها , وسیع و آروم .

یه لحظه چشاشو باز کرد و در اولین لحظه نگاهش با نگاه یه دختر تلاقی کرد .

یه دختر با یه مانتوی سفید که درست روبروش کنار میز نشسته بود .

تنها نبود ... با یه پسر با موهای بلند و قد کشیده .

چشمای دختر عجیب تکونش داد ... یه لحظه نت موسیقی از دستش پرید و یادش رفت چی داره می زنه .

چشماشو از نگاه دختر دزدید و کشید روی دکمه های پیانو .

احساس کرد همه چیش به هم ریخته .

دختر داشت می خندید و با پسری که روبروش نشسته بود حرف می زد .

سعی کرد به خودش مسلط باشه .

یه ملودی شاد رو انتخاب کرد و شروع کرد به زدن .

نمی تونست چشاشو ببنده .

هر چند لحظه به صورت و چشای دختر نگاه می کرد .

سعی کرد قشنگ ترین اجراشو داشته باشه ... فقط برای اون .

دختر غرق صحبت بود و مدام می خندید .

و اون داشت قشنگ ترین آهنگی رو که یاد داشت برای اون می زد .

یه لحظه چشاشو بست و سعی کرد دوباره خودش باشه ولی نتونست .

چشاشو که باز کرد دختر نبود .

یه لحظه مکث کرد و از جاش بلند شد و دور و برو نگاه کرد .

ولی اثری از دختر نبود .

نشست , غمگین ترین آهنگی رو که یاد داشت کشید روی دکمه های پیانو .

چشماشو بست و سعی کرد همه چیزو فراموش کنه .

....

شب بعد همون ساعت

وقتی که داشت جای خالی دختر رو نگاه می کرد دوباره اونو دید .

با همون مانتوی سفید

با همون پسر .

هردوشون نشستن پشت همون میز و مثل شب قبل با هم گفتن و خندیدن .

و اون برای دختر قشنگ ترین آهنگشو ,

مثل شب قبل با تموم وجود زد .

احساس می کرد چقدر موسیقی با وجود اون دختر براش لذت بخشه .

چقدر آرامش بخشه .

اون هیچ چی نمی خواست .. فقط دوس داشت برای گوشای اون دختر انگشتای کشیده شو روی پیانو بکشه .

دیگه نمی تونست چشماشو ببنده .

به دختر نگاه می کرد و با تموم احساسش فضای کافی شاپ رو با صدای موسیقی پر می کرد .

شب های متوالی همین طور گذشت .

هر روز سعی می کرد یه ملودی تازه یاد بگیره و شب اونو برای اون بزنه .

ولی دختر هیچ وقت حتی بهش نگاه هم نمی کرد .

ولی این براش مهم نبود .

از شادی دختر لذت می برد .

و بدترین شباش شبای نیومدن اون بود .

اصلا شوقی برای زدن نداشت و فقط بدون انگیزه انگشتاشو روی دکمه ها فشار می داد و توی خودش فرو می رفت .

سه شب بود که اون نیومده بود .

سه شب تلخ و سرد .

و شب چهارم که دختر با همون پسراومد ... احساس کرد دوباره زنده شده .

دوباره نت های موسیقی از دلش به نوک انگشتاش پر می کشید و صدای موسیقی با قطره های اشکش مخلوط می شد .

اونشب دختر غمگین بود .

پسربا صدای بلند حرف می زد و دختر آروم اشک می ریخت .

سعی کرد یه موسیقی آروم بزنه ... دل توی دلش نبود .

دوست داشت ا جاش بلند شه و با انگشتاش اشکای دخترو از صورتش پاک کنه .

ولی تموم این نیازشو توی موسیقی که می زد خلاصه می کرد .

نمی تونست گریه دختر رو ببینه .

چشماشو بست و غمگین ترین آهنگشو

به خاطر اشک های دختر نواخت .

...

همه چیشو از دست داده بود .

زندگیش و فکرش و ذکرش تو چشمای دختری که نمی شناخت خلاصه شده بود .

