مرا نسوزان حالا که آمدی و مرا عاشق خودت کردی آب سرد بر روی این قلب آتشین من نریز
با رفتنت مرا وسوسه نکن که خود را از دنیا رها کنم حالا که آمدی و اینهمه قول و قرار دادی بیا
تا آخرین لحظه با من باش بیا و مرا پشیمان از این عاشق شدن نکن تنهای تنها بودم ،
اینک که با تو هستم دلم میخواد تا آخرین لحظه نفسهایم با تو باشم و دیگر به سوی تنهایی ها بازنگردم
نمی دانم چرا اینهمه تو را دوست می دارم و لحظه به لحظه دلم برایت تنگ می شود
تنها می دانم احساس میکنم اینک یک دیوانه ام دیوانه ای که شب ها با یاد تو و از دلتنگی تو با چشمهای خیس
می خوابد و روزها نیز لحظه به لحظه به یاد تو هست و فکرش از یاد تو بیرون نمی رود
حالا که آمدی و عاشقم کردی ، قلبم را نشکن و چشمهایم را خیس نکن
حالا که آمدی ، مرا تنها نگذار و قلب مرا دوباره در به در این دنیای بی محبت نکن
تو اولین و آخرین عشق منی عزیزم ، چگونه تو را فراموش کنم ای تو که مرا از گرداب تنهایی و نا امیدی نجات دادی
به زندگی سرد و بی روح من جان تازه ای دادی مثل خزانی بودم که با آمدنت تبدیل به بهار سبز عاشقی شدم،!
مثل پرنده ای در قفس بودم که تو آمدی و مرا در آسمان آبی وجودت رها کردی
مثل کویری بودم که آرزوی یک قطره باران محبت را می کشیدم ، تو آمدی
اینک که آمدی و مرا عاشق خودت کردی رهایم نکن، و مرا از عشق و محبت خودت سیراب کردی عزیزم
مرا تنها نگذار که دیگر صبر و طاقتمان و به آنهمه قول و قرار وفادار باش ! تو دیگر با ما بی وفایی نکن
به آخر رسیده است تو یکی بیا و از ته دل با ما یار باش نمی توانم فراموشت کنم ای تو که مرا دیوانه کردی ،
مرا در این دنیای عاشقی در به در نکن ، فراموشم نکن و با من باش ، و تا ابد مرا دوست داشته باش
اگر می دانستی که چقدر دوستت دارم ، اگر می دانستی که چشمهای بی گناه من شب و روز برای تو خیس است و از دلتنگ
تو می بارد ، اگر می دانستی تنها آرزویم به تو رسیدن است ، هیچ گاه مرا با این عشقت نمی سوزاندی
((( ما عاشق و رند و مست و عالم سوزیم!!!. )))
((( نه اینجا! نه آنجا! درپی جایی برای زیستن! )))
(((زندگی بدون دوستی مثل رزی بدون شبنم است)))
(((آرزو می کنم برای همه که فقط یک آرزو در دلتان باقی بماند.)))
(((عاشق کوچولو نظربده با تشکر از عشق شما فقط عشق تو ، آره !!!. )))