آهنگ جدید و زیبای Tonic Band و Kasra به اسم دور زدن ممنوع
Tonic Ft Kasra - Dor Zadan Mamnoo
آهنگ جدید و زیبای Hamid Peace و Owj به نام K*S Khola
غضنفر رو برای اولین بار می برند توی هلی کوپتر ، توی آسمان از سمت چپی اش می پرسه : شما گرمتونه ؟
طرف می گه : نه
از سمت راستی اش می پرسه شما گرمتونه ؟
اون یکی هم می گه نه
بعد غضنفر بلند می گه : آقای خلبان هیچ کس گرمش نیست. اون پنکه سقفی رو خاموشش کن !
------------ --------- --------- --------- --------- --------- --------- --------- -----
یارو به یه دختر میگه اسمت چیه؟
دختره بهش میگه "شراره" ولی بچه ها صدام میکنن شراب ناب
یارو میخواد یعنی کلاس بذاره میگه اسمه منم علی اصغره بچه ها صدام میکنن عرق سگ
------------ --------- --------- --------- --------- --------- --------- --------- -----
به تو دیگر نتوان کرد سلام به تو دیگر نتوان بست امید به تو دیگر نتوان اندیشید که تو دیگر گل ناز همه ای.
------------ --------- --------- --------- --------- --------- --------- --------- -----
این چهار چیز را در زندگیت نشکن: اعتماد، قول، رابطه و قلب زیرا وقتى اینها مىشکنند صدا ندارند ولى درد بسیارى دارند ...
------------ --------- --------- --------- --------- --------- --------- --------- -----
پدرم می گفت عاشقی یک شب است و پشیمانی هزار شب حالا هزار شب پشیمانم ;که چرا یک شب عاشق نبودم.
------------ --------- --------- --------- --------- --------- --------- --------- -----
اه ساکت باران به روی صورتم دزدانه میلغزد ولی باران نمی داند که من دریایی از دردم به ظاهر گر چه می خندم ولی اندر سکوتی تلخ می گریم
------------ --------- --------- --------- --------- --------- --------- --------- -----
ای نشسته در خیال من فراموشم مکن با فراموشی و تنهایی هم آغوشم مکن زندگانی می کنم چون شعله با خود سوختن زنده ام با سوز و ساز خویش خاموشم مکن
------------ --------- --------- --------- --------- --------- --------- --------- -----
از دختره می پرسن شوهر چند حرف داره؟ میگه اگه پیدا بشه حرف نداره!
------------ --------- --------- --------- --------- --------- --------- --------- -----
از ترکه می پرسن دوست داری چه جوری بمیری؟ می گه مثل پدربزرگم در خواب و آرامش. نه مثل مسافرهای اتوبوسش در ترس و وحشت!
------------ --------- --------- --------- --------- --------- --------- --------- -----
حیف نون با دوستش با لگد می زدن تو شکم همدیگه. یکی از اونجا رد می شده می گه شما دو تا دردتون نمی گیره ؟ ترکه می گه نه پوتین پامونه!
------------ --------- --------- --------- --------- --------- --------- --------- -----
اگه تو رو تو بیابون بکارن کاکتوس در میای!
اگه تو رویا بکارن کابوس در میای!
تو کویر بکارن خیارشور درمیای!
تو دل من اگه بکارن... عمرا دربیای!
------------ --------- --------- --------- --------- --------- --------- --------- -----
دوست دارم با تو بخوابم، منو تو تنها باهم، من بی تو خوابم نمی بره، کجایی زیر شلواری من!
------------ --------- --------- --------- --------- --------- --------- --------- -----
به زنی که سن واقعی اش را می گوید نباید اعتماد کرد چون از چنین زنی گفتن هر چیزی بر میاد!
------------ --------- --------- --------- --------- --------- --------- --------- -----
یه نفر دزدی کرده بوده پلیس هم دنبالش بعد به سرعت خودشو میندازه توی جوب.پلیسه میگه : چی کار میکنی؟میگه : به شما ربطی نداره اینجا مربوط به نیروی دریاییه.