یه جور بغض بسته سخت

یه نوع احساسی که نمی شناخت

یه حس زیر پوستی داغ

تنشو می سوزوند .

قرار نبود که عاشق بشه ...

عاشق کسی که نمی شناخت .

ولی شده بود ... بدجورم شده بود .

احساس گناه می کرد .

ولی چاره ای هم نداشت ... هر شب مثل شب قبل مثل شب اول ... فقط برای اون می زد .

...

یک ماه ازش بی خبر بود .

یک ماه که براش یک سال گذشت .

هیچ چی بدون اون براش معنی نداشت .

چشماش روی همون میز و صندلی همیشه خالی دنبال نگاه دختر می گشت .

و صدای موسیقی بدون اون براش عذاب آور بود .

ضعیف شده بود ... با پوست صورت کشیده و چشمای گود افتاده ...

آرزوش فقط یه بار دیگه

دیدن اون دختر بود .

یه بار نه ... برای همیشه .

اون شب ... بعد از یه ماه ... وقتی که داشت بازم با چشمای بسته و نمناکش با انگشتاش به پیانو جون می داد دختر

با همون پسراز در اومد تو .

نتونست ازجاش بلند نشه .

بلند شد و لبخندی از عمق دلش نشست روی لباش .

بغضش داشت می شکست و تموم سعیشو می کرد که خودشو نگه داره .

دلش می خواست داد بزنه ... تو کجایی آخه .

دوباره نشست و سعی کرد توی سلولای به ریخته مغزش نت های شاد و پر انرژی رو جمع کنه و فقط برای ورود اون

و برای خود اون بزنه .

و شروع کرد .

دختر و پسرهمون جای همیشگی نشستن .

و دختر مثل همیشه حتی یه نگاه خشک و خالی هم بهش نکرد .

نگاهش از روی صورت دختر لغزید روی انگشتای اون و درخشش یک حلقه زرد چشمشو زد .

یه لحظه انگشتاش بی حرکت موند و دلش از توی سینه اش لغزید پایین .

چند لحظه سکوت توجه همه رو به اون جلب کرد و خودشو زیر نگاه سنگین آدمای دور و برش حس کرد .

سعی کرد دوباره تمرکز کنه و دوباره انگشتاشو به حرکت انداخت .

سرشو که آورد بالا نگاهش با نگاه دختر تلاقی کرد .

- ببخشید اگه میشه یه آهنگ شاد بزنید ... به خاطر ازدواج من و سامان .... امکان داره ؟

صداش در نمی اومد .

آب دهنشو قورت داد و تموم انرژیشو مصرف کرد تا بگه :

- حتما ..

یه نفس عمیق کشید و شاد ترین آهنگی رو که یاد داشت با تموم وجودش

فقط برای اون

مثل همیشه

فقط برای اون زد

اما هیچکس اونشب از لا به لای اون موسیقی شاد

نتونست اشک های گرم اونو که از زیر پلک هاش دونه دونه می چکید ببینه

پلک هایی که با خودش عهد بست برای همیشه بسته نگهشون داره

دختر می خندید

پسر می خندید

و یک نفر که هیچکس اونو نمی دید

آروم و بی صدا

پشت نت های شاد موسیقی

بغض شکسته شو توی سینه رها می کرد .

اس ام اس های ویژه محرم 3

اس ام اس های ویژه محرم 3

+-----------------------------------------------------------------------------------+

سعی کن حرص و طمع خانه‌خرابت نکند . . . غافل از واقعه روز حسابت نکند

ای که دم می‌زنی از عشق حسین بن علی . . . آنچنان باش که ارباب جوابت نکند

+-----------------------------------------------------------------------------------+

آنان که حسین را خدای خود پندارند . . . کفرش به کنار عجب خدایی دارند

+-----------------------------------------------------------------------------------+

برای باغبان یاس آفریدند . . . علی را أشجع الناس آفریدند

وفا داری و مردی و شجاعت . . . یکی کردند و عباس آفریدند

+-----------------------------------------------------------------------------------+

