گروه اینترنتی جرقه ایرانی

عاشقانه-خبری اس ام اس اهنگ موزیک شعر ادبی بهداشتی خدماتی-خفن-عکس-موبایل

گروه اینترنتی جرقه ایرانی

عاشقانه-خبری اس ام اس اهنگ موزیک شعر ادبی بهداشتی خدماتی-خفن-عکس-موبایل

عکس های جدید و 2010 گلشیفتاه فراهانی

عکس های جدید و 2010 گلشیفتاه فراهانی  

 

در ادامه مطلب

ادامه مطلب ...

.:: هفت اثر شگفت انگیز آب بر سلامت بدن ::.

.:: هفت اثر شگفت  انگیز آب بر سلامت بدن ::. 

 

در ادامه مطلب

ادامه مطلب ...

آیا زبان عشق خود را می دانید ؟

آیا زبان عشق خود را می دانید ؟

 

 

 "داشتن عشقی عمیق به شما نیرو می دهد و اگر کسی عمیقا" عاشق شما باشد، به شما شوق زندگی می بخشد" .(lao Tzu)

 

هفته های پایانی سال ، هر چه به آخر سال نزدیک تر میشویم ، شوق و اشتیاق ما بیشتر می شود. چه احساسی دارید ؟ آیا نگران چیزی هستید ؟ آیا برای کسب موفقتهایتان شادکام هستید و یا درمقابل برای شکستهایتان غمگین؟ شاید هم هر دو !

 

عواطف و احساسات شما همیشه بیشتر درگیر کسانی بوده است که به آنها عشق می ورزیم ، همسر ، دوست و...در لحظات پایانی سال حالت نورانی معنوی  داریم. این حس باعث می شود تا خالصانه دعا کنیم که تمامی ضربه ها و شکستهایی را که داشتیم از ذهن ما پاک شود ، قوت قلب می گیریم و در نهایت حسی آرام و بی دغدغه لذتی عمیق را برای ما به  ارمغان می آورد.

 

با کلام و بخشش می توان عشق ها را بیدار کرد و به یاد داشته باشیدکه تنها هدیه های مادی نیست که می تواند عشق را ماندگار کند.

 

"بالاترین لذت آن است که بپذیریم عاشق هستیم". ( victor hugo)

 

 

داستانی کوتاه

جوانی بود که می خواست عشق خود را به همسرش نشان دهد . در عمیق ترین دریاها شنا کرد . به بلندترین کوهها صعود کرد و سعی کرد حتی به ستاره ها نیز برسد ! حدس بزنید چه اتفاقی افتاد ؟ بله ، همسرش او را ترک کرد چرا که هیچ وقت شوهرش خانه نبود !!

 

دکتر Gary Chapman  کتابی به نام " پنج زبان عشق " نوشته است . اگر احساس عدم  دوست داشتن از طرق مقابل دارید ( همسر ، نزدیک ترین دوست ....) می توانید با مطالعه این پنج زبان عشق ، دریابید که زبان عشق شما کدام است ؟ نشانه هایی را که عشق دیگران را به شما نمایان می کند ، بشناسید ؟ و اینکه چطور می توانید عشق خود را به دیگران ابراز کنید ؟

 

 

پنج زبان عشق :

1- کلام تأیید آمیز :

در این حالت است که شما نیاز شنیدن تعریف و  تمجید از زبان معشوقه تان دارید تا احساس کنید او نیز شما را دوست دارد. جملات ساده و بی آلایشی چون : "واقعا" این تو هستی که به این درجه نائل شده ای ؟"  یا ،  "چقدر در این لباس می درخشی و گویی که این لباس فقط برازنده تو است ؟"  و یا  "تو بهترین پدر برای فرزندانمان هستی"

 

 

2- اوقات گذراندن با یکدیگر :

اگر ارزش نهادن به اوقاتی که با یکدیگر هستید زبان عشق شماست ، به چگونگی گذران این لحظات دقت کنید . برای اینکه اوقات خوش را داشته باشید زمان بگذارید و در حین صحبتهای خود با او مطمئن باشید که صداهای مزاحمی مثل تلفن ، تلویزیون ، و ... حذف شود.

