"مهرداد اوستا"
شعری زیبا از مهرداد اوستا:
وفا نکردی و کردم، خطا ندیدی و دیدم
شکستی و نشکستم، بُریدی و نبریدم
اگر ز خلق ملامت، و گر ز کرده ندامت
کشیدم از تو کشیدم، شنیدم از تو شنیدم
کی ام، شکوفه اشکی که در هوای تو هر شب
ز چشم ناله شکفتم، به روی شکوه دویدم
مرا نصیب غم آمد، به شادی همه عالم
چرا که از همه عالم، محبت تو گزیدم
چو شمع خنده نکردی، مگر به روز سیاهم
چو بخت جلوه نکردی، مگر ز موی سپیدم
بجز وفا و عنایت، نماند در همه عالم
ندامتی که نبردم، ملامتی که ندیدم
نبود از تو گریزی چنین که بار غم دل
ز دست شکوه گرفتم، بدوش ناله کشیدم
جوانی ام به سمند شتاب می شد و از پی
چو گرد در قدم او، دویدم و نرسیدم
به روی بخت ز دیده، ز چهر عمر به گردون
گهی چو اشک نشستم، گهی چو رنگ پریدم
وفا نکردی و کردم، بسر نبردی و بردم
ثبات عهد مرا دیدی ای فروغ امیدم؟
مهرداد اوستا در جوانی عاشق دختری شده و قرار ازدواج می گذارند. دختر جوان به دلیل رفت و آمد هایی که به دربار شاه داشته، پس از مدتی مورد توجه شاه قرار گرفته و شاه به او پیشنهاد ازدواج می دهد. دوستان نزدیک اوستا که از این جریان باخبر می شوند، به هر نحوی که اوستا متوجه خیانت نامزدش نشود سعی می کنند عقیده ی او را در ادامه ی ارتباط با نامزدش تغییر دهند. ولی اوستا به هیچ وجه حاضر به بر هم زدن نامزدی و قول خود نمی شود. تا اینکه یک روز مهرداد اوستا به همراه دوستانش، نامزد خود را در لباسی که هدیه ای از اوستا بوده، در حال سوار شدن بر خودروی مخصوص دربار می بیند.
مهرداد اوستا ماه ها دچار افسردگی شده و تبدیل به انسانی ساکت و کم حرف می شود. سال ها بعد از پیروزی انقلاب، وقتی شاه از دنیا می رود، زن های شاه از ترس فرح، هر کدام به کشوری می روند و نامزد اوستا به فرانسه. در همان روزها، نامزد اوستا به یاد عشق دیرین خود افتاده و دچار عذاب وجدان می شود و در نامه ای از مهرداد اوستا می خواهد که او را ببخشد. اوستا نیز در پاسخ نامه ی او تنها این شعر را می سراید. حال یک بار دیگر شعر را بخوانید!
پیامک اختصاصی
-+-+-+-+-WWW.MIHAN-LOVE.33IR.IR-+-+-+-+-+-
چقدر روح محتاج فرصتهایی است که در آن هیچ کس نباشد دکتر شریعتی
-+-+-+-+-WWW.MIHAN-LOVE.33IR.IR-+-+-+-+-+-
از همه چیز گذشتن و به همه چیز رسیدن مهم نیست......مهم از چه گذشتن و به چه رسیدن است
-+-+-+-+-WWW.MIHAN-LOVE.33IR.IR-+-+-+-+-+-
به محض آرام شدن دریای افکار.......کشتی های نجات از راه می رسند. ( امام علی(ع) )
-+-+-+-+-WWW.MIHAN-LOVE.33IR.IR-+-+-+-+-+-
دوستی نعمت گرانبهائی است خوشبختی را دو برابر می کند و به بدبختی تخفیف می دهد.............. (شکسپیر)
-+-+-+-+-WWW.MIHAN-LOVE.33IR.IR-+-+-+-+-+-
همیشه کسانى که خدمت میکنند را به یاد داشته باشید
در روزگارى که بستنى با شکلات به گرانى امروز نبود، پسر ١٠ سالهاى وارد قهوه فروشى هتلى شد و پشت میزى نشست. خدمتکار براى سفارش گرفتن سراغش رفت.
پسر پرسید: بستنى با شکلات چند است؟
خدمتکار گفت: ٥٠ سنت
پسر کوچک دستش را در جیبش کرد، تمام پول خردهایش را در آورد و شمرد. بعد پرسید: بستنى خالى چند است؟
خدمتکار با توجه به اینکه تمام میزها پر شده بود و عدهاى بیرون قهوه فروشى منتظر خالى شدن میز ایستاده بودند، با بیحوصلگى گفت: ٣٥ سنت
پسر دوباره سکههایش را شمرد و گفت: براى من یک بستنى بیاورید.