------------ --------- --------- --------- --------- --------- --------- --------- -----
خوشگلی بانمکی یک رخ زیبا داری بی جهت نیست که در کنج دلم جا داری
------------ --------- --------- --------- --------- --------- --------- --------- -----
در قمار زندگی عاقبت ما باختیم بسکه تکخال محبت بر زمین انداختیم
------------ --------- --------- --------- --------- --------- --------- --------- -----
کاش قلبم درد پنهانی نداشت چهره ام هرگز پریشانی نداشت کاش می شد دفتر تقدیر عشق حرفی از یک روز بارانی نداشت کاش می شد راه سخت عشق را بی خطر پیمود و قربانی نداشت
------------ --------- --------- --------- --------- --------- --------- --------- -----
ترکه میره ماه عسل برمیگرده زنش بهش میگه چرا منو نبردی میگه خواب بودی دلم نیومد بیدارت کنم
------------ --------- --------- --------- --------- --------- --------- --------- -----
دانی که چرا ز میوها سیب نکوست: نیمی رخ عاشقست نیمی رخ دوست این زرد و سرخی که در او می بینی: زردیش رخ عاشقست سرخیش رخ دوست
------------ --------- --------- --------- --------- --------- --------- --------- -----
محبت
نام تو رو آورده ام دارم عبادت میکنم
گرد نگاهت گشته ام دارم زیارت میکنم
دستت به دست دیگری از این گذشته کار من
اما نمی دانم چرا دارم حسادت میکنم
گفتی دلم را بعد از این دست کس دیگر دهم
شاید تو با خودئ گفته ای دارم اطاعت میکنم
رفتم کنار پنجره دیدم تو را با بگذریم
چیزی ندیدم این چنین دارم رعایت میکنم
من عاشق چشم تو ام تو مبتلای دیگری
دارم به تقدیر خودم چندیست عادت میکنم
تو التماسیم می کنی جوری فراموشت کتم
با التماس ولی تو را به خانه دعوت میکنم
گفتی محبت کن برو باشد خداحافظ ولی
رفتم که تو باور کنی دارم محبت میکنم
مریم حیدرزاده
SmS Sare Kari + ToP SmS
الهی من خورشید بشم تو ماه
.
.
.
که تا قیامت ریختتو نبینم
**************
چند تا اس ام اس جدید اومده زنگ بزن برات بخونم ، هزینه ام زیاد نشه
**************
سلام بچه ها یه خبر فوری: بالاخره من هم زن گرفتم
.
.
.
.
یک همزن برقی
**************
فردا عصر تلفنتو اشغال نکن؛ یه پسر جوون بهت زنگ میزنه... . . . . . ستاد شادسازی دختران ترشیده
**************
پاشو پاشو، من خیلی ترسیدم. آخه یه خواب بد دیدم. می خوای منو بغل کنی ببوسی. یعنی چی که می گی آره؟ ازت که سوال نکردم! خوابمو تعریف کردم!
**************
چشم وقتی قشنگه که مال تو باشه اشک وقتی قشنگه که تو چشم تو باشه و تو وقتی قشنگی که دستت تو دماغت نباشه
**************
اگه نمیزاری بوست کنم
اگه نمیزاری نازت کنم
اگه نمیزاری بغلت کنم
حداقل بزار جیگرتو بخورم که
.
.
آخه من جیگر گوسفند خیلی دوست دارم
**************
این اس ام اس رو تا سه روز نخون
.
.
میگم نخون
.
.
نرو پایین
.
.
بیخیال شو
.
.
نه نمیشه بهت اعتماد کرد همون سه روز دیگه بهت میدم.
**************
نمی دانم تا کدامین طلوع خواهم ماند و در کدامین غروب خواهم رفت ولی دوست دارم تا اخرین لحظه عمرم سر کارت بزارم
**************
انا لله و انا الیه راجعون . ارسال کننده این پیام کشته مرده شماست.
**************
گفت بخواب خوابیدم
گفت وا کن واکردم.
دردش رو تحمل کردم
خون اومد ترسیدم
.
.
.
.
.
آخه اولین باری بود که می رفتم دندون پزشکی
**************
یک داستان کوتاه
چند سال پیش گروهی از فروشندگان در شیکاگو برای شرکت در یک سخنرانی عازم سفر می شوند و همگی به همسران خود وعده می دهند که روز جمعه حتماً برای صرف شام کنار همسران خود خواهند بود.