 

 

3- دریافت هدایا :

هدیه همیشه قابل لمس و به چشم می آید و زبانی برای اظهار عشق و وفاداری است . شاید زبان عشق شما دریافت هدایا و لمس کردن آنها است . حتی اگر خیلی بزرگ و گران نباشد. یک شاخه رز زیبا ، سوغاتی ، دعوت به یک رستوران و...

 

 

4- خدمت کردن به یکدیگر :

دقت کنید که چه خدمتی باعث لذت طرف مقابلتان می شود ، کارهایی مثل ، تمیز کردن پارکینگ ، به گردش بردن بچه ها در روز شنبه ، تمیز کردن آشپزخانه ، حمام ، بله باید بدانید که در برخی افراد حتی ، انجام این کارهای نه چندان سخت می تواند نشانه ی عشق باشد.

 

 

5- تماس فیزیکی

صمیمیت در حس معاشقه ( در آغوش کشیدن ، بوسیدن ، نوازش کردن و  ...)  میتواند تنها زبان عشق یک نفر در ازدواج باشد .

 

"عشق میوه ی همه فصل است و می توان همیشه آن را در دست داشت "  (مادرترازا)

 

برای شناسایی بهتر زبان عشق خود این سوالات را در ذهن خود مرور کنید :

 

1-     من چطور عشقم را به دیگران ابراز می کنم ؟ ( برای مثال : من عشقم را با جملاتی تسلی بخش به معشوقه خود ، به خصوص در زمان گرفتاری ، ابراز می کنم )

 

2-     انتظارات خود من در عشق چیست ؟ ( برای مثال : اگر معشوقه ام از من تعریف و تمجید کند ، می فهمم که مرا دوست دارد  )

 

3-     از چه چیزهایی واقعا" دلگیر می شوم ؟ ( برای مثال : از اینکه نفر مقابلتان افتخار و غرور شما را در کسب مقامی نادیده بگیرد دلگیر می شوید. )

 

اگر هر دو طرف زبان عشق خود را یافتید ، باید با هم در میان بگذارید و نیاز خود را مطرح کنید تا هر دو از لحظات زیبا و لذت بخش بهره ببرید .

 

انعطاف پذیر باشید . هر دو طرف باید تغییراتی هرچند کوچک را در رفتار و فکرشان بپذیرند ، چرا که ممکن است گامی بزرگ بسوی خوشبختی شما باشد.

 

با بررسی مباحث فوق ، شاید به راههای دست یابید تا عشق خود را پربار تر و عمیق تر احساس کنید .

 

"عشق کلید گشایش قفل هر مشکلی است " ( Fikayo Ositelu)

 

هم اکنون می دانید چطور از عشق خود لذت می برید ؟ چه چیزی عشق شما را عمیق تر می کند ؟

"اولین ها"

"اولین ها"

اولین مردمان جهان که نخ به سکه می‌بستند و در داخل تلفن‌های عمومی می‌انداختند، ایرانیان بودند!

اولین مردمانی که توانستند از کارت های اعتباری تلفن‌های عمومی استفاده کنند، بدون آنکه اعتبار آن کم شود، ایرانیان بودند!

اولین مردمانی که نوشابه‌های تقلبی ساختند، ایرانیان بودند!

اولین مردمانی که در اولین صادرات به کشورهای شمالی ایران به جای حنا، خاک رنگی فروختند، ایرانیان بودند!

اولین مردمان دنیا که همزمان هم مایل هستند گرمشان شود و هم سردشان ایرانیان بودند، چون همزمان با روشن کردن بخاری، پنجره‌ها را هم باز می‌کنند

.:: خواب خوش با نارنگی ::.

.:: خواب خوش با نارنگی ::.


نارنگی میوه ای زمستانی و غنی از ویتامین های a ، b1 ، b2 ،c می باشد. دانشمندان دانشکده داروسازی لیسستر ترکیبی را در پوست نارنگی به نام salvestrol q یافته‌اند که سلولهای سرطانی انسان حاوی آنزیم "?cyp?b?? "p???? را نابود می‌کند. این یافته می تواند به درمان سرطانهایی نظیر سرطان سینه، ریه، پروستات و تخمدان کمک شایانی کند. نارنگی حاوی پروتئین، چربی، قند، مقدار زیادی فسفر، کلسیم می باشد.