خدمتکار یک بستنى آورد و صورتحساب را نیز روى میز گذاشت و رفت...
پسر بستنى را تمام کرد، صورتحساب را برداشت و پولش را به صندوقدار پرداخت کرد و رفت.
هنگامى که خدمتکار براى تمیز کردن میز رفت، گریهاش گرفت. پسر بچه روى میز در کنار بشقاب خالى، ١٥ سنت براى او انعام گذاشته بود!
یعنى او با پولهایش میتوانست بستنى با شکلات بخورد، امّا چون پولى براى انعام دادن برایش باقى نمیماند، این کار را نکرده بود و بستنى خالى خورده بود!
اس ام اس های بامزه ضد خانم ها !!! ( سری 1 )
تذکر مهم : این ایمیل فقط ویژه آقایون می باشد ، خانم های از خواندن آن خودداری کنن
-_-_-_-_-_-_ -_-_-_-_- _-_-_-_-_ -_-_-
خداوند دید مرد گرسنه است نان را آفرید دید تشنه است آب را آفرید دید در تاریکی است نور را آفرید دید هیچ مشکل دیگه ای نداره زن را آفرید!
-_-_-_-_-_-_ -_-_-_-_- _-_-_-_-_ -_-_-
بیشتر مردها آرزوی بزرگ دارند ، اول داشتن خونه ، دوم داشتن ماشین برای فرار از خونه!!
-_-_-_-_-_-_ -_-_-_-_- _-_-_-_-_ -_-_-
ریشه ی تمام نزاعها سه چیزند : زر ، زن ، زمین !!!
-_-_-_-_-_-_ -_-_-_-_- _-_-_-_-_ -_-_-
کابینه زندگی مشترک: زن=وزیر سلب آسایش ، شوهر= وزیر کار ، مادر زن= وزیرجنگ ، مادر شوهر=وزیر اغتشاشات ، خواهر زن= جاسوس دو جانبه ، خواهر شوهر= وزیراطلاعات و بازرسی پدر زن= وزیر ارشاد ، پدر شوهر= رئیس تشخیص مصلحت !
-_-_-_-_-_-_ -_-_-_-_- _-_-_-_-_ -_-_-
سریع ترین دوربین جهان اختراع شد . این دوربین می تونه از خانوم ها در لحظه ای که دهانشون بسته است عکس بگیره !
-_-_-_-_-_-_ -_-_-_-_- _-_-_-_-_ -_-_-
دو چیز همیشه باید تازه باشند؛ عشق و تخم مرغ !
-_-_-_-_-_-_ -_-_-_-_- _-_-_-_-_ -_-_-
سه چیز را زود به زود عوض کن؛ زن، عشق و پیراهن زیر!
-_-_-_-_-_-_ -_-_-_-_- _-_-_-_-_ -_-_-
در پی کاهش جمعیت پسران نسبت به دختران:
درخیابان: دختر:جـووون!جیگرتـو!
پسر: ایییییییییییش! گمشو!
دختر: شماره بدم زنگ میزنی؟!
پسر: واه واه ! مگه خودت برادر و پدر نداری! واسه چی مزاحم پسر مردم میشی!
-_-_-_-_-_-_ -_-_-_-_- _-_-_-_-_ -_-_-
مثل چینی :اگر میخواهی برای یک روز معذب باشی مهمانی کن و اگر می خواهی برای یک
سال معذب باشی پرنده نگاهدار و اگر می خواهی مادام العمر معذب باشی زن بگیر !!!
-_-_-_-_-_-_ -_-_-_-_- _-_-_-_-_ -_-_-
همیشه عکس همسرت رو تو کیفت بزار تا هر وقت مشکل بزرگی واست پیش اومد
به عکسش نگاه کنیو بدونی مشکل بزرگتری هم داری !!
-_-_-_-_-_-_ -_-_-_-_- _-_-_-_-_ -_-_-
زن مثله مشروبه که اولش حالیت نیست کیف می کنی و خوشی بعد که یه کم گذشت
میبینی حالت به هم میخوره و باید بیاری بالا همشو ! تازه حالی رو هم که بردی از حلقت میکشه تحویل سیفون میده !
