در درجه اول اگر فرد خیانت کار به احساسات و عواطف فرد مورد خیانت قرار گرفته فکر می کرد، به هیچ وجه به فکر خیانت کردن به او نمی افتاد. معنای ناجوانمردی به کسی که مورد خیانت می گیرد برنمی گردد بلکه به کسی مربوط می شود که عمل خیانت از سوی او انجام پذیرفته است. افرادی که مورد خیانت قرار می گیرند اغلب خود را مرکز تمام وقایع قرار می دهند. آنها سوال می کنند:"چطور توانستی یک همچین کاری را در حق من انجام دهی؟" حقیقت اینجاست که طرف درگیر رابطه دوم، آنقدرها که باید و شاید همسر خود را اصلا به حساب نیاورده. آنها فقط خیانت می کنند و به ندرت اتفاق می افتد که عواقب تراژدیک، حزن انگیز، و درد و رنجی را که به همسرانشان تحمیل می کنند را پیش بینی کنند.
این واقعا برای کسی که مورد خیانت قرار گرفته سخت و عذاب آور است و به هیچ وجه نمی تواند درک کند که همسرش چگونه حضور او را در خانه نادیده گرفته و همه چیز را زیر پا گذاشته. افکار مسموم ناخوانده دائما او را آزار می دهند و برای یک لحظه هم که شده او را رها نمی کنند. نمی تواند تشخیص دهد که همسرش چگونه به خود اجازه داده که وارد یک رابطه نامشروع و بدون مجوز اجتماعی گردد.
(((عاشق کوچولو نظربده با تشکر از عشق شما فقط عشق تو ، آره !!!. )))