از خواص مهم نارنگی می توان به موارد زیر اشاره کرد:

- موجب زیاد شدن و تصفیه خون می شود.
- به خاطر داشتن مقدار فسفر و کلسیم بالا، نارنگی یکی از میوه هایی است که در تشکیل استخوان و اسکلت بدن موثر است.
- حاوی مقدار زیادی منیزیم است و از این طریق در فعالیت عضلانی، دستگاه گوارش و سیستم عصبی موثر است.
- سرد و تر، مفرح قلب، رافع خفقان، صفرا بر و فرونشاننده لهیب معده و کبد است.
- نارنگی مسکن اعصاب است و برای کلیه بیماران مفید است.
- اگر می خواهید شب راحت بخوابید چند تکه نارنگی بخورید.

افسانه یک عشق

افسانه یک عشق
قصه ای که می خوام براتون تعریف کنم بر می گرده به سالها پیش.پس برای سفر در زمان آماده بشیید.سوار ماشین زمان بشید.کمربندها رو ببندید.ااا یواش بابا گفتم کمربند و ببند نگفتم بکنش تو چشت که!خوب حالا چشماتون و ببنید.آماده اید؟؟؟ حالا شما دارین بر می گردین عقب.هی می رین عقب!عقب و عقب تر....خوب همینجا خوبه!stop!! ,چشماتون و باز کنید!وای سر تو بدزد الان که یه نیزهء فولادی بخوره تو سرت.یادم رفت بگم زره بپوشید ولی اشکال نداره !طوری نیست که فقط چند تا نیزه و ارابه و منجنیق اینجاست!الان برگشتیم به زمان جنگ بین یونان و روم باستان!به زمان قهرمان افسانه ای به نام آشیل.این آشیل قصه ء ما مرد جوان و خوشگلی بود و اصرار داشت که همه بهش بگن تو ترسناکی!در صورتی که خیلی هم مهربون بود! بازار جنگ بازی و آدم کشی داغ داغ بود و چون اون موقع نیروگاه اتمی وجود نداشت,که بمب اتم بسازن و  بریزن رو سر و صورت هم دیگه, واسه همین مثل دیوانه ای که از قفس پرید!به طرف هم می دویدن و با چوب و چماق و شمشیر تو سر و کلهء هم می کوبیدن و به جای جوی آب ,جوی خون بود که درختا رو آبیاری می کرد!آشیل قصه ء ما مثل شیر که هر روز صبح وسط میزه صبحانه اس!داشت وسط میدون کرکری می خوند و می گفت که چقدر ترسناکه!در همین گیرو دار بود که یه چیزی از تو آسمون اومد و اومد و اومد,چرخید و چرخید و چرخید و مستقیم افتاد رو پاشنهء پای آشیل(لازم بگم که اون زمان هنوز کفشهای چرمی و آدیداس و پوتین سربازی ,که کل پا رو پوشش میده ساخته نشده بود و کفش به معنای امروزی وجود نداشت!)و آشیل رویین تن و افسانه ای و ترسناک ما ,وسط میدون جنگ ولو شد روی زمین و از درد به خودش می پیچید.آشیل روی زمین غلط می زد و نعره می کشید و یونانیها که فکر می کردن این یک استراتژیه جدید جنگیه!!همه از میدان نبرد فرار کردن و به اصطلاح عقب نشینی فرمودند!ورومیها خوشحال از این پیروزی همه رو سر آشیل خراب شدن و فریاد ای ولا ای ولا ای ولا سر دادن!(یه چیزی تو مایه های تکبیر خودمونه!! )شب هنگام ,آشیل پنهانی به میدان جنگ برگشت تا ببینه اون چی بود که ازآسمون اومد و این خوشبختی و نصیبش کرد!و می دونید چی پیدا کرد؟یه لنگه کفش بلوریه ظریف و خوشگل!کفش و برداشت و برد گذاشت زیر بالشش,تا خواب اون روز و ببینه!!فردای اون روز آشیل یه فکری به سرش زد.با خودش گفت:این کفش حتما مال دختر پادشاه یونانه!