آبروی حسین به کهکشان می ارزد

یک موی حسین بر دو جهان می ارزد

گفتم که بگو بهشت را قیمت چیست

گفتا که حسین بیش از آن می ارزد

+-----------------------------------------------------------------------------------+

به سر غیر از تو سودایی ندارم یا حسین جان

به دل جز تو تمنایی ندارم یا حسین جان

خدا داند که در بازار عشقت

به جز جان هیچ کالایی ندارم یا حسین جان

+-----------------------------------------------------------------------------------+

آن تشنگی که کربلاییان کشیده اند, تشنگی راز است: حسین از دست یار می نوشد و ما از دست حسین

+-----------------------------------------------------------------------------------+

آهای عطر گل یاس آهای خدای احساس - تموم زندگیم فدای یک نگاه عباس

+-----------------------------------------------------------------------------------+

دل من غصه نخور ، یک روز آقاتو می‌بینی - میری تا کربلا ، کنار ارباب می‌شینی

+-----------------------------------------------------------------------------------+

اگه تو را نبینم من می‌میرم حسین ، وقتی دارم می‌میرم سراغتو من می‌گیرم حسین

+-----------------------------------------------------------------------------------+

محرم مه آبیاری دین است

محرم مه ایثار مبین است

محرم مه عشق به حسن است

دریغ مَهر مادر از حسین است

+-----------------------------------------------------------------------------------+

عالم همه محو گل رخسار حسین است , ذرات جهان در عجب از کار حسین است .

دانی که چرا خانه حق گشته سیه پوش , یعنی که خدای تو عزادار حسین است .

+-----------------------------------------------------------------------------------+

بر سینه من نوشته بین الحرمین : نصف قلبم با ابالفضل ،

نصف دیگر با حسین . . . السلام علی الحسین و علی عباس الحسی

+-----------------------------------------------------------------------------------+

فرمانده عشاق دل آگاه حسین است , بیراهه مرو ساده ترین راه حسین است .

ازمردم گمراه جهان راه مجویید , نزدیک ترین راه به الله حسین است .

+-----------------------------------------------------------------------------------+

بر گلستان ولایت تاختند، غنچه را با لاله پرپر ساختند، غنچه زیرخاروخس افتاده بود، باغبان هم از نفس افتاده بود، ظلم و طغیان و جنایت زاده شداین چنین مزد رسالت داده شد

+-----------------------------------------------------------------------------------+

ای وجودت عشق را معنای حسین عالمی یک قطره تو دریا حسین

+-----------------------------------------------------------------------------------+

نازم آن آموزگاری را که در یک نصف روز

دانش‌آموزان عالم را همه دانا کند

ابتدا قانون آزادی نویسد بر زمین

بعد از آن با خون هفتاد و دو تن امضا کند

+-----------------------------------------------------------------------------------+

کاش بودیم آن زمان کاری کنیم

از تو و طفلان تو یاری کنیم

کاش ما هم کربلایی می شدیم

در رکاب تو فدایی می شدیم

السلام علیک یا ابا عبدالله ...

+-----------------------------------------------------------------------------------+

نعت پیغمبر اکرم (ص)

نعت پیغمبر اکرم (ص)