-_-_-_-_-_-_ -_-_-_-_- _-_-_-_-_ -_-_-
اسپانیایی ها میگن : عشق ساکت است اما اگر حرف بزند از هر صدایی بلندتر است !
ایتالیایی ها میگن: عشق یعنی ترس از دست دادن تو !
ایرانی ها میگن : “عشق سوء تفاهمی است بین دو احمق که با یک ببخشید تمام میشود!!
-_-_-_-_-_-_ -_-_-_-_- _-_-_-_-_ -_-_-
ابتدا خداوند زمین را آفرید سپس استراحت کرد ، بعد مرد را آفرید سپس استراحت کرد
آنگاه زن را آفرید سپس نه خدا استراحت کرد نه مرد نه زمین !!!
-_-_-_-_-_-_ -_-_-_-_- _-_-_-_-_ -_-_-
گر بمیرد دختری از قبر او روید گلی! گر بمیرند دختران دنیا گلستان میشود !
-_-_-_-_-_-_ -_-_-_-_- _-_-_-_-_ -_-_-
اقایان: کاش زن گرفتن مثل ایرانسل بود یکی میگرفتی یکی هم جایزه میدادند از ۱۲ تا ۵ صبح هم رایگان بود خانمها: کاش اقایان مثل کارت سوخت بودند یکهو دولت همشونو باطل اعلام میکرد خانمها میرفتن ازاد میزدن !!!
-_-_-_-_-_-_ -_-_-_-_- _-_-_-_-_ -_-_-
خداوند زمین را آفرید و گفت :
به به چه زیباست.سپس مرد را آفرید و گفت : جانمی این دیگه آخرشه !
و بعد هم زن را آفرید و با کمی اخم گفت : اشکالی نداره آرایش میکنه !!!
-_-_-_-_-_-_ -_-_-_-_- _-_-_-_-_ -_-_-
فردوسی حکیم بزرگ ایرانی که همه قبولش دارن میگه:
که پیش زنان هرگز راز مگوی ، چو گویی ، سخن بازیابی به کوی !
-_-_-_-_-_-_ -_-_-_-_- _-_-_-_-_ -_-_-
زنان را نباشد به جز یک هنر نشینند و زایند شیران نر !
-_-_-_-_-_-_ -_-_-_-_- _-_-_-_-_ -_-_-
ارنست همینگوی:
زن ها جنگ ها را شروع می کنند و مردها آن ها را ادامه می دهند !
-_-_-_-_-_-_ -_-_-_-_- _-_-_-_-_ -_-_-
مردها و زن ها دست کم در یک مورد اتفاق نظر دارند. هیچ کدام به زن ها اعتماد ندارند!
-_-_-_-_-_-_ -_-_-_-_- _-_-_-_-_ -_-_-
مردها بر اثر کمبود عاطفه ازدواج می کنندبر اثر کمبود حوصله طلاق می دن ولی نکته جالب اینه که بر اثر کمبود حافظه دوباره ازدواج می کنند !
-_-_-_-_-_-_ -_-_-_-_- _-_-_-_-_ -_-_-
مردها سه تا آرزو دارن : اونقدر که مامانشون می گن خوش تیپ باشن ! اونقدر که بچه شون می گن قوی باشن !
و مهمتر از همه اینکه : اونقدر که زنشون بهش شک داره دوست دختر داشته باشن !
-_-_-_-_-_-_ -_-_-_-_- _-_-_-_-_ -_-_-
بیشتر مردان موفقیت شون رو مدیون زن اولشون هستند و زن دومشون رو مدیون موفقیت شون !
-_-_-_-_-_-_ -_-_-_-_- _-_-_-_-_ -_-_-
مرد اولی : امان از دست این زنها ! زنم تمام دارائیمو برداشت و رفت !
دومی : خوش به حالت ! زن من تمام دارائی مو برداشت و نرفت !
-_-_-_-_-_-_ -_-_-_-_- _-_-_-_-_ -_-_-
فرق پیر دختر با پیر پسر: اولی موفق نشده ازدواج کنه ولی دومی موفق شده ازدواج نکنه !
-_-_-_-_-_-_ -_-_-_-_- _-_-_-_-_ -_-_-
یه ضرب المثل آموزنده هست که می گه : مردن برای زنی که عاشقشی از زندگی باهاش آسون تره !
-_-_-_-_-_-_ -_-_-_-_- _-_-_-_-_ -_-_-
مرد به زن : عزیزم ممنونم ازت ! تو اعتقاد به دین رو به زندگیم آوردی!