اگه این کفش و ببرم قصر پادشاه و بهش بگم من کفش دخترش و از پاش درآوردم ,پادشاه یونان نمی تونه این بی آبرویی و تحمل کنه وسر به کوه و بیابون می زاره!آخه یونانیها آخر غیرت و تعصب بودن (یه چیزی مثل مردای ایرونی البته فقط مثل !!!مردای ایرونی که لنگه ندارن )و حتی نمی زاشتن زنهاشون لباسهاشون و روی بند رخت,خارج از خونه پهن کنن,مبادا نا محرم لباس زن هاشون و ببینه وسایز اونا رو حدس بزنه!و وقتی پادشاه یونان خودش و گم و گور می کرد ,وضعیت سربازها کشمشی می شد و آشیل می تونست به راحتی یو نان و تصرف کنه.خوب آشیل و تا همینجا داشته باشین تا یه حالی هم از صاحب لنگه کفش بپرسیم!!!
در همون زمونا,دختری به زیبایی یک شکوفه ءگلابی!در شهری دور افتاده زندگی می کرد به اسم سیندرلا.سیندرلا رو هیچ کس دوست نداشت چون فقیر بود و بی کس.(می بینین ,حتی در زمان باستان هم پول حرف اول و میزده!)تا این که یه شب ,وقتی سیندرلا داشت واسه خوابش یه رختخواب از کاه درست می کرد,ستارهء دنباله دار ود ید و آرزو کرد که چند دست لباس قشنگ و تمیز داشته باشه تا پسرا بهش توجه کنن و عاشقش بشن!آخه داشت از وقت ازدواجش می گذشت دیگه واگه ازدواج نمی کرد,باید یه خمرهء بزرگ برای ترشی انداختن,می خریدو اون هیچ پولی برای خریدن خمره نداشت!همین که آرزو کرد ,یه چیزی مثل شهاب سنگ,از آسمون افتاد پایین!سیندرلا خیلی ترسیده بود و مثل آدمهای شجاع!!که اصلا نترسیدن!! ,فریاد می کشید.که یه دفه یه صدایی گفت:لطفا خفه شو عزیزم!من یه فرشته ام که اومده آرزوت و برآورده کنه!حالا اگه نارحتی ,چی!!برگردم!سیندرلا آروم چشماش و باز کردو فرشته براش توضیح داد که چی کار باید بکننه تا مرد رویاهاش و پیدا کنه!فرشته گفت که سیندرلا باید یه لنگه از این کفش بلوری رو که براش اوورده پرتاپ کنه, اولین کسی که کفش بخوره تو سرش!یه سیندرلای بلورین جایزه می گیره!نه ببخشید اون مرد شوهر آینده اونه!و عقش!(یه چیزی تو مایه های عشق امروزی!!) سیندرلا رو به سوی اون مرد راهنمایی می کنه!حال بر می گردیم پیش آشیل!
آشیل با اسب سفیدش,به سرعت به سوی قصر پادشاه یونان می رفت تا نقشه اش رو عملی کنه!وقتی به قصر رسید,سراغ پادشاه و گرفت و با کلی عفه و ادا بازی!وارد قصر شد وشروع کرد در مورد دختر پادشاه بد گویی کردن!ولی دید همه دارن با صدای بلند بهش می خندن!می دونید چرا؟؟؟آخه پادشاه یونان اصلا دختر نداشت!!!!!و آشیل اصلا به این موضوع فکر نکرده بود!و چون آبروش به طور کلی رفته بود ,به بیابون پناه برد و شاعر شد!بودن یا نبودن زندگی این است!!(این شعر و بعدن شکسپیر  روی سنگهای بیابون پیدا کرد و به اسم خودش تمومش کرد!)تا اینکه یک روز ,وقتی داشت  با شنها واسه خودش قلعه درست می کرد صدای گریه ء زنی رو شنید که می گفت:آخه کفش من  کجایی؟چرا پیش من نمی آیی؟؟؟ آشیل به دختر نزدیک شد!کفش و از کیسش بیرون کشید و به پای اون امتحانش کرد!!وای کفش به پاش می خورد!!!!دیگه سیندرلا مرد رو یا هاش و پیدا کرده بود!!اونها تصمیم گرفتن یک باغ گلابی بسازن ,که گلابی بده اندازهء کدو حلوایی!و این گونه بود که آشیل ازدواج کردو سیندرلا هم از خریدن خمره معاف گردید...

