یک نکته از دکتر علی شریعتی
در باغ بی برگی زادم.
و در ثروت فقر غنی گشتم.
و از چشمه ی ایمان سیراب شدم.
و در هوای دوست داشتن،دم زدم.
و در آرزوی آزادی سر بر داشتم.
و در بالای غرور،قامت کشیدم.
و از دانش،طعامم دادند.
و از شعر، شرابم نوشانند
و از مهر،نوازشم کردند.
و حقیقت،دینم شد و راه رفتنم.
و خیر ،حیاتم شد و کار ماندنم.
و زیبائی، عشقم شد و بهانه ی زیستنم!