ای شاه سوار ملک هستی

سلطان خرد به چیره دستی

ای ختم پیمبران مرسل

حلوای پسین و ملح اول

نوباوه باغ اولین صلب

لشکرکش عهد آخرین تلب

ای حاکم کشور کفایت

فرمانده فتوی ولایت

هرک آرد با تو خودپرستی

شمشیر ادب خورد دو دستی

ای بر سر سدره گشته راهت

وی منظر عرش پایگاهت

ای خاک تو توتیای بینش

روشن بتو چشم آفرینش

شمعی که نه از تو نور گیرد

از باد بروت خود بمیرد

ای قائل افصح القبایل

یک زخمی اوضح الدلایل

دارنده حجت الهی

داننده راز صبحگاهی

ای سید بارگاه کونین

نسابه شهر قاب قوسین

رفته ز ولای عرش والا

هفتاد هزار پرده بالا

ای صدر نشین عقل و جان هم

محراب زمین و آسمان هم

گشته زمی آسمان ز دینت

نی‌نی شده آسمان زمینت

ای شش جهه از تو خیره مانده

بر هفت فلک جنیبه رانده

شش هفت هزار سال بوده

کین دبدبه را جهان شنوده

ای عقل نواله پیچ خوانت

جان بنده نویس آستانت

هر عقل که بی تو عقل برده

هر جان که نه مرده تو مرده

ای کینت و نام تو موید

بوالقاسم وانگهی محمد

عقل ارچه خلیفه شگرف است

بر لوح سخن تمام حرف است

هم مهر مویدی ندارد

تا مهر محمدی ندارد

ای شاه مقربان درگاه

بزم تو ورای هفت خرگاه

صاحب طرف ولایت جود

مقصود جهان جهان مقصود

سر جوش خلاصه معانی

سرچشمه آب زندگانی

خاک تو ادیم روی آدم

روی تو چراغ چشم عالم

دوران که فرس نهاده تست

با هفت فرس پیاده تست

طوف حرم تو سازد انجم

در گشتن چرخ پی کندگم

آن کیست که بر بساط هستی

با تو نکند چو خاک پستی

اکسیر تو داد خاک را لون

وز بهر تو آفریده شد کون

سر خیل توئی و جمله خیلند

مقصود توئی همه طفیلند

سلطان سریر کایناتی

شاهنشه کشور حیاتی

لشگر گه تو سپهر خضرا

گیسوی تو چتر و غمزه طغرا

وین پنج نماز کاصل توبه است

در نوبتی تو پنج نوبه است

در خانه دین به پنج بنیاد

بستی در صد هزار بیداد

وین خانه هفت سقف کرده

بر چار خلیفه وقف کرده

صدیق به صدق پیشوا بود

فاروق ز فرق هم جدا بود

وان پیر حیائی خدا ترس

با شیر خدای بود همدرس

هر چار ز یک نورد بودند

ریحان یک آبخورد بودند

زین چار خلیفه ملک شدراست

خانه به چهار حد مهیاست

ز آمیزش این چهارگانه

شد خوش نمک این چهارخانه

دین را که چهار ساق دادی

زینگونه چهار طاق دادی

چون ابروی خوب تو در آفاق

هم جفت شد این چهار وهم طاق

از حلقه دست بند این فرش

یک رقص تو تا کجاست تا عرش

ای نقش تو معرج معانی

معراج تو نقل آسمانی

از هفت خزینه در گشاده

بر چهار گهر قدم نهادن

از حوصله زمانه تنگ

بر فرق فلک زده شباهنگ

چون شب علم سیاه برداشت

شبرنگ تو رقص راه برداشت

خلوتگه عرش گشت جایت

پرواز پری گرفت پایت

سر برزده از سرای فانی

بر اوج سرای ام هانی

جبریل رسید طوق در دست

کز بهر تو آسمان کمر بست

بر هفت فلک دو حلقه بستند

نظاره تست هر چه هستند

برخیز هلا نه وقت خوابست

مه منتظر تو آفتابست

در نسخ عطارد از حروفت

منسوخ شد آیت وقوفت

زهره طبق نثار بر فرق

تا نور تو کی برآید از شرق

خورشید به صورت هلالی

زحمت ز ره تو کرده خالی

مریخ ملازم یتاقت

موکب رو کمترین وشاقت

دراجه مشتری بدان نور

از راه تو گفته چشم بد دور

کیوان علم سیاه بر دوش

در بندگی تو حلقه در گوش

در کوکبه چنین غلامان

شرط است برون شدن خرامان