چون من قبل از ازدواج معتقد بودم جهنم اصلا’ وجود نداره !
-_-_-_-_-_-_ -_-_-_-_- _-_-_-_-_ -_-_-
دخترا به پنج گروه اصلی تقسیم میشن : گروه اول دخترائی هستند که پسرا رو بدبخت میکنن! گروه دوم دخترایی هستند که اشک پسرا رو در میارن! گروه سوم دخترائی هستند که جوون پسرا رو به لبشون میرسونن! گروه چهارم دخترائی هستند که کاری میکنن پسرا روزی ۱۸ بارآرزوی مرگ کنن! گروه ۵ دخترائی هستند که به اشتباه فکر میکنن جزو هیچکدوم از گروههای بالا نیستن !!!
-_-_-_-_-_-_ -_-_-_-_- _-_-_-_-_ -_-_-
فرهنگ لغات زنان :
۱٫ آره یعنی نه
۲٫ نه یعنی آره
۳٫ ما با ید با هم حرف بزنیم یعنی بشین فقط گوش کن
۴٫ هر کار دوست داری بکن یعنی بکن ولی بعد دهنت سرویسه
۵٫ چقد منو دوست داری ؟ یعنی یه گندی زدم می خوام بگم
۶٫ دو دقیقه دیگه حاضرم یعنی دو ساعت علافی !!!
-_-_-_-_-_-_ -_-_-_-_- _-_-_-_-_ -_-_-
زنان به خوبی مردان میتوانند اسرار را حفظ کنند ولی به یکدیگر می گویند تا در حفظ آن شریک باشند !
-_-_-_-_-_-_ -_-_-_-_- _-_-_-_-_ -_-_-
مهمه که بتونی دختری رو پیدا کنی که باباش پولدار باشه، دختری که خوش تیپ باشه، دختری که دوستت داشته باشه ولی مهم تر از همه اینه که این ۳ تا دختر نباید همدیگر رو بشناسن !!!
-_-_-_-_-_-_ -_-_-_-_- _-_-_-_-_ -_-_-
اگر طاووس برای ناز کردن و روباه برای فریب دادن وتمساح برای اشک ریختن وکلاغ برای قارقار کردن داشته باشی دیگر نیازی به زن گرفتن نداری !
-_-_-_-_-_-_ -_-_-_-_- _-_-_-_-_ -_-_-
همیشه پشت سر هر مرد موفق ، زنی است که نتونسته جلوی موفقیت شو بگیره !
-_-_-_-_-_-_ -_-_-_-_- _-_-_-_-_ -_-_-
همه ی پسرا دوست دارند یه دختر گیرشون بیاد که : مثل اسب نجیب باشه! مثل سگ وفا دار باشه! ومثل گوسفند سر به زیر باشه!
اما بیشتر پسرا به آرزوشون می رسن و دختری گیرشون میاد که : مثل اسب جفتک میندازه! مثل سگ پاچه می گیره! ومثل گوسفند نمی فهمه !!!
-_-_-_-_-_-_ -_-_-_-_- _-_-_-_-_ -_-_-
یه روز یه دختر دعا می کنه خدایا : من چیزی برای خودم نمی خوام فقط یه داماد خوب و خوشگل نصیب مادرم کن !!!
-_-_-_-_-_-_ -_-_-_-_- _-_-_-_-_ -_-_-
یادت باشه دنباله ۳چیز ندویی : ۱ـ اتوبوس ، مترو ، دختر ! حالا چرا ؟ چون هر کدومشون برن ۱۰ دقیقه بعد یکی دیگه میاد !!!
-_-_-_-_-_-_ -_-_-_-_- _-_-_-_-_ -_-_-
دو راه برای خانم مهندس شدن هست:
۱٫اینقدر درس بخونی تا خانم مهندس شی.
۲٫ یه شوهر مهندس پیدا کنی !!!
-_-_-_-_-_-_ -_-_-_-_- _-_-_-_-_ -_-_-
دختر:موجودی است که:
وقتی تعجب میکند میگوید واااااااااا!!
وقتی خوشحال است میگوید بمیری الهییییییی!!
وقتی غمگین است آه میکشد
وقتی میترسد جیییییییغ بنفش میکشد
وقتی بدش می آید میگوید ویشششش .
وقتی خوشش می آید میگوید ووییییی.
همه عناصر ذکور گیتی در عشق او واله و سرگردانند . تاریخ تولد و شماره کفش با جناق
پسر عمه ی دختر خاله ی داماد همسایه ی پوریا پور سرخ را میداند !
