سری چهارم جملات کوتاه عاشقانه

سری چهارم  جملات کوتاه عاشقانه

دلتنگم برای تو ، میتپد قلبم به عشق تو ،
در انتظار لحظه دیدار ، تشنه ام برای بوسیدن لبهای تو.

گفت سرنوشت من و تو از هم جداست.
گفتم این بهانه است ، قلب من بازیچه دلهاست.
گفت تقصیر خودت بود ، عشق در قصه هاست.
گفتم اگر عشق در قصه هاست ، پس چرا با من عهد بستی.
گفت تو اشتباه کردی که به پای من نشستی.

میپذیرم همه ی تاریکی ها را ، غصه های تلخ دنیا را ،
غمهای ناتمام روزگار را ، اما نمیپذیرم یک لحظه غم بی تو بودن را .

حالا که لحظه های زندگی را به یاد تو سر میکنم ، دلتنگی معنا ندارد،
حالا که به یادت تک تک ستاره ها را میشمارم ، غصه خوردن دلیلی ندارد ،
حالا که عاشقت هستم ، تنهایی در قلبم جایی ندارد .

ببین حال مرا ، این قلب مجنون مرا ، ببین که من در روزهای تنهایی اینگونه نبودم ،
آنگاه که تو را دیدم بیمار شدم ، از درد عشق شکسته شدم
حالا دوای این دردهایم تویی ، همدم و همزبان دل تنهایم تویی

ای تنها تکیه گاه من در لحظه های زندگی ، گذشته های بی کسی را از یاد برده ام ،
دلم را به قلب وفادار تو خوش کرده ام ، سرپناه من باش که اگر از تو بی وفایی ببینم ،
دیگر نمیخواهم یک لحظه نیز رنگ این زندگی را ببینم .

هنوز هم به یادت پر از احساسم ، هنوز هم به عشقت پر از امیدم
هنوز با تو به رویاها میروم ، هنوز باور ندارم که دور از تو ام.

به احترام عشق یک دقیقه سکوت، به عشق تو را داشتن یک عمر فریاد.
فریاد… فریاد… فریاد… صدای تپشهای قلب من هم صداست با این فریاد.
هم صدا ، تا آخر دنیا ، فریاد… دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم،
باز هم تکرار این فریاد

امروز سهم من از عشق دیروز ، تنهاییست
امروز تنها هستم ، تو در کنار کسی دیگر
امروز به یاد دیروزم ، تو به یاد کسی دیگر
امروز به یاد دیروز گریانم ،  تو اشک میریزی از شوق داشتن کسی دیگر

تو طلوعی هستی در آسمان تاریک زندگی ام ،
نمیخواهم در این طلوع زیبا غروب همیشگی ام را ببینم

در گذر از کوچه تنهایی ، در کوچه ای که نیست حتی یک آشنایی،
نشسته ام در گوشه ای و دلم را آرام میکنم.
مینشینم به انتظار ، میمانم در حسرت یار ،
فریاد میزنم که اینجا نیست یک دلدار؟

با تو بودن بهانه ایست برای نفس کشیدنم ،
بی تو بودن یک سقوط است از قله خوشبختی ام
من که همیشه به عشق تو صعود میکنم به قله های خوشبختی ،
و فتح میکنم قله عشق را

کور شوند چشمهایم اگر جز تو به کسی دیگر نگاه کنند ،
شکند قلبم اگرجز تو برای کسی دیگر فدا شود ،
نمیخواهم زندگی ام تباه شود ،
اینجا دیگر با تو آغاز یک زندگیست
، قلب من بی حضور تو پر از آشفتگیست .

اگر روزی  آمدی و دیدی من در این دنیا نیستم،
دیگر دنبال من نگرد که من در قلب تو هستم.

او رفت ، اما من هنوز هستم ، او هست ،
زیرا من نیمه ی دیگری از او هستم.