زورگو

زورگو

همین چند روز پیش، «یولیا واسیلیاِونا » پرستار بچه هایم را به اتاقم دعوت کردم تا با او تسویه حساب کنم .
به او گفتم: بنشینید«یولیا واسیلیاِونا»! میدانم که دست و بالتان خالی است امّا رودربایستی دارید و آن را به زبان نمیآورید. ببینید، ما توافق کردیم که ماهی سی روبل به شما بدهم این طور نیست؟
- چهل روبل .
-نه من یادداشت کرده ا م، من همیشه به پرستار بچه هایم سی روبل میدهم. حالا به من توجه کنید. شما دو ماه برای من کار کردید .
- دو ماه و پنج روز
-دقیقاً دو ماه، من یادداشت کرده ا م. که میشود شصت روبل. البته باید نُه تا یکشنبه از آن کسر کرد همان طور که میدانید یکشنبه ها مواظب «کولیا»نبودید و برای قدم زدن بیرون میرفتید. و سه تعطیلی… «یولیا واسیلیاونا» از خجالت سرخ شده بود و داشت با چینهای لباسش بازی میکرد ولی صدایش درنمیآمد .
- سه تعطیلی، پس ما دوازده روبل را میگذاریم کنار. «کولیا» چهار روز مریض بود آن روزها از او مراقبت نکردید و فقط مواظب «وانیا»بودید فقط «وانیا »
و دیگر این که سه روز هم شما دندان درد داشتید و همسرم به شما اجازه داد بعد از شام دور از بچه ها باشید .
دوازده و هفت میشود نوزده.
تفریق کنید… آن مرخصیها… آهان… چهل ویکروبل، درسته؟
چشم چپ«یولیا واسیلیاِونا» قرمز و پر از اشک شده بود. چانه ا ش میلرزید. شروع کرد به سرفه کردنهای عصبی. دماغش را پاک کرد و چیزی نگفت .
- و بعد، نزدیک سال نو شما یک فنجان و نعلبکی شکستید. دو روبل کسر کنید .
فنجان قدیمی تر از این حرفها بود، ارثیه بود، امّا کاری به این موضوع نداریم. قرار است به همه حسابها رسیدگی کنیم. موارد دیگر: بخاطر بی مبالاتی شما «کولیا » از یک درخت بالا رفت و کتش را پاره کرد. 10 تا کسر کنید. همچنین بی توجهی تان باعث شد که کلفت خانه با کفشهای «وانیا » فرار کند شما می بایست چشم هایتان را خوب باز میکردید. برای این کار مواجب خوبی میگیرید .
پس پنج تا دیگر کم میکنیم . …
در دهم ژانویه 10 روبل از من گرفتید.
« یولیا واسیلیاِونا» نجواکنان گفت: من نگرفتم
-امّا من یادداشت کرده ا م .
- خیلی خوب شما، شاید …
- از چهل ویک بیست و هفتا برداریم، چهارده تا باقی میماند .
چشم هایش پر از اشک شده بود و بینی ظریف و زیبایش از عرق میدرخشید. طفلک بیچاره !
-من فقط مقدار کمی گرفتم .
در حالی که صدایش می لرزید ادامه داد:
من تنها سه روبل از همسرتان پول گرفتم … نه بیشتر .
- دیدی حالا چطور شد؟ من اصلاً آن را از قلم انداخته بودم. سه تا از چهارده تا به کنار، میکنه به عبارتی یازده تا، این هم پول شما سه تا، سه تا، سه تا … یکی و یکی .
یازده روبل به او دادم با انگشتان لرزان آنرا گرفت و توی جیبش ریخت .
به آهستگی گفت: متشکّرم
جا خوردم، در حالی که سخت عصبانی شده بودم شروع کردم به قدم زدن در طول و عرض اتاق .
پرسیدم: چرا گفتی متشکرم؟
- به خاطر پول.
- یعنی تو متوجه نشدی دارم سرت کلاه میگذارم؟ دارم پولت را میخورم؟ تنها چیزی میتوانی بگویی این است که متشکّرم؟
-در جاهای دیگر همین مقدار هم ندادند .
- آنها به شما چیزی ندادند! خیلی خوب، تعجب هم ندارد. من داشتم به شما حقه میزدم، یک حقه ی کثیف حالا من به شما هشتاد روبل میدهم. همشان این جا توی پاکت برای شما مرتب چیده شده .
ممکن است کسی این قدر نادان باشد؟ چرا اعتراض نکردید؟ چرا صدایتان درنیامد؟
ممکن است کسی توی دنیا این قدر ضعیف باشد؟
لبخند تلخی به من زد که یعنی بله، ممکن است
بخاطر بازی بیرحمانه ا ی که با او کردم عذر خواستم و هشتاد روبلی را که برایش خیلی غیرمنتظره بود پرداختم .
برای بار دوّم چند مرتبه مثل همیشه با ترس، گفت: متشکرم
پس از رفتنش مبهوت ماندم و با خود فکر کردم در چنین دنیایی چقدر راحت میشود زورگو بود .