از سوسک اصولا نمیترسد بلکه چندشش میشود!!!
-_-_-_-_-_-_ -_-_-_-_- _-_-_-_-_ -_-_-
"داشتن امید تازه"
شخصى از خیابان مىگذشت، از جوانکى که سر راهش بود و گریه مىکرد علت ناراحتىاش را پرسید: جوانک گفت: « براى رفتن به سینما 2 سکه جمع کرده بودم اما جوانى آمد و یک سکه را از دستم قاپید» سپس با دست، به جوانى که کمى دورتر از آنها ایستاده بود اشاره کرد.
آن مرد از او پرسید: « براى کمک فریاد نزدى؟»
جوانک گفت: چرا و صداى هقهق او شدیدتر شد.
مرد که او را با مهربانى نوازش مىکرد، ادامه داد: هیچکس صداى تو را نشنید؟
جوانک گریهکنان گفت: نه
مرد پرسید: دیگر بلندتر از این نمىتوانى فریاد بزنى؟
جوانک گفت: نه! و از آنجا که مرد لبخند مىزد با امید تازهاى به او نگاه کرد.
«پس این یکى را هم بىخیال شو!» مرد این را گفت و آخرین سکه را هم از دستش گرفت و با بىتوجهى به راهش ادامه داد و رفت.
سلنا گومز
http://h.imagehost.org/0764/IranPixFa_Ir_Selena_Gomez_2.jpg
http://h.imagehost.org/0064/IranPixFa_Ir_Selena_Gomez_1.jpg
http://h.imagehost.org/0270/IranPixFa_Ir_Selena_Gomez_8.jpg
http://h.imagehost.org/0675/IranPixFa_Ir_Selena_Gomez_6.jpg
http://h.imagehost.org/0474/IranPixFa_Ir_Selena_Gomez_7.jpg
http://h.imagehost.org/0667/IranPixFa_Ir_Selena_Gomez_3.jpg
http://h.imagehost.org/0372/IranPixFa_Ir_Selena_Gomez_5.jpg
http://h.imagehost.org/0063/IranPixFa_Ir_Selena_Gomez_4.gif
علی لهراسبی چهگونه از «دریاییها» به «14» رسید؛
حال من دست خودم نیست
علی لهراسبی از «دریاییها» به «مثلث» رسید، یعنی دورهای که به نوعی آغاز همکاری او با بهروز صفاریان و حضور پررنگاش در تیتراژهای تلویزیونیست،اتفاقی که مهمترین پلهى ترقی برای او بود. در شرایطی که موسیقی بهغیر از ماهواره و تیتراژ هیچ جایگاه تبلیغی برای معرفی آثار و هنرمنداناش ندارد، علی لهراسبی با انتخابهای دقیق و سماجتاش برای اجرا نکردن هر آهنگی برای عنوانبندیهای تلویزیون، توانست جایگاه محکمی در تلویزیون و مدیران سختگیرش برای خودش دست و پا کند..
برای سریال «پیلههای پرواز» بود که وقتی او به پیشنهاد جمشید مشایخی برای اجرای آهنگی آماده شد، توسط یکی از آهنگسازان مطرح روبرو شد، رودربایستی نکرد و پیشنهاد متفاوتتر خودش را ارایه کرد و نتیجه طوری شد که ترانه آن سریال با نام «پیلههای کاغذی» با شروع معروف: «اونی که مدعی بود عاشقته/ تو رو تو فاصلهها تنها گذاشت/ بیخبر رفت و تو این بیراههها/ ردپاشم واسه چشمات جا نذاشت/ آه...دل رو سوزوندی/آه...چرا نموندی» جزو پرمخاطبترین کارها و حتی زنگ و آلارم گوشیهای موبایل شد.
علی لهراسبی بعد از آن سالها و بعد از خواندن چند تیتراژ موفق که آخریناش تیتراژ سریال «دلنوازان» بود تصمیم گرفته آلبوم تازهاش را به نام «14» به مخاطباناش عرضه کند. آلبومی که تازه منتشر شده و در آن چهرههای مطرحی مثل بهروز صفاریان، محسن یگانه، عبدالجبار کاکایی و... بیشترین نقش را دارند و پررنگ هستند. آلبوم تازه لهراسبی به نسبت آلبومهای قبلی او از ریتم و بالانس بسیار بهتری برخوردار است . ضمن اینکه او تغییراتی را در جهت مثبت در سبک و سیاق موسیقیاش بهوجود آورده است.