امشب شب قدرتست بشتاب

قدر شب قدر خویش دریاب

ای دولتی آن شبی که چون روز

گشت از قدم تو عالم افروز

پرگار به خاک در کشیدی

جدول به سپهر بر کشیدی

برقی که براق بود نامش

رفق روش تو کرد رامش

بر سفت چنان نسفته تختی

طیاره شدی چو نیک بختی

زآنجا که چنان یک اسبه راندی

دوران دواسبه را بماندی

ربع فلک از چهارگوشه

داده ز درت هزار خوشه

از سرخ و سپید دخل آن باغ

بخش نظر تو مهر ما زاغ

بر طره هفت بام عالم

نه طاس گذاشتی نه پرچم

هم پرچم چرخ را گسستی

هم طاسک ماه را شکستی

طاوس پران چرخ اخضر

هم بال فکنده با تو هم پر

جبریل ز همرهیت مانده

 (الله معک) ز دور خوانده

میکائیلت نشانده بر سر

واورده به خواجه تاش دیگر

اسرافیل فتاده در پای

هم نیم رهت بمانده برجای

رفرف که شده رفیق راهت

برده به سریر سدره گاهت

چون از سر سدره بر گذشتی

اوراق حدوث در نوشتی

رفتی ز بساط هفت فرشی

تا طارم تنگبار عرشی

سبوح زنان عرش پایه

از نور تو کرده عرش سایه

از حجله عرش بر پریدی

هفتاد حجاب را دریدی

تنها شدی از گرانی رخت

هم تاج گذاشتی و هم تخت

بازار جهت بهم شکستی

از زحمت تحت وفوق رستی

خرگاه برون زدی ز کونین

در خیمه خاص قاب قوسین

هم حضرت ذوالجلال دیدی

هم سر کلام حق شنیدی

از غایت وهم و غور ادراک

هم دیدن وهم شنودنت پاک

درخواستی آنچه بود کامت

درخواسته خاص شد به نامت

از قربت حضرت الهی

باز آمدی آنچنانکه خواهی

گلزار شکفته از جبینت

توقیع کرم در آستینت

آورده برات رستگاران

از بهر چو ما گناهکاران

ما را چه محل که چون تو شاهی

در سایه خود کند پناهی

زآنجا که تو روشن آفتابی

بر ما نه شگفت اگر نتابی

دریای مروتست رایت

خضرای نبوتست جایت

شد بی تو به خلق بر مروت

بر بسته‌تر از در نبوت

هر که از قدم تو سرکشیده

دولت قلمیش در کشیده

وان کو کمر وفات بسته

بر منظره ابد نشسته

باغ ارم از امید و بیمت

جزیت ده نافه نسیمت

ای مصعد آسمان نوشته

چون گنج به خاک بازگشته

از سرعت آسمان خرامی

سری بگشای بر نظامی

موقوف نقاب چند باشی

در برقع خواب چند باشی

برخیز و نقاب رخ برانداز

شاهی دو سه را به رخ درانداز

این سفره ز پشت بار برگیر

وین پرده ز روی کار برگیر

رنگ از دو سیه سفید بزدای

ضدی ز چهار طبع بگشای

یک عهد کن این دو بی‌وفا را

یک دست کن این چهار پا را

چون تربیت حیات کردی

حل همه مشکلات کردی

زان نافه به باد بخش طیبی

باشد که به ما رسد نصیبی

زان لوح که خواندی از بدایت

در خاطر ما فکن یک آیت

زان صرف که یافتیش بی‌صرف

در دفتر ما نویس یک حرف

بنمای به ما که ما چه نامیم

وز بت گر و بت شکن کدامیم

ای کار مرا تمامی از تو

نیروی دل نظامی از تو

زین دل به دعا قناعتی کن

وز بهر خدا شفاعتی کن

تا پرده ما فرو گذارند

وین پرده که هست بر ندارند

آهنگ جدید و فوق العاده شاد و زلزله از ساسی مانکن با همراهی علیشم

آهنگ جدید و فوق العاده شاد و زلزله از ساسی مانکن با همراهی علیشمس و امیر مسعود بنام گوشواره که دیگه احتیاج به تعریف نداره و کار 8/6 قوی هستش خوراک مهمونی و ماشین از دستش ندید تنظیم این کار مثل همیشه با امیر مسعود بوده این آهنگ قرار بود بعد از ماه محرم بیاد ولی ملودی این آهنگ لو رفته که متاسفانه مجبور شدیم در این ایام این کار بزاریم