در سخنرانی، بحث طولانی می شود، طوری که حرکت هواپیما نزدیک می شود که این مسئله باعث می شود تمام فروشندگانی که به همسران خود وعده داده بودند، به یکباره به سمت فرودگاه هجوم بیاورند. در زمانی که همه آنها می کوشیدند تا راه را برای خود باز کنند و از ترمینال فرودگاه رد شوند، پای یکی از آنان از روی بی دقتی به پایه میز دکه ای اصابت کرد و سیب های روی آن، زمین می ریزد . مسافران همه بی تفاوت از این مسئله خود را به هواپیما می رسانند و در جای خود می نشینند و نفس راحتی می کشند که می توانند به خانواده خود برسند.
اما یک نفر از آنان می ایستد و نظاره گر صحنه می شود. او با بالا بردن دست خود از دوستان خداحافظی می کند و به دخترک سیب فروش کمک می کند که سیبها را جمع کند ، آخر آن دخترک کور بود و این کار برایش سخت.
آن مرد در حین جمع اوری سیبها متوجه می شود بعضی از سیبها له شدند و بعضی ها کثیف پس 10 دلار به دخترک می دهد و می گوید این هم خسارت سیب هائی که من و دوستانم آنها را خراب کردیم و امیدوارم ناراحتتان نکرده باشیم.
مرد ایستاد و با گامهای بلند شروع به دور شدن از دکه آن دخترک کرد در این هنگام دخترک ده ساله با صدای بلند و در میان جمعیت رو به او کرد و گفت: ببینم، نکند شما حضرت عیسی هستید؟
مرد مات و متحیر در جای خود میخکوب ماند.
به ترکه میگن برو جلوی ماشین ییین چراغ راهنما کار میکنه ؟ ترکه میره جلوی ماشین میگه :آره ، نه ، آره ، نه ، آره ، نه ، آره ، نه
یک روز غضنفر خواب میبینه بزرگترین نون بربری دنیا را خورده صبح که بلند میشه میبینه لاحافش نیس
به ملانصرالدین میگن: میدونی امام حسین کجا دفن شده؟ میگه: نه. میگن: کربلا. میگه: ای خوشا به سعادت
یک سال، یک ماه از محرم گذشته بوده ولی هنوز تو شهر صدای سینهزنی میومده. مردم میرن پی ماجرا، میبینن دسته ترکها تو کوچه بن بست گیر کرد
عاشق بارونی ولی وقتی بارون میاد چتر رو سرت می گیری میگی عاشق برفی ولی از یه گوله برف می ترسی میگی عاشق پرنده ای ولی اونو تو قفس زندونی می کنی انتظار داری نترسم وقتی میگی عاشقتم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
یه روز یه پسره میره تو مغازه و میگه: آقا کارتی دارین که روش نوشته باشه “تو تنها عشق من هستی” ؟ فروشنده هم میگه : بله آقاهه : لطفا 16 تا ازش بدین
وقتی با انگشت به طرف کسی اشاره می کنی تا مسخره اش بکنی بدون سه تا از انگشت هات به طرف خودت
دختری هستم 20 ساله خوشگل . خوشتیپ باکلاس تحصیل کرده پولدار قصد ازدواج با کسی رو ندارم اینهارو گفتم که دلتون بسوزه
عاشقانه ترین نگاهم را روی قایقی از باد نشاندم و پارو زنان سوی تو فرستادم وقتی به ساحل نگاه تو رسید تو چشمانت را بستی و قایقم غرق شد .
ترکه میره بانک وام بگیره ضامن نداشته منفجر میشه
زندگی وقتی قشنگه که در کتاب قانون آن اصل معرفت ماده محبت و تبصره عشق نوشته شده باشه
کاش میشد اشک را تهدید کرد مدت لبخند را تمدید کرد کاش میشد در میان لحظه ها لحظه ی د یدار را نزدیک کرد.
خانومها با گوشهایشان عاشق می شوند و مردها با چشم هایشان. (شکسپیر)
یک شمع می تواند هزاران شمع را روشن کند، بدون آن که چیزی از دست بدهد، مانند شادی که هیچ گاه با تقسیم کردن کم نمی شود.