باز هم ترانه متن سریال «دلنوازان» را در مهمانیها، کافی شاپها،مراکز خرید و ماشینهای عبوری و.... زیاد خواهید شنید. حتی اگر یکیدو هفتهای از پایان این سریال گذشته باشد. علی لهراسبی میخواهد روزهای بهتری را تجربه کند.
مانعى در مسیر
در روزگار قدیم، پادشاهى سنگ بزرگى را در یک جاده اصلى قرار داد. سپس در گوشهاى قایم شد تا ببیند چه کسى آن را از جلوى مسیر بر میدارد. برخى از بازرگانان ثروتمند با کالسکههاى خود به کنار سنگ رسیدند، آن را دور زدند و به راه خود ادامه دادند. بسیارى از آنها نیز به شاه بد و بیراه گفتند که چرا دستور نداده جاده را باز کنند؛ امّا هیچیک از آنان کارى به سنگ نداشتند!
سپس یک مرد روستایى با بار سبزیجات به نزدیک سنگ رسید. بارش را زمین گذاشت و شانهاش را زیر سنگ قرار داد و سعى کرد که سنگ را به کنار جاده هل دهد. او بعد از زور زدنها و عرق ریختنهاى زیاد بالاخره موفق شد. هنگامى که سراغ بار سبزیجاتش رفت تا آنها را بر دوش بگیرد و به راهش ادامه دهد متوجه شد کیسهاى زیر آن سنگ در زمین فرو رفته است. کیسه را باز کرد پر از سکههاى طلا بود و یادداشتى از جانب شاه که این سکهها مال کسى است که سنگ را از جاده کنار بزند.
آن مرد روستایى چیزى را میدانست که بسیارى از ما نمیدانیم!
هر مانعى = فرصتی
اس ام اس عاشقانه-47
عشق و محبت دیگر خریداری ندارد. زندگی شده قصه ی همان مرد یخ فروشی که وقتی از او پرسیدند:فروختی؟ گفت:"نخریدند،تمام شد
اس ام اس عاشقانه - Www.smslovely4u.com
عشق از دوستی پرسید :تفاوت من و تو در چیست؟ دوستی گفت: من افراد را به سلامی آشنا می کنم ولی تو با نگاهی...... و من آنان را با دروغی جدا می کنم ولی تو با مرگ
اس ام اس عاشقانه - Www.smslovely4u.com
کاش امتداد لحظه ها تکرار با تو بودن بود
اس ام اس عاشقانه - Www.smslovely4u.com
تو میروی و من فقط نگاهت میکنم، تعجب نکن که چرا گریه نمیکنم، بی تو یک عمر فرصت برای گریستن دارم اما برای تماشا ی تو همین یک لحظه باقی است
اس ام اس عاشقانه - Www.smslovely4u.com
همیشه وقتی گریه می کنی، اونی که آرومت میکنه دوستت داره اما اونی که با تو گریه میکنه عاشقته
اس ام اس عاشقانه - Www.smslovely4u.com
جالب است در زندگی ، تنها کسانی ما را میرنجانند که همیشه کوشیده ایم از ما نرنجند
اس ام اس عاشقانه - Www.smslovely4u.com
حکایت جالبی است که " فراموش شدگان"، " فراموش کنندگان" را هرگز " فراموش نمی کنند
اس ام اس عاشقانه - Www.smslovely4u.com
دیروز خواب دیدم با یک دسته گل اومده بودی به دیدنم
با یک نگاه مهربون
همون نگاهی که سالها آرزو شو داشتم و از من دریغ می کردی
گریه کردی و گفتی دلت برام تنگ شده، ولی من فقط نگات کردم
وقتی رفتی سنگ قبرم از اشکت خیس شده بود
اس ام اس عاشقانه - Www.smslovely4u.com
ادامه مطلب...
نوشته شده در تاریخ شنبه بیست و چهارم اسفند 1387 توسط گروه سایت های گیتا |
اس ام اس عاشقانه-46
یادت هست گفتم دوستت دارم و تو گفتی کوچکی برای دوست داشتن!؟
رفتم و بزرگ شدم... حالا اما دیگر یادم رفته است دوست داشتن
اس ام اس عاشقانه - Www.smslovely4u.com
یادمه که همیشه بهم میگفتی برو من پشتتم
ولی هیچوقت فکر اون خنجر که پشتت قایم کرده بودی رو نمیکردم
اس ام اس عاشقانه - Www.smslovely4u.com
کاش هرگز در محبت شک نبود
تک سوار مهربانی تک نبود
کاش بر لوحی که بر جان دل است
واله تلخ خیانت هک نبود
اس ام اس عاشقانه - Www.smslovely4u.com
آسمون وقف نگاهت گل من
مانده ام چشم به راهت گل من
هر کجا هستی و باشی گویم
که خدا پشت و پناهت گل من
اس ام اس عاشقانه - Www.smslovely4u.com
دلا دیشب چه می کردی تو در کوی حبیب من؟
الهی خون شوی ای دل تو هم گشتی رقیب من
اس ام اس عاشقانه - Www.smslovely4u.com
ادامه مطلب...