Download

آهنگ جدید و بسیار زیبای شهاب بخارایی به نام نور حسین

آهنگ جدید و بسیار زیبای شهاب بخارایی به نام نور حسین

 

نور حسین

آهنگ جدید و بسیار زیبای شهاب بخارایی به نام نور حسین

آهنگ جدید و بسیار زیبای شهاب بخارایی به نام نور حسین

 

نور حسین

آهنگ جدید و فوق العاده زیبای آرا هاشمی و مهران محمدی که به مناسب

آهنگ جدید و فوق العاده زیبای آرا هاشمی و مهران محمدی که به مناسبت ماه محرم خونده شده به اسم شب آخر

 

Download 128 Mp3

"داستان زیباى فداکارى یک مادر(واقعى)"

"داستان زیباى فداکارى یک مادر(واقعى)"

My mom only had one eye.  I hated her... she was such an embarrassment.

مادر من فقط یک چشم داشت. من از اون متنفر بودم ... اون همیشه مایه خجالت من بود.

She cooked for students & teachers to support the family.

اون برای امرار معاش خانواده برای معلم ها و بچه مدرسه ای ها غذا می پخت.

There was this one day during elementary school where my mom came to say hello to me.

یک روز اومده بود  دم در مدرسه که به من سلام کنه و منو با خود به خونه ببره.

I was so embarrassed. How could she do this to me?

خیلی خجالت کشیدم. آخه اون چطور تونست این کار رو با من بکنه؟

I ignored her, threw her a hateful look and ran out.

به روی خودم نیاوردم، فقط با تنفر بهش یه نگاه کردم و فورا از اون جا دور شدم.

The next day at school one of my classmates said, "EEEE, your mom only has one eye!"

روز بعد یکی از همکلاسی ها منو مسخره کرد و گفت  هووو .. مامان تو فقط یک چشم داره.

I wanted to bury myself. I also wanted my mom to just disappear.

فقط دلم می خواست یک جوری خودم رو گم و گور کنم. کاش زمین دهن وا می کرد و منو .. کاش مادرم  یه جوری گم و گور می شد...

So I confronted her that day and said, " If you're only gonna make me a laughing stock, why don't you just die?!!!"

روز بعد بهش گفتم اگه واقعا میخوای منو شاد و خوشحال کنی چرا نمی میری؟

My mom did not respond...

اون هیچ جوابی نداد...

I didn't even stop to think for a second about what I had said, because I was full of anger.

حتی یک لحظه هم راجع به حرفی که زدم فکر نکردم، چون خیلی عصبانی بودم.

I was oblivious to her feelings.

احساسات اون برای من هیچ اهمیتی نداشت.

I wanted out of that house, and have nothing to do with her.

دلم می خواست از اون خونه برم و دیگه هیچ کاری با اون نداشته باشم.

So I studied real hard, got a chance to go to Singapore to study.

سخت درس خوندم و موفق شدم برای ادامه تحصیل به سنگاپور برم.

Then, I got married. I bought a house of my own. I had kids of my own.

اون جا ازدواج کردم، واسه خودم خونه خریدم، زن و بچه و زندگی...

I was happy with my life, my kids and the comforts.

از زندگی، بچه ها و آسایشی که داشتم خوشحال بودم.

                                                                                                                                                     

Then one day, my mother came to visit me.

تا اینکه یه روز مادرم اومد به دیدن من.

She hadn't seen me in years and she didn't even meet her grandchildren.

اون سال ها منو ندیده بود و همین طور نوه هاشو.

When she stood by the door, my children laughed at her, and I yelled at her for coming over uninvited.

وقتی ایستاده بود دم در  بچه ها به اون خندیدند و من سرش داد کشیدم که چرا خودش رو دعوت کرده که بیاد اینجا، اونم  بی خبر.

I screamed at her, "How dare you come to my house and scare my children!" GET OUT OF HERE! NOW!!!"

سرش داد زدم:" چطور جرات کردی بیای به خونه من و بجه ها رو بترسونی؟! گم شو از اینجا! همین حالا!!!"

