این سوال به طور مستقیم مقوله وفاداری در ازدواج اول و ذات صمیمیت احساسی در رابطه دوم را مخاطب قرار می دهد. همسر اول به طور حتم می خواهد بداند که شریکش چه میزان در مورد ازدواج و زندگی مشترکش با معشوقه اش صحبت کرده. او همچنین می خواهد بداند که همسرش چه تصویری از او در ذهن معشوقه اش بر جای گذاشته.
برخی از افراد خیانتکار در مورد زندگی مشترک خود نکات مثبتی به معشوقه هایشان می گویند و از همسرشان تعریف می کنند تا حس اندوه و تحقیر معشوقه هایشان را برنگیزند. اما برخی دیگر همسران خود را همانند افرادی بی روح، سرد و غیر صمیمی به تصویر می کشند. سخت است که بتوان تشخیص داد علت این کار صرفا به عنوان تلاشی برای فریب دادن معشوقه است و یا اصلا آنها به طور طبیعی در درک پیمان های ازدواج در اشتباه هستند. به هر حال در هر دو حالت فرد پیمان شکن موظف است که با همسر خود در مورد مشکلات حقیقی رابطه صحبت کند مخصوصا در مورد آن مواردی که ترجیح می دهد تنها با معشوقه خود در میان بگذارید. این امر به زوجین کمک میکند که یک بار دیگر زندگی مشترک خود را از ابتدا مرور کنند و سپس با مشکلات زناشویی به صورت کاربردی برخورد نمایند.
اگر از زندگی مشترک اولیه حفاظت نشود و طرفین هیچ گاه در مورد مشکلات با یکدیگر گفتگو نکنند، فرصت حل مشکلات را از دست داده و هر یک از آنها این تمایل را پیدا میکنند که احساسات خود را در جایی دیگر تخلیه کنند. برخی از افراد بی وفا سعی می کنند با جداسازی این دو مقوله از یکدیگر هر دو زندگی را به طور جدا دنبال کنند. آنها اینطور خودشان را فریب می دهند که چون برای ازدواج اول خود ارزش بسیار زیادی قائل هستند هیچ گاه دوست ندارند آن را به اتمام برسانند، اما از سوی دیگر مشکلات بسیاری در رابطه اولیه وجود دارد آنها مجبور می شوند که برای فرار از معایب ارتباط اول به نفر دوم روی بیاورند.
(((عاشق کوچولو نظربده با تشکر از عشق شما فقط عشق تو ، آره !!!. )))