نوشته شده در تاریخ شنبه بیست و چهارم اسفند 1387 توسط گروه سایت های گیتا |
اس ام اس عاشقانه-45
دوستی مثل ایستادن روی سیمان خیسه
هر چی بیشتر بمونی رفتنت سخت تر میشه
و اگه رفتی جای پاهات برای همیشه می مونه
"کمک معشوق"
شیر نری دلباخته ی آهوی ماده شد.
شیر نگران معشوق بود و می ترسید بوسیله ی حیوانات دیگر دریده شود.
از دور مواظبش بود.
پس چشم از آهو برنداشت تا یک بار که از دور او را می نگریست، شیری را دید که به آهو حمله کرد. فوری از جا پرید و جلو آمد.
دید ماده شیری است. چقدر زیبا بود، گردنی مانند مخمل سرخ و بدنی زیبا و طناز داشت.
با خود گفت: حتما گرسنه است. همان جا ایستاد و مجذوب زیبایی ماده شیر شد.
و هرگز ندید و هرگز نفهمید که آهو خورده شد.
نتیجه اخلاقی: هیچ وقت به امید معشوقتون نباشید و در دنیا رو سه چیز حساب نکنید اولی خوشگلی تون دومی معشوقتون و سومی را یادم رفت. اها اینکه تو یاد کسی بمونید وقتی لازمه
"دستان یارى بخش"
روزی پسربچهای، مشغول بازی با ماسهها در ساحل بود. چند ماشین کامیون و بیلی پلاستیکیقرمزرنگ همراه خود داشت.در حال درست کردن جاده و تونل با ماسههای نرم، ناگهان سنگ بزرگی را سد راه خود دید. پسربچه هر چه تلاش کرد، نتوانست سنگ بزرگ را از سر راه خود کنار بزند. هرچهتلاش میکرد، سنگ کمی تکان میخورد، ولی دوباره به سرعت سر جای اول خود باز میگشت.سرانجام، از فرط ناامیدی به گریه افتاد. پدرش تمام مدت از پشت پنجره خانهشان، تلاشهای او را نظارهمیکرد. وقتی متوجه اشکهای پسرش شد، کنار او آمد. با لحنی مهربانی، ولی محکم گفت:پسرم چرا از همه توانت برای کنار زدن سنگ استفاده نکردی؟ پسرک هقهق کنان و ناامید گفت:پدر، همه تلاشمرا به کار بستم، ولی موفق نشدم! پدر با مهربانی گفت:نه پسرم، تو از همه امکانات قابل دسترستاستفاده نکردی، چون از من درخواست کمک نکردی.سپس خم شد و سنگ را از سر راه پسرشبرداشت.آیا شما نیز به سنگهای بزرگ در راه زندگیتان برخورد کردهاید؟ آیا به خاطر عدم موفقیت و جابجایی آنها، دچار احساس خشم و ناامیدی شدهاید؟ امید خود را از دست ندهید و دست از تلاشنکشید، چون اگر خوب به اطراف خود بنگرید، در خواهید یافت که دستانی یاریبخش به سوی شما دراز شدهاند
"از دید هرکس"
روزی مردی داخل چاهی افتاد و بسیار دردش آمد.
یک کشیش او را دید و گفت: حتما گناهی انجام داده ای.
یک دانشمند عمق چاه و رطوبت خاک آن را اندازه گرفت.
یک روزنامه نگار در مورد دردهایش با او مصاحبه کرد.
یک یوگیست به او گفت: این چاله و همچنین دردت فقط در ذهن تو هستند در واقعیت وجود ندارند.
یک پزشک برای او دو قرص آسپرین پایین انداخت.
یک پرستار کنار چاه ایستاد و با او گریه کرد.
یک روانشناس او را تحریک کرد تا دلایلی را که پدر و مادرش او را آماده افتادن به داخل چاه کرده بودند پیدا کند.