And to this, my mother quietly answered, "Oh, I'm so sorry. I may have gotten the wrong address," and she disappeared out of sight.

اون به آرامی جواب داد:" اوه خیلی معذرت می خوام مثل اینکه آدرس رو عوضی اومدم" و بعد فورا رفت و از نظر ناپدید شد.

One day, a letter regarding a school reunion came to my house in Singapore .

یک روز یک دعوت نامه اومد در خونه من در سنگاپور برای شرکت در جشن تجدید دیدار دانش آموزان مدرسه.

So I lied to my wife that I was going on a business trip.

ولی من به همسرم به دروغ گفتم که به یک سفر کاری میرم.

After the reunion, I went to the old shack just out of curiosity.

بعد از مراسم، رفتم به اون کلبه قدیمی خودمون؛ البته فقط از روی کنجکاوی.

My neighbors said that she is died.

همسایه ها گفتن که اون مرده.

I did not shed a single tear.

ولی من حتی یک قطره اشک هم نریختم.

They handed me a letter that she had wanted me to have.

اونا یک نامه به من دادند که اون ازشون خواسته بود که به من بدن.

"My dearest son, I think of you all the time. I'm sorry that I came to Singapore and scared your children.

ای عزیزترین پسر من، من همیشه به فکر تو بوده ام، منو ببخش که به خونت تو سنگاپور اومدم و بچه هاتو ترسوندم.

I was so glad when I heard you were coming for the reunion.

خیلی خوشحال شدم وقتی شنیدم داری میآی اینجا.

But I may not be able to even get out of bed to see you.

ولی من ممکنه که نتونم از جام بلند شم که بیام تورو ببینم.

I'm sorry that I was a constant embarrassment to you when you were growing up.

وقتی داشتی بزرگ می شدی از اینکه دائم باعث خجالت تو شدم خیلی متاسفم.

You see........when you were very little, you got into an accident, and lost your eye.

آخه می دونی ... وقتی تو خیلی کوچیک بودی تو یه تصادف یک چشمت رو از دست دادی.

As a mother, I couldn't stand watching you having to grow up with one eye.

به عنوان یک مادر نمی تونستم تحمل کنم و ببینم که تو داری بزرگ می شی با یک چشم

So I gave you mine.

بنابراین چشم خودم رو دادم به تو.

I was so proud of my son who was seeing a whole new world for me, in my place, with that eye.

برای من افتخار بود که پسرم می تونست با اون چشم  به جای من دنیای جدید رو بطور کامل ببینه.

With my love to you,

با همه عشق و علاقه من به تو!!!

‌استفاده طولانی مدت از مواد آرایشی مضر است

‌استفاده طولانی مدت از مواد آرایشی مضر است

در مطالعه گروهی از افراد مشخص شد که به سبب مصرف طولانی مدت کرم پودرها و دیگر مواد آرایشی دور چشم مبتلا به...

متخصص پوست و مو،‌ استفاده طولانی مدت از مواد آرایشی را مضر دانست.

خانم دکتر مولازاده افزود: مصرف این مواد در طولانی مدت باعث بسته شدن منافذ پوستی می‌شود و از جذب اکسیژن در پوست جلوگیری می‌کند.

وی افزود:‌ در دراز مدت این افراد صورتهایی با چین و چروک بالا خواهند داشت.

این متخصص پوست و مو با اشاره به تحقیقی درباره این افراد گفت‌: در مطالعه گروهی از این تعداد مشخص شد که به سبب مصرف طولانی مدت کرم پودرها و دیگر مواد آرایشی دور چشم مبتلا به جوشهای سر سفید، ‌سر سیاه و یا چرکی شده‌اند.

وی حساسیت‌های پوستی را از عوارض شایع مصرف این مواد دانست و افزود: گروهی دیگر از افراد تحت مطالعه نیز حساسیت‌های بالایی به مصرف این مواد نشان دادند.

این متخصص پوست و مو توصیه کرد برای طراوت و شادابی پوست از ترکیباتی که جنبه دارویی دارد استفاده شود.