"آنتوان چخوف ."

دشت هایی چه فراخ!

دشت هایی چه فراخ!

کوههایی چه بلند !

در گلستانه چه بوی علفی می آمد!

من در این آبادی ، پی چیزی می گشتم :

پی خوابی شاید ،

پی نوری ، ریگی ، لبخندی .

پشت تبریزی ها

غفلت پاکی بود ، که صدایم می زد .

پای نی زاری ماندم ، باد می آمد ، گوش دادم :

چه کسی با من حرف می زد ؟

سوسماری لغزید

راه افتادم .

یونجه زاری سر راه ،

بعد جالیز خیار ، بوته های گل رنگ

و فراموشی خاک

لب آبی

گیوه ها را کندم ، و نشستم ، پاها در آب :

" من چه سبزم امروز

و چه اندازه تنم هوشیار است!

نکند اندوهی ، سر رسد از پس کوه .

چه کسی پشت درختان است!

هیچ ، می چرد گاوی در کرد.

سایه هایی بی لک ،

گوشه ای روشن و پاک

کودکان احساس ! جای بازی اینجاست.

زندگی خالی نیست :

مهربانی هست، سیب هست ، ایمان هست.

آری

تا شقایق هست ، زندگی باید کرد .

در دل من چیزی است ، مثل یک بیشه نور ، مثل خواب دم صبح

و چنان بی تابم ، که دلم می خواهد

بدوم تا ته دشت ، بروم تا سر کوه.

دورها آوایی است ، که مرا می خواند."

                                                       "زنده یاد سهراب سپهری"

قطار می رود.....تو می روی

   قطار می رود.....تو می روی

   تمام ایستگاه می رود

     و من چقدر ساده ام...

 که سال های سال

در انتظار تو

  کنار این قطار رفته ایستا ده ام

و همچنان   

      به نرده های ایستگاه رفته

      تکیه داده ام !!!

                                         " زنده یاد قیصر امین پور "

خواص کشمش

خواص کشمش

کشمش ها با اینکه شیرین و چسبنده هستند اما باعث خراب شدن دندانها و بیماریهای لثه نمی‌شوند بلکه سلامت آنها را بهبود می‌بخشند.کشمش میوه‌ای است که از خشک کردن انگور بوسیله نور خورشید و یا طی فرایند شیمیایی حاصل می‌شود. آنها بسیار کوچک هستند، پوستی چروکیده و مزه‌ای شیرین دارند و با توجه به نوع آنها رنگهای متفاوتی دارند.

فواید کشمش

حمایت آنتی اکسیدانی از فنولها : دیده شده است که فنولهایی که در میوه ها یافت می‌شوند، فعالیتهایی آنتی اکسیدانی دارند و از تخریبهای سلولی که در بدن رخ می‌دهند و پایه‌ای اکسیژنی دارند جلوگیری می‌نمایند.  فلاونولزی (نوعی از فنول که از خانواده فلاونوئید می‌باشد)  در کشمش وجود دارد و طی فرایند تبدیل انگور به کشمش کمتر می‌شود.