تو یکی از دهات اردبیل ملت برای بار اول کیوی میبینن، میرن از ملای ده میپرسن این چیه؟ ملاهه یکم میره تو نخ کیویه، بعد میگه: ایلده تخم مرغیش، که تخم مرغه! ولی من نمیفهمم چرا موکتش کردن
اگه نمیزاری بوست کنم اگه نمیزاری نازت کنم اگه نمیزاری بغلت کنم حداقل بزار جیگرتو بخورم که . . آخه من جیگر گوسفند خیلی دوست دارم
سه جمله ی زیبا : 1) اگر اولش به فکر آخرش نباشی آخرش به فکر اولش می افتی . 2) لذتی که در فراغ هست در وصال نیست چون در فراغ شوق وصال هست و در وصال بیم فراغ . 3) آغاز کسی باش که پایان تو باشد
بنی آدم اعضا یکدیگرند که مثل سگ بهم می پرند چو عضوی بدرد آورد روزگار که پنچر شود چرخ آموزگار تو کز محنت دیگران بی غمی گمونم پسر عمه شلغمی
اگر طاووس برای ناز کردن و روباه برای فریب دادن وتمساح برای اشک ریختن وکلاغ برای قارقار کردن داشته باشی دیگر نیازی به زن گرفتن نداری
آرنولد میره آبادان، همون شب اول آبادانیه تو خیابون بهش گیر میده که: ولک تورو جون بوات.. تو رو جون ننت، فردا ما رو تو خیابون دیدی بهم سلام کن! خلاصه اونقدر التماس میکنه، تا آخر آرنولد قبول میکنه. فرداش آبادانیه داشته با دو سه تا از رفیقاش تو خیابون چرخ میزده، یهو ارنولد میاد میگه: سلام عبود! آبادانیه میگه: اَاهه ... باز این سیریش اومد!
یک کشاورز نمونه در اقدامی بی نظیر توانست با پیوند درخت پسته و زیتون درخت پستون به عمل آورد.
انسان با ۳ بوسه تکمیل می شود : ۱. بوسه مادر: که با آن پا به عرصه خاکی میگذارد ... ۲ . بوسه عشق: که یک عمر با آن زندگی می کند... ۳. بوسه خاک: که با آن پا به عرصه ابدیت می گذارد ...
خاکستر قلیونتم،می سوزم تا بسازمت!!!
بعضی وقت ها اینقدر حواست به خودته و در آرزوهای خودت غرقی که یادت میره یه نفر منتظرته تا . . . . . . . . از دستشویی بیای بیرون
یکی داشته ترکه رو میزده و هی داد میزده می کشمت اکبر می کشمت اکبر. یکی میاد میگه چرا میزنیش؟ ترکه که داشته کتک میخورده میگه ولش کن بابا بذار بزنه من که اکبر نیستم
دیروز در دادگاه دلم، مغز من قاضی بود، متهم قلبم بود، جرم من عشقم بود، عشق من یاد تو بود، (آیا) حق من اعدام بود؟؟؟
عشق یعنی خاطرات بی غبار دفتری از شعر و از عطر بهار عشق یعنی یک تمنا , یک نیاز زمزمه از عاشقی با سوز و ساز عشق یعنی چشم خیس مست او زیر باران دست تو در دست او عشق یعنی ماتهب از یک نگاه غرق در گل بوسه تا وقت پگاه عشق یعنی عطر خجلت ....شور عشق گرمی دست تو در آغوش عشق یعنی "بی تو هرگز ...پس بمان تا سحر از عاشقی با او بخوان عشق یعنی هر چه داری نیم کن از برایش قلب خود تقدیم کن
بابا کجایی؟ نیستی؟ تو پیستی؟ توریستی ؟ خدایی نکرده مریض که نیستی؟ راستی با این که یاد ما نیستی; ولی اول لیستی; یعنی بیست بیستی
پسر نگاهی به دختر کرد و گفت حالا که کنار ساحل هستیم بیا یه آرزوی قشنگ بکنیم دختر با بی میلی قبول کرد پسر چشماشو بست و گفت کاشکی تا آخر دنیا عاشق هم بمونیم ... بعد به دختر گفت حالا تو آرزوتو بگو دختر چشماشو بست و خیلی بی تفاوت گفت کاشکی همین الان دنیا تموم بشه ... وقتی چشماشو باز کرد پسر رو ندید فقط چند تا حباب رو آب دید
رشتیه با زنش دعواش میشه و بدبخت خانم رو یک کتک مفصل میزنه. فردا از شهربانی میان، به جرم خسارت به اموال عمومی میندازنش زندان!!