یک تقویت کننده فکر او را نصیحت کرد که: خواستن توانستن است.
یک فرد خوشبین به او گفت: ممکن بود یکی از پاهات رو بشکنی.
سپس فرد بیسوادی گذشت و دست او را گرفت و او را از چاه بیرون آورد.
"آرزوهاى بزرگ از زبان ویکتور هوگو"
اول از همه برایت آرزومندم که عاشق شوی، و اگر هستی، کسی هم به تو عشق بورزد، و اگر اینگونه نیست، تنهاییت کوتاه باشد، و پس از تنهاییت، نفرت از کسی نیابی .آرزومندم که این گونه پیش نیاید، اما اگر پیش آمد،
بدانی چگونه به دور از ناامیدی زندگی کنی.
برایت همچنان آرزو دارم دوستانی داشته باشی، از جمله دوستان بد و ناپایدار، برخی نا دوست، و برخی دوستدار
که دست کم یکی در میانشان بی تردید مورد اعتمادت باشد.
و چون زندگی بدین گونه است، برایت آرزومندم که دشمن نیز داشته باشی، نه کم و نه زیاد، درست به اندازه، تا گاهی باورهایت را مورد پرسش قرار دهد، که دست کم یکی از آن ها اعتراضش به حق باشد، تا که زیاده به خودت غرّه نشوی.
و نیز آرزومندم مفیدِ فایده باشی نه خیلی غیرضروری، تا در لحظات سخت وقتی دیگر چیزی باقی نمانده است همین مفید بودن کافی باشد تا تو را سرِ پا نگهدارد.
همچنین، برایت آرزومندم صبور باشی نه با کسانی که اشتباهات کوچک می کنند چون این کارِ ساده ای است،
بلکه با کسانی که اشتباهات بزرگ و جبران ناپذیر می کنند و با کاربردِ درست صبوری ات برای دیگران نمونه شوی.
و امیدوارم اگر جوان که هستی خیلی به تعجیل، رسیده نشوی و اگر رسیده ای، به جوان نمایی اصرار نورزی
و اگر پیری، تسلیم ناامیدی نشوی چرا که هر سنّی خوشی و ناخوشی خودش را دارد و لازم است بگذاریم در ما جریان یابند.
امیدوارم سگی را نوازش کنی به پرنده ای دانه بدهی، و به آواز یک سَهره گوش کنی وقتی که آوای سحرگاهیش را سر می دهد .چرا که به این طریق احساس زیبایی خواهی یافت، به رایگان.
امیدوارم که دانه ای هم بر خاک بفشانی هرچند خُرد بوده باشد و با روییدنش همراه شوی تا دریابی چقدر زندگی در یک درخت وجود دارد
مرد کور
روزی مرد کوری روی پلههای ساختمانی نشسته و کلاه و تابلویی را در کنار پایش قرار داده بود. روی تابلو خوانده می شد: «من کور هستم لطفا کمک کنید.»
روزنامه نگار خلاقی از کنار او می گذشت؛ نگاهی به او انداخت. فقط چند سکه در داخل کلاه بود.. او چند سکه داخل کلاه انداخت و بدون اینکه از مرد کور اجازه بگیرد، تابلوی او را برداشت، آن را برگرداند و اعلان دیگری روی آن نوشت و تابلو را کنار پای او گذاشت و آنجا را ترک کرد. عصر آن روز، روز نامه نگار به آن محل برگشت و متوجه شد که کلاه مرد کور پر از سکه و اسکناس شده است. مرد کور از صدای قدمهای او خبرنگار را شناخت و خواست اگر او همان کسی است که آن تابلو را نوشته بگوید ،که بر روی آن چه نوشته است؟ روزنامه نگار جواب داد: چیز خاص و مهمی نبود، من فقط نوشته شما را به شکل دیگری نوشتم؛ لبخندی زد و به راه خود ادامه داد. مرد کور هیچ وقت ندانست که او چه نوشته است ولی روی تابلوی او خوانده می شد:
« امروز بهار است، ولی من نمیتوانم آنرا ببینم !!!!! »
وقتی کارتان را نمی توانید پیش ببرید، استراتژی خود را تغییر بدهید؛ خواهید دید بهترین ها ممکن خواهد شد؛ باور داشته باشید هر تغییر بهترین چیز برای زندگی است.
حتی برای کوچکترین اعمالتان از دل، فکر، هوش، و روحتان مایه بگذارید؛ این رمز موفقیت است.... لبخند بزنید!