بروم برای سلامت استخوانها : اگر چه خیلی کم از خواص بروم شنیده ایم، اما باید بدانیم که بروم ماده معدنی است که رابطه‌ای مستقیم با سلامتی دارد و در سلامت استخوان زنان نقش عمده‌ای ایفا می‌کند. بروم ماده‌ای است که برای تبدیل استروژن و ویتامین D به شکلهای فعال آنها، مورد نیاز است. بعد از یائسگی در زنان میزان استروژن کاهش می‌یابد و باعث حساس شدن استخوانها می‌گردد تا آنجا که هورمون پاراتیروئید دستور به برداشت کلسیم از استخوانها را می‌دهد.مطالعات نشان داده است که بروم از آرتروز استخوانی و پوکی استخوانها جلوگیری می‌کند و تاثیرات مفید  استروژن درمانی در زنانی که به سن یائسگی رسیده‌اند را افزایش می دهد. کشمش بین 50 میوه ایست که حاوی بروم می‌باشد.

 کشمش سلامت دندان و لثه را افزایش می‌دهد: کشمشها با اینکه شیرین و چسبنده هستند اما باعث خراب شدن دندانها و بیماریهای لثه نمی‌شوند بلکه سلامت آنها را بهبود می‌بخشند. یکی از موادی که در کشمش وجود دارد به نام اسید اولنولیک،‌  برای از بین بردن باکتریهایی که باعث خراب شدن دندانها می‌شوند و همچنین بیماریهای مربوط به دندان  ، بسیارموثر می‌باشند.

کشمش علاوه بر شکر، حاوی فروکتوز و گلوکز نیز می‌باشد که بر خلاف ساکاروز که عامل اصلی بیماریهای دهانی است هیچ دخالتی در خراب شدن دندانها ندارند. بنابراین سعی کنید در غذاهای روزانه خود کشمش مصرف نمایید. کشمش علاوه بر فوایدی که گفته شده از مبتلا شدن به کم‌سویی چشم در بزرگسالان نیز جلوگیری می‌نماید.

.:: حقایق ارزشمند اما نا آشنا در مورد سلامتی ::.

.::  حقایق ارزشمند اما نا آشنا در مورد سلامتی ::.


توصیه های بهداشتی یا سلامتی اگر چه امروزه بیشتر از قبل ارائه می شود اما باز هم هستند افرادی که از آن بی خبرند. بیشتر این توصیه های پزشکی در مورد خانم هایی است که به هر دلیل تغییرات نه چندان علمی در سبک زندگی خود ایجاد می کنند. مثلا آیا می دانید که پیروی از رژیم های غذایی ناپایدار و زود گذر چه تاثیری بر سلامت شما دارد؟

بعد از چند روز پیروی از این رژیم ها و سپس رها کردن آن منجر به کاهش روند متابولیسم می شود. به این دلیل که وقتی بدن در معرض کمبود غذا قرار می گیرد بدن احساس می کند که غذای کافی دریافت نمی شود و در نتیجه به بدن دستور می دهد که ذخیره چربی را نگه داشته و در عوض به سمت ماهیچه ها به عنوان منبع سوخت توجه کند. همچنین بعد از چند روز پیروی از رژیم غذایی کم چرب مقدار اسید چرب امگا 3 در مغز کاهش می یابد و همین امر زمینه ابتلا به افسردگی را افزایش می دهد. بهترین روش برای کاهش وزن به طور موثر و به صورت سالم بهتر است که غذای کمتری مصرف کنید و بین میزان مصرف انرژی و مقدار مصرف کالری تعادل برقرار کنید. به هیچ عنوان مقدار کالری مصرفی و روزانه خود را بیشتر از 1200 کالری کاهش ندهید.

آیا می دانید که کم خوابی می تواند چه تاثیر سوئی بر سلامت شما داشته باشد؟ فقط کافی است که یک شب مدت خواب خود را از 8 ساعت به 4 ساعت کاهش دهید. در این حالت نه تنها احساس کج خلقی بیشتر خواهید داشت بلکه در پردازش اطلاعات نیز دچار مشکل می شوید و تمایل شما به خوردن (به خصوص شیرینی جات) افزایش می یابد. زیرا بدن نیاز به تامین انرژی از طریق خوردن دارد. همچنین به دلیل کم خوابی میزان تولید هورمون های رشد کاهش می یابد. این هورمون به تولید دوباره بافت ها و ترمیم آنها کمک می کند و در کل باعث افزایش جوانی و شادابی می شود. بنابر این توصیه می شود که حداقل 7 ساعت در شب استراحت کنید.