از رشتی یه می پرسن توی شهر شما دختر نجیب هم پیدا می شه؟ رشتی یه می گه: پیدا می شه ولی هزار تومن گرونتره!!!
اگر مردی در ماشین را برای همسرش باز میکنه
1- ماشین جدید است
2- همسر جدید است
3-آن زن همسرش نیست
یه زنه سه ماهه حامله بوده شاشبند میشه میره دکتر دکتره براش سونوگرافی می نویسه بعد پزشکان تحقیق میکنن می بینن که بچش پتروس فداکاره!
ترکه میره خواستگاری، مادر- پدر دختره بهش جواب رد میدن، میگن دختر ما داره درس میخونه. ترکه میگه: ایشکال نداره، من میرم دو ساعت دیگه برمیگردم
به آبادانیه میگن : جمعیت آبادان چقدره .. میگه : با دهاتهای اطرافش 70 میلیون نفر ( توضیح : همه ایرانو دهات حساب کرده ...)
ترکه به البرادعی رئیس اژانس انرژی هسته ای میگه:تو واقعا دکتر هستی؟ اونم با افتخار می گه:بله من دکتر هستم.ترکه میگه:خوب بدبخت پس چرا تو اژانس کار میکنی؟
یک داستان کوتاه
روزی مرد کوری روی پلههای ساختمانی نشسته و کلاه و تابلویی را در کنار پایش قرار داده بود روی تابلو نوشته شده بود: من کور هستم لطفا کمک کنید. روزنامه نگارخلاقی از کنار او می گذشت، نگاهی به او انداخت. فقط چند سکه در داخل کلاه بود. او چند سکه داخل کلاه انداخت و بدون اینکه از مرد کور اجازه بگیرد تابلوی او رابرداشت آن را برگرداند و اعلان دیگری روی آن نوشت و تابلو را کنار پای او گذاشت و آنجا را ترک کرد. عصر آنروز، روز نامه نگار به آن محل برگشت، و متوجه شد که کلاه مرد کور پر از سکه و اسکناس شده است. مرد کور از صدای قدم های او، خبرنگار را شناخت و خواست اگر او همان کسی است که آن تابلو را نوشته، بگوید که بر روی آن چه نوشته است؟ روزنامه نگار جواب داد: چیز خاص و مهمی نبود، من فقط نوشته شما را به شکل دیگری نوشتم و لبخندی زد و به راه خود ادامه داد. مرد کور هیچوقت ندانست که او چه نوشته است ولی روی تابلوی او خوانده می شد:
امروز بهار است، ولی من نمی توانم آنرا ببینم !!!!!
یک قطعه انگلیسی
Love Divine
Then the rainstorm came over me
And I felt my spirit break
I had lost all of my belief you see
And realized my mistake
But time threw a prayer to me
And all around me became still
I need love, love's divine
Please forgive me now I see that I've been blind
Give me love, love is what I need to help me know my name
Through the rainstorm came sanctuary
And I felt my spirit fly
I had found all of my reality
I realize what it takes
'Cause I need love, love's divine
Please forgive me now I see that I've been blind
Give me love, love is what I need to help me know my name
Oh I don't bend [don't bend], don't break [don't break]
Show me how to live and promise me you won't forsake
'Cause love can help me know my name
Well I try to say there's nothing wrong
But inside I felt me lying all alone
But the message here was plain to see
Believe me...
'Cause I need love, love's divine
Please forgive me now I see that I've been blind
Give me love, love is what I need to help me know my name
Oh I don't bend [don't bend], don't break [don't break]
Show me how to live and promise me you won't forsake
'Cause love can help me know my name
Love can help me know my name.
یک نکته از دکتر علی شریعتی
در باغ بی برگی زادم.
و در ثروت فقر غنی گشتم.
و از چشمه ی ایمان سیراب شدم.
و در هوای دوست داشتن،دم زدم.
و در آرزوی آزادی سر بر داشتم.
و در بالای غرور،قامت کشیدم.
و از دانش،طعامم دادند.
و از شعر، شرابم نوشانند
و از مهر،نوازشم کردند.
و حقیقت،دینم شد و راه رفتنم.
و خیر ،حیاتم شد و کار ماندنم.
و زیبائی، عشقم شد و بهانه